موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

واکنش حبیبی به طرح رفراندوم خاتمی و مجمع روحانیون مبارز

واکنش حبیبی به طرح رفراندوم خاتمی و مجمع روحانیون مبارز  
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی در واکنش به پیشنهاد مجمع روحانیون مبارز و سیدمحمد خاتمی مبنی بر برگزاری رفراندوم، گفت: اگر دوم خردادی ها بر این باورند که هر انتخابات نوعی رفراندوم در کشور است پس چرا نتیجه آن را نمی پذیرند.

به گزارش روز سه شنبه ایرنا به نقل از روابط عمومی حزب موتلفه اسلامی، "محمد نبی حبیبی" اظهار داشت: مردم طی 6 سال گذشته در 6 انتخابات که در مواردی هم برگزارکنندگان این انتخابات دوم خردادی‌ها بودند به اصولگرایان رای داده‌اند.
وی خاطر نشان کرد: نتایج دو انتخابات شوراها، دو انتخابات مجلس و انتخابات ریاست‌جمهوری مثل روز روشن است و به قول برخی از همین دوم خردادی‌ها، انتخابات یک رفراندوم است.
حبیبی افزود: آیا اینها نتایج رفراندوم را می‌پذیرند؟! اگر خودشان می‌گویند انتخابات رفراندوم است چرا نتیجه آن را نمی‌پذیرند.
وی به پیشنهاد مایکل لدین مشاور و دستیار ارشد رامسفلد و دیک چنی مبنی بر برگزاری رفراندوم در ایران اشاره و تصریح کرد: پیشنهاد مجمع روحانیون و آقای خاتمی همان خواست آمریکایی‌هاست. اینان نباید هر چه آمریکایی‌ها گفتند تکرار کنند. آنها باید هر چه مردم گفتند بپذیرند.
دبیر کل حزب موتلفه اسلامی تصریح کرد: مردم در 6 انتخابات اخیر به دوم خردادی‌ها "نه" گفتند. این فریاد مردم را که از صندوق‌های رای بلند شده آقایان باید بشنوند.
وی با نقد عملکرد دوم خردادی‌ها در انتخابات دهم ریاست‌جمهوری گفت: خاتمی، موسوی و کروبی به‌طور اخص و مجمع روحانیون مبارز به‌طور اعم مسیری را انتخاب کرده‌اند که جز همراهی با رسانه‌های استکباری در نفی حقوق ملت ایران حرفی برای گفتن ندارند.
حبیبی با اشاره به عدم پذیرش رای ملت توسط برخی روشنفکران و نخبگان جامعه گفت: رفتار سیاسی برخی نخبگان برخلاف عقلانیت در جامعه اسلامی ماست و این به موقعیت آنها در اکثریت نخبگان جامعه و ملت آگاه آسیب می زند و آنها را مطرود می سازد.
حبیبی به دوم خردادی ها نصحیت کرد که با اصاح رفتارهای خود به آغوش پرمهر رهبری و ملت ایران برگردند و دست از تفرقه بین امت بردارند.
سیام/ 1965

عبور از بحران با نقشه راه هاشمی رفسنجانی

عبور از بحران با نقشه راه هاشمی رفسنجانی 
 
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-عبدالرضا داوری: جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه دوم نمازجمعه 26 تیر 88 فضای فعلی کشور را "بحرانی" توصیف کرده و با ارائه یک نقشه راه، به زعم خویش مسیر برون رفت و عبور از این بحران را ترسیم کرد.

در مورد نقشه راه ارائه شده از سوی رییس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام برای عبور از بحران مورد نظرشان بیان چند نکته ضروری به نظر می رسد:

1- تعریف بحران:

جناب آقای هاشمی رفسنجانی بحران کنونی کشور را "بحران اعتماد" دانسته و معتقد است: "این انتخابات اگر مشکلاتی در آن پیش نمی‌آمد، ما در 30 سالگی انقلاب بهترین گام را در جهت تحقق جمهوری اسلامی برمی‌داشتیم… اعتمادی که مردم را با آن وسعت وارد میدان کرد، امروز قدری مخدوش شده است. ما این اعتماد را برگردانیم و این باید هدف مقدس ما باشد."(1)

آقای هاشمی رفسنجانی در ادامه اظهار داشت: "شما من را می‌شناسید و می‌دانید که هیچ‌وقت از این تریبون نخواستم جناحی استفاده کنم و همیشه فراجناحی حرف می‌زنم، اکنون هم همین‌طور می‌گویم و من، نظر به هیچ طرفی ندارم، اما نظرم این است که همه‌ ما باید فکر کنیم و راهی پیدا کنیم که متحد کشورمان را به پیش ببریم و از آثار بد و خطرناک کینه‌هایی که بروز پیدا می‌کند، نجات پیدا کنیم و هم دشمنان‌مان را مأیوس کنیم که چشم طمع به ما نبندند."(2)

در رابطه با مسئله شناسی جناب آقای هاشمی رفسنجانی و اینکه وی مسئله اصلی کشور را "بحران اعتماد" دانسته و در عین حال نیز مدعی است که موضع خود را "فراجناحی" و برای "مأیوس کردن و بستن چشم طمع دشمنان" تنظیم کرده است، به مقایسه موضع آقای هاشمی رفسنجانی با موضع مجمع روحانیون مبارز و مواضع وزیر امور خارجه انگلیس و سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا پرداخته تا دریابیم آقای هاشمی رفسنجانی به ادعای "فراجناحی" بودن و "مأیوس کردن دشمن" تا چه میزان پایبند است:

1-1- مجمع روحانیون مبارز نیز مانند آقای هاشمی رفسنجانی بحران کنونی کشور را "بحران اعتماد" می داند. این تشکل سیاسی در تاریخ 8/4/88 با صدور اطلاعیه ای اعلام کرد: "انتخاباتی که می‌توانست در آغاز دهه چهارم پیروزی انقلاب نشان دهد که پایه‌های مردم‌سالاری سازگار با دین در آن مستحکم‌تر و استوارتر شده است... افسوس که این فرصت از دست رفت و امروز اعتماد عمومی که مهم‌ترین سرمایه کشور و انقلاب است، لطمه دیده است و انبوهی از مردمان که به‌حق حرف و انتقادی دارند، از آن‌چه اعلام شده، قانع نیستند."(3)

تصدیق می فرمایید که موضع مجمع روحانیون مبارز به‌عنوان یک تشکل تابلودار جناحی از چنان تطابق دقیق شکلی و محتوایی با مواضع آقای هاشمی رفسنجانی برخوردار است که گویی جناب آقای هاشمی به‌عنوان یکی از اعضاء مجمع روحانیون، خطبه های نمازجمعه تهران را ایراد می کرد.

2-1- دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه انگلیس نیز پیش از آنکه جناب آقای هاشمی رفسنجانی مسئله اصلی ایران را بحران اعتماد بداند، در تاریخ 4/4/88 اعلام کرده بود: "بین حکومت ایران و مردم آن «بحران اعتماد» وجود دارد و مردم ایران به دلیل بحران ناشى از انتخابات که نتایج آن اعلام شده است، در خیابان ها هستند."(4)

3-1- درست چند ساعت پس از آنکه آقای هاشمی رفسنجانی در خطبه های نماز جمعه تهران مسئله اصلی ایران را "بحران اعتماد" خواند، رابرت وود، سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا، نیز در کنفرانس خبری روز جمعه 26 تیر 88 در واشنگتن، موضوع مواجه بودن دولت ایران با "بحران اعتماد" را مطرح کرد. این مقام وزارت امور خارجه امریکا گفت که بسیاری از مردم در ایران از وضعیت جاری راضی نیستند و به دولت ایران پیشنهاد کرد که واقعیت ها را درک کند."(5)

4-1- آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه همسو با مجمع روحانیون مبارز و وزارت‌خارجه دولت‌های انگلیس و امریکا، مسئله اصلی کشور را "بحران اعتماد" دانست، علت این بحران را در تبلیغات روزهای آخر -و احتمالاً دوقطبی شدید ایجاد شده پس از مناظره دکتر احمدی‌نژاد و مهندس موسوی- ارزیابی کرده و معتقد است: "ما از اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم. افرادی تردید کردند، تبلیغات نادرست و عمل نادرست صداوسیما باعث شد، بذر تردید در دل مردم به وجود بیاید که مثل خوره به جان ما افتاده است. ما تردید را بدترین مصیبت می‌دانیم."(6)

در اینجا متأسفانه باید اذعان کرد که آقای هاشمی رفسنجانی بنا بر قاعده "تجاهل العارف" تلاش کرده اند تا صورت مسئله اصلی را پاک کرده و به جای پرداختن به متن موضوع، در حواشی آن قدم زنند.

آقای هاشمی رفسنجانی بهتر از هرکس می دانند که قطبی شدن و پلاریزاسیون جامعه سیاسی ایران، در ایام تبلیغات انتخاباتی اخیر شکل نگرفت. طوفانی که در روزهای پایانی تبلیغات انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به‌پا خاست، ناشی از عملکرد کسانی بود که طی 4 سال اخیر "باد" کاشتند و فضای تخریب و سیاه‌نمایی را بر رسانه های کشور غالب کردند.

واقعیت آن است که برخلاف نظر جناب آقای هاشمی رفسنجانی، پلاریزاسیون و تضادهای موجود در فضای سیاسی ایران از فردای انتخابات ریاست جمهوری 84 پایه گذاری شد. هنگامی که در دوره زمانی شهریور 84 تا بهمن 87، روزانه 73 مورد گزارش تخریبی و دروغ پردازی علیه دولت و 7 مورد توهین و فحش مستقیم به رییس دولت در مطبوعات کشور درج می شود و در ادامه آن در ایام تبلیغات انتخاباتی هر 5 دقیقه یک وبلاگ برای تخریب دولت نهم فعال می شود، با این هدف که اذهان عموم نخبگان و دانشگاهیان نسبت به عملکرد دولت مشوش و مسئله‎دار شود، بدیهی است که در چنین فضای سیاهی بخشی از نخبگان کشور دولت نهم را به‌عنوان تشکیلاتی فاقد عقلانیت و موجودی بی مغز و تندرو بشناسند و با هراس از آینده خود به کمپین‌های انتخاباتی "نه احمدی‌نژاد" بپیوندند. (نکته جالب توجه آنکه فقط جناب آقای هاشمی رفسنجانی از 4/4/84 لغایت 20/3/88 جمعاً 10296 جمله را علیه دولت نهم و دکتر احمدی‌نژاد به کار برده است.)

باد تخریب دولت نهم که قریب به 4 سال در بستر رسانه های کشور کشت شد، طوفان فتنه را در انتخابات اخیر بر پا کرد و ستادهای تبلیغاتی 3 نامزد هوادار آقای هاشمی یعنی آقایان موسوی، رضایی و کروبی در این انتخابات فارغ‌البال تنها به خوشه چینی از ثمرات تخریب 4 ساله مشغول شدند. انبار باروتی که جریان "نه احمدی‌نژاد" در 4 سال اخیر فراهم آورده بود، با یک جرقه که از سوی کاندیداها زده شد، به نقطه اشتعال و انفجار رسید و ابرهای دودآلود تیره را بر افق انتخابات حاکم کرد. بنابراین، آنان که امروز از تیره و تار شدن فضای انتخابات گله‌گذاری کرده و از تأثیر آن در "بحران اعتماد" مورد ادعایشان برآشفته اند، خوب است اندکی هم به کنش سیاسی خود در 4 سال اخیر رجوع کنند و دریابند که در بسیاری موارد خودکرده را تدبیر نیست.

2- نقشه راه برای عبور از بحران:

آقای هاشمی رفسنجانی پس از آنکه تصویر بحران کنونی را بر اساس انگاره های ذهنی خویش ترسیم کرد، یک نقشه راه 4 فازی ارائه داد که بر اساس ادعای وی می تواند به‌عنوان مسیر برون رفت از بحران تلقی شود. 4 فاز نقشه راه آقای هاشمی رفسنجانی عبارتند از:

الف- پیشنهاد راه اندازی مناظره های تلویزیونی در خصوص سلامت انتخابات (احتمالاً با حضور نمایندگان کاندیداها و شورای نگهبان و وزارت کشور): "ما باید فضایی به وجود آوریم که همه‌ اطراف بتوانند آن‌جا حرف‌شان را بزنند. هر طرف منطقی، بدون دعوا و بدون مشاجره حرف بزنند. بحث‌ها منطقی باشد، برادرانه و خواهرانه بنشینند و حرف‌شان را بزنند و دلایل‌شان را هم بگویند. بالاخره مردم در این بین خودشان می‌فهمند."(7)

ب- پیشنهاد آزادی رهبران آشوب‌های خیابانی: "لازم نیست در این شرایط ما افرادی را به این نامی که الآن است، در زندان داشته باشیم. اجازه بدهیم این‌ها بیایند و به خانواده‌هایشان برسند. نگذاریم به خاطر زندانی بودن یک عده، دشمنان ما، ما را سرزنش و شماتت کنند. برای ما بخندند و برای ما نقشه بکشند."(8)

ج- پیشنهاد همدردی با آسیب دیدگان حوادث اخیر: "با آسیب‌دیدگان حوادثی که اتفاق افتاده، همدردی و دلجویی شود، آن‌هایی که عزادارند هم به آن‌ها تسلیت بدهیم و دل آن‌ها را دوباره به نظام نزدیک کنیم."(9)

د- آزادی رسانه‌ها: "رسانه‌هایمان اگر با معیارهای قانونی اجازه گرفتند، محدودشان نکنیم."(10)

در مورد نقشه راه آقای هاشمی رفسنجانی ذکر نکاتی لازم به نظر می رسد:

1-2- آقای هاشمی رفسنجانی در شرایطی خواستار برگزاری مناظره در خصوص سلامت انتخابات شده که مدعی اصلی این غائله یعنی آقای میرحسین موسوی هیچ‌گاه از موضع ابطال انتخابات پایین نیامد و در هیچ‌یک از طرح‌های شورای نگهبان برای اثبات سلامت انتخابات نیز مشارکت نکرد و تنها بدون ارائه مستندات قانونی، مدام بر طبل خدشه در سلامت انتخابات می کوبد.

بر این اساس و در حالی که آقای موسوی حتی برای جلسات تخصصی نظارتی نیز جز کلی گویی و اتهام زنی بدون سند حرفی ارائه نمی دهد، چگونه می توان از مناظره "اطراف انتخابات" آن هم در مقابل میلیون‌ها بیننده تلویزیونی سخن گفت؟ به راستی آقای موسوی و مدعیان تقلب در انتخابات چه حرفی را قرار است، در مقابل دوربین‌های تلویزیونی بگویند و بشنوند که آقای هاشمی رفسنجانی چنین مناظره‌ای را گام نخست برای ترمیم بحران اعتماد مورد نظرشان می‌دانند؟ آیا قابل انتظار نیست که جاری شدن ادعاهای بی پایه و غیرمستند مدعیان تقلب در آنتن های تلویزیونی و پژواک فحاشی‌های مکرر عده ای کم طاقت در فضای عمومی کشور یک‌بار دیگر زمینه تشویش اذهان عمومی را ایجاد کند؟ پس چگونه است که آقای هاشمی رفسنجانی فاز نخست پروژه اعتمادسازی خود را بر مناظره "اطراف انتخابات" متکی می کند؟

2-2- هاشمی رفسنجانی در شرایطی خواستار آزادی بی قید و شرط رهبران اغتشاشات اخیر می شود که وزیر اطلاعات بازداشت رهبران آشوب را گامی مهم در برقراری حاکمیت قانون و آرامش در کشور ارزیابی کرده است.

در همین رابطه حجت‌الاسلام محسنی اژه ای وزیر اطلاعات با تقسیم بازداشت شدگان غائله اخیر به 3 گروه، گفت: "کسانی که به نحوی در جریان اغتشاشات اخیر در زمینه تصمیم گیری نقش داشتند، بازداشت هستند تا تکلیف آنها مشخص شود. این افراد منجر به حضور مردم در خیابان ها شدند. گروه دیگر از عناصر ضد انقلاب بودند که از شرایط موجود سوء استفاده کرده‌اند، این افراد دستگیر شده و آزاد نخواهند شد."

اژه‌ای با اشاره به گروه سوم از بازداشت شدگان گفت: "عناصر اصلی این بخش دستگیر شده و بخشی از مردمی که تحت تأثیر جو ایجاد شده قرار گرفته و توسط پلیس دستگیر شده بودند، آزاد شدند و یا به زودی آزاد می شوند."(11)

بنا براین، توقع می رود که رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، نظر کارشناسی رییس دستگاه امنیتی کشور را در این خصوص صائب دانسته و بداند که فاز دوم نقشه راه مورد نظرشان که شامل آزادی بی قید و شرط آشوبگران است، نتیجه ای جز از بین بردن آرامش و امنیت کنونی را در پی نخواهد داشت.

البته در اینجا ذکر نکته ای از تاریخ در خصوص شیوه برخورد آقای هاشمی رفسنجانی با منتقدان دولت سازندگی خالی از لطف نیست.

حدود 19 سال قبل یعنی در 23 خرداد 69، 23 نفر از اعضاء نهضت آزادی و افراد موسوم به ملی مذهبی‌ها به دلیل انتقاد از سیاست‌های اقتصادی دولت آقای هاشمی رفسنجانی و به دستور ایشان بازداشت شدند. در همین رابطه عزت الله سحابی یکی از بازداشت شدگان سال 69 می گوید: "ما به آقای هاشمی نامه اعتراضی نوشتیم. اعتراض ما به آقای هاشمی این بود که اولاً اوضاع اقتصادی کشور بسیار خراب است. فقر و اختلاف طبقاتی بسیار فاحش است. دوم اینکه وضع سیاست خارجی ما به گونه ای است که ما در انزوای کامل قرار گرفته ایم و همه دنیا با ما مخالف هستند. در رابطه با این نامه، 23 نفر را بازداشت کردند که یکی از آنها من بودم... بعد از دستگیری ها، در کمیسیون برنامه و بودجه مجلس، چند تن از نمایندگانی که مرا می شناختند، به آقای هاشمی اعتراض کردند که چرا عزت الله سحابی را گرفتی؟ آقای هاشمی پاسخ داده بود: «رویش زیاد شده بود، می خواستیم رویش را کم کنیم.»"(12)

آری! ظاهراً آقای هاشمی رفسنجانی که امروز آزادی بی قید و شرط رهبران آشوب‌های اخیر را دنبال می کند، فراموش کرده که در کمتر از 20 سال قبل و تنها به خاطر "زیاد شدن روی منتقدان دولتش" آنان را ماه‌ها به زندان می افکند.

3-2- آسیب دیدگان وقایع اخیر عمدتاً از 2 گروه هستند. یا آن دسته از نیروهای انتظامی و بسیجیانی هستند که در هجمه آشوبگران به شهادت رسیده و یا مجروح شده اند. دسته دیگر کسانی هستند که با علم به قانون شکنی با هر وسیله ای که در اختیار داشتند، اعم از سلاح گرم و سرد و یا میله و پاره آجر و آتش افروزی، امنیت شهروندان را به مخاطره انداختند و در مقابل با پاسخ کوبنده و قاطع مردم و نیروهای انتظامی سرکوب شدند.

ظاهراً منظور آقای هاشمی رفسنجانی از همدردی با آسیب دیدگان حوادث اخیر، همدردی با گروه دوم است. نگارنده بدون آنکه بیش از این قضاوتی کند، تنها به بیان دیدگاه یک دهه قبل جناب آقای هاشمی رفسنجانی در خصوص غائله کوی دانشگاه تهران و در شرایطی که اغتشاش‌گران کوی دانشگاه ایشان را نیز آماج توهین و هتاکی خود قرار می دادند، می پردازد. آقای هاشمی در این خصوص گفته بود: "توده های مردم و این نیروهای متعهد که خیلی در جامعه فراوان هستند، تا یک حدی تحمل می کنند. اگر زمانی احساس کنند که به اصولشان و بنیان انقلاب که به جانشان بستگی دارد و این همه برای آن شهید دادند و سرمایه گذاری کردند، آسیب می رسانند، به صورت دیگری برخورد می کنند.شما نمونه اش را در حوادث کوی دانشگاه دیدید. مردم به طور خودجوش یک عکس العمل وسیع نشان دادند."(13)

4-2- آقای هاشمی رفسنجانی در آخرین گام پیشنهادی در نقشه راه خود، خواستار مقابله با محدودسازی مطبوعات شد. البته این پیشنهاد علی الاصول پیشنهاد درستی است و در تمامی دوران‌ها باید مورد توجه مجریان قانون باشد. اما نکته ای که در این میان نباید فراموش شود آن است که در وقایع اخیر، معدودی از رسانه ها و مطبوعات به‌عنوان بازوی مطبوعاتی وزارت خارجه انگلیس رفتار کردند. مانند آنچه که در جریان تفتیش دفتر روزنامه کلمه سبز آشکار شد و پیوندهای پنهانی این جریان رسانه ای با بی‌بی‌سی فارسی و ایفای نقش ویژه در هدایت اغتشاشگران اثبات شد. آیا جناب آقای هاشمی رفسنجانی آزادی چنین رسانه هایی را نیز مطالبه می‌کنند؟


پی‌نوشت‌ها:

(1) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(2) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(3) http://www.alarabiya.net/articles/2009/06/30/77474.html
(4)http://www.radiofarda.com/content/f4_Britain_crisis_credibility_Iran/1762769.html
(5) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/07/090717_wkf-state-iran-wood.shtml
(6) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(7) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(8) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(9) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(10) http://www.isna.ir/ISNA/NewsView.aspx?ID=News-1371654&Lang=P
(11) http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2009/06/090629_nm_election_arrest.shtml
(12)روزنامه فتح- چهارشنبه 2 بهمن 1378- شماره 49- صفحه 6
(13)روزنامه ایران- 7 بهمن 1378

وبلاگ ها:: آموزش نماز جمعه!

وبلاگ ها:: آموزش نماز جمعه!  

در پی حضور تعدادی "نماز اولی" در نماز جمعه این هفته تهران و آشنا نبودن آنها با نماز جمعه، ستاد اقامه نمازجمعه سبز  برای تکرار نشدن برخی موارد پیش آمده اطلاعیه‌ای منتشر کرد. در این بیانیه به نکات زیر  اشاره شده است:

۱- هنگام نماز باید کفشها را درآورد.
۲- قنوت رکعت دوم نماز جمعه، بعد از رکوع است. الکی به امام جمعه فحش ندهید که نماز خواندن بلد نیست.
۳- در تهران هر هفته برای برگزاری نماز جمعه، خیابان انقلاب را از سر وصال تا میدان انقلاب می‌بندند. به‌خاطر "این موضوع" دعوا راه نیاندازید. 
۴- خیابان انقلاب جلوتر از محراب مصلی است. اگر در خیابان انقلاب نماز خوانده‌اید نمازتان را اعاده کنید.(یعنی دوباره بخوانید) 
۵- نماز جمعه در آمریکا هم "مختلط" اقامه نمی‌شود. این یک مورد را بی‌خیال شوید. 
۶- در دانشگاه تهران، قبله قبل از دولت احمدی‌نژاد هم به سمت میدان انقلاب بوده... با طرفداران احمدی‌نژاد سر این موضع جر و بحث نکنید. 
۷- هنگام نماز نباید با بغل دستی حرف زد. 
۸- خانمها برای نماز جمعه مانتوی آستین بلند بپوشند. 
۹- در رکعت دوم نماز جمعه معمولا سوره "منافقون" خوانده می‌شود... به خودتان نگیرید.

پروژه «نمازاولى ها»شکست خورد

حاشیه نگارى جالب یک روزنامه از نماز جمعه/پروژه «نمازاولى ها»شکست خورد!  
روزنامه جوان امروز نوشت:به رغم فراخوان گسترده رسانه هاى ضد انقلاب براى حضور هواداران میرحسین، کل جمعیت حاضر در نماز جمعه دیروز حتى از نمازگزاران نماز جمعه هاى معمولى در ایام ماه رمضان کمتر بود. این در حالى بود که اکثریت حاضران را نیز نمازگزاران مدافع نظام و انقلاب تشکیل مى دادند.

به گزارش ایرنا در ادامه این مطلب آمده است:در نماز جمعه هاى باشکوه که معمولاً در روزه جهانى قدس یا با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار مى شود، صف نمازگزاران در خیابان طالقانى تا بعد از میدان فلسطین و تقاطع ولى عصر(عج) ادامه مى یابد اما در نماز جمعه دیروز، این صف به میدان فلسطین هم نرسید.
هواداران موسوى و هاشمى که با علامت هاى سبز خود را مشخص مى کردند، به صورت پراکنده در جمعیت حضور داشتند و رفتار آنها مورد سرزنش نمازگزاران مؤمن قرار مى گرفت. البته تعدادى از آنها در گروه هاى 100 نفره در چند نقطه نماز جمعه تجمع کرده بودند تا به صورت هماهنگ شعار بدهند.
پس از چند هفته غیبت آیت الله هاشمى رفسنجانى در قامت امام جمعه موقت تهران، حضور وى بهانه اى شد تا دو کاندیداى اصلاح طلب در انتخابات راهى دانشگاه تهران شوند. این نکته از آنجا اهمیت دارد که میرحسین موسوى پس از 20 سال اولین بارى بود که پا به نماز جمعه مى گذاشت و چشمان نمازگزاران به جمال آخرین نخست وزیر ایران که مدعى راه بنیانگذار کبیر انقلاب است، روشن شد.
البته ظاهراً در این 20 سال وى فراموش کرده است که فلسفه نماز جمعه چیست و آن را با یک میتینگ سیاسى اشتباه گرفته بود. چراکه روز قبل از آن، هواداران خود در انتخابات را به حضور سبز (!) در نماز فراخوانده بود.
آقاى موسوى در این فراخوان تنها نبود و بسیارى از رسانه هاى غربى و صهیونیستى از چند روز قبل به صورت هماهنگ او را در این امر یارى کردند و از آنجا که مى دانستند گروه خون موج سبزى ها با نماز جمعه همخوانى ندارد، براى اینکه از ثواب نماز جمعه بى بهره نمانند (!) مجبور شدند به آموزش شیوه خواندن نماز جمعه بپردازند.
تیپ برخى از آنها آنقدر جالب بود که در کلام مردم نماز گزار، به «نماز اولى ها» مشهور شدند. وقتى برخى نمازگزاران از چند نفر آنها پرسیدند نماز جمعه چند رکعت است، با اطمینان خاصى پاسخ دادند: چهار رکعت.
یکى از نمازاولى ها، که دراین هواى گرم تابستانى حوصله اش سر رفته بود با عصبانیت از مسؤولان برگزارى نماز پرسید : «پس این نماز جمعتون کى برگزار مى شه»، آن مسؤول در پاسخش گفت: «مگه شما تا حالا به نماز نیامده اید، هنوز دو ساعت تا ظهر مانده است.» وى در پاسخ به آن مسؤول با پرخاش گفت: «نه ما براى نماز نیامده ایم ما براى تظاهرات آمده ایم.»
شاهدان عینى چند نفرى را مشاهده کرده بودند که با سگ هاى خود در اطراف دانشگاه تهران محل برگزارى نماز جمعه حضور یافته بودند. ظاهراً برنامه ریزان شبکه هاى ماهواره اى، این نکته را فراموش کرده بودند که گوشزد کنند فضاى نماز جمعه با پارک یا پارتى هاى مختلط متفاوت است.
تعدادى از حامیان موسوى در خیابان انقلاب و خیابان 16 آذر جلوتر از امام جمعه نشسته بودند و وقتى مسؤولان به آنها تذکر دادند که اینجا جلوتر از امام است و نمى توانید اقتدا کنید با جیغ و داد واکنش نشان دادند.
با آغاز سخنرانى رئیس شوراى سیاستگذارى ائمه جمعه، تعدادى معدود، هماهنگ با هم به شعارهایى در حمایت از هاشمى و موسوى پرداخته و سعى در اختلال در سخنرانى حجت الاسلام تقوى داشتند که وى بى اعتنا به این شعارها، سخنان خود را تا انتها ادامه داد و فلسفه نماز جمعه در حکومت اسلامى و وظیفه امام جمعه را تشریح کرد.
با حضور هاشمى رفسنجانى در جایگاه نماز، به جاى رویه مرسوم شعارهاى انقلابى این عده معدود با سوت و کف در مصلاى نماز از او استقبال کردند که وى مجبور شد در اول سخنان خود تذکر دهد که قداست جایگاه نماز جمعه را حفظ کنند.
نماز اولى ها ظاهراً آموزش هاى دیگر نیز دیده بودند که از جمله آنها شعارهاى خاص بود. شعارهایى همانند «مرگ بر روسیه»، «مرگ بر چین»، «هاشمى هاشمى سکوت کنى خائنى»، «موسوى آزاده آماده ایم آماده» و .... که هماهنگ با هم سر مى دادند.
پس از پایان خطبه هاى نماز جمعه اکثر حامیان میرحسین از جاى خود بلند شده و جایگاه را ترک کردند و به جاى اقامه نماز با رفتن به سمت درهاى دانشگاه، به سردادن شعارهاى تحریک آمیز مشغول شدند. شیوه نماز خواندن تعداد باقى مانده نیز موجب انبساط خاطر نمازگزاران مؤمن شد.
عدم حضور محمد خاتمى در نمازجمعه این هفته با اعتراض هواداران موسوى همراه شده بود، این افراد مدعى بودند که خاتمى آنها را تنها گذاشته است.
حضور دانشجویانى که در مصاحبه با خبرگزارى ها اعلام کرده بودند که از دانشگاه هاى آزاد شهرستان ها به محل نماز جمعه آورده شده اند جاى تامل فراوان داشت.
سایت پسر هاشمى با گافى بزرگ جمعیت حاضر در نماز جمعه را 5‎/1 میلیون نفر تخمین زده بودند، این در حالى است که کل جمعیت، کمى بیشتر از تعداد روزهاى عادى نماز جمعه بود  
 
                                     
کسی به این آقا نگفته که با کفش نماز نمیخونند
  
اون خانوما اون وسط چکار میکنند؟
 
  
 
                                        قضاوت با شما
 

فقط به خاطر رهبری

فقط به خاطر رهبری
محمد جعفر بهداد:ادامه پذیرش آقای هاشمی رفسنجانی از سوی مردم و تداوم جلوس ایشان بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، تا زمانی که رهبر انقلاب مصلحت بدانند ممکن است.

آقای هاشمی رفسنجانی، فرصت بزرگ و تعیین کننده ای به نام سخنگاه نماز جمعه تهران را به نفع جریانی مدیریت کرد که مدتهاست تلاش می کنند «ثبات» نظام جمهوری اسلامی را نفی و ایران اسلامی را «بحران زده» و فاقد مزیت های یک حکومت مردم سالار، اخلاقی و قانونمند معرفی کنند.
مصلحت سنجی کسی که خود را یار امام و انقلاب می داند، در خطبه های اول و دوم نماز جمعه دیروز تهران، کاملا به نفع اقلیت سیلی خورده از جمهوریت مسلمان و انقلابی گرایید تا این بار نیز سناریویی برای معرفی یک فرد به عنوان نجات دهنده کشور و نظام از بحران های موهوم شکل بگیرد.
در تعریف آقای هاشمی رفسنجانی، «مردم» بخشی از آن اقلیتی هستند که در انتخابات از اکثریت، پاسخ منفی شنیدند و نتیجه این انتخابات قانونی را نپذیرفتند. از این زاویه، همه عناصری که شورش علیه قانون را طراحی، مدیریت، اجرا و حمایت کردند و به همین علت با آنها برخورد محدود کننده شد، شاخص مردم – در تعریف خطیب جمعه تهران – هستند که برخورد قانونی با آنها نشانه فقدان آزادی و دموکراسی و اخلاق و انصاف در کشور می باشد، آیا واقعا چنین است؟ آیا این نتیجه گیری غلط و غیرمنطقی ناشی از برخورد هیجانی و عاطفی با مسایل راهبردی و کلان کشور نیست؟
اگر ارایه این نوع تفسیرها از «مصلحت نظام» از سوی آقای هاشمی رفسنجانی تداوم یابد، بیم آن می رود که افکار عمومی نسبت به مظلومیت عنصر «مصلحت» در اداره امور کشور دچار تردید و عدم اعتماد شوند و شکل گیری چنین تصور عمومی ، خطر کمی نیست.
مردم ما چندی پیش شاهد بودند موقعیت سیاسی و اجتماعی آقای هاشمی رفسنجانی به علل مختلف در پایین ترین سطح خود قرار گرفت و بسیاری از تحلیل گران پیش بینی های تلخی برای آینده سیاسی ایشان می کردند، اما همگان دیدیم که رهبر فرزانه انقلاب اسلامی، «مصلحت نظام» را در ترمیم تصویر مخدوش یار دیرین خود دید و به تعبیری او را از خطر بزرگ بدنامی مطلق در جامعه نجات داد.
در حالی که مردم ایران به علت موضع خردمندانه رهبری، حرمت آقای هاشمی رفسنجانی را حفظ کرده و از ایشان توقع قدرشناسی از نظام را داشتند، روز جمعه شاهد موضع گیری دشمن شاد کن وی با ارایه تعریف نادرست و تصویری ناهنجار از جمهوری اسلامی بودند.
نقد تحلیل وضعیت موجود براساس تعریف خاص از مردم، قانون و علما، با هدف القاء بحرانی بودن وضعیت کشور و تاکید بر ضرورت آزادی طراحان شورش و اغتشاش به عنوان راه خروج از بحران مذکور، موضعی صادقانه و دلسوزانه به نظر نمی رسد.
ادامه پذیرش آقای هاشمی رفسنجانی از سوی مردم و تداوم جلوس ایشان بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، تا زمانی که رهبر انقلاب مصلحت بدانند ممکن است، اما معنای تدبیر و تحمل نظام، فراموش شدن نقش محوری بعضی ها در تردید افکنی در سلامت انتخابات و صحنه گردانی رقابت انتخاباتی به نفع جریان ضد دکتر احمدی نژاد و سکوت تشویق آمیز در برابر اغتشاشات خیابانی نیست.
از این رو چهره های مذکور به گونه ای صحبت نکنند که ملت ایران دچار آلزایمر حاد و برگشت ناپذیر شده است، بلکه باید بدانند امکان ادامه حیات سیاسی آنها با اراده مقام عظمای ولایت و رهبری فراهم شده و همه چیز در این رابطه به نظر معظم له بستگی دارد.

باز هم رفتارهای دوگانه شیرین عبادی

باز هم رفتارهای دوگانه شیرین عبادی

نامه الکترونیک چاپ


خبرنامه دانشجویان ایران: در راستای موج محکومیت ترور بانوی محجبه مصری توسط یک نژاد پرست آلمانی، سکوت شیرین عبادی به عنوان یکی از مدعیان صلح جهانی بار دیگر نقاب از چهره منافقانه وی در ربود.

به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران» شیرین عبادی دریافت کننده جایزه صلح نوبل جهانی! که با حمایت نهاد های فراماسونر و لژهای صهیونیستی تبدیل به یک فیگورگیرنده ژست های عدالت مدارانه گردیده بار دیگر با سکوت معنا دار خود در محکومیت ترورهای وحشیانه و ددمنشانه رژیم های نژاد پرست موجبات تنفر ملت های آزادی خواه جهان از خود را فراهم آورد.

گفتنی است پس از ترور ناجوانمردانه هموطن عزیزمان ندا آقا سلطان توسط عناصر نفوذی دولت انگلستان شیرین عبادی از جمله افرادی بود که در راستای تقویت رسانه های دروغ پرداز همچون دویچه وله آلمان و بی بی سی پرشین و ... اقدام به انتشار بیانیه و یقه چاک کردن و گیسو پریشان نمودن برای محکومیت این جنایت و محکوم کردن نظام جمهوری اسلامی نموده است و این ها همه در حالی است که بار دیگر در راستای رفتار های دوجانبه خود در جهت یک آپارتاید حقوقی منطبق بر منافع دولت های مستکبر و یاغی در خصوص قتل یک یانوی محجبه سکوت اختیار کرده است.

بنا بر این گزارش این اولین بار نیست که این دریافت کننده جایزه به اصطلاح صلح نوبل درمقابل دست اندازی ها و خونریزی های کشورهای غاصب زبان در دهان گره می زند، سکوت وی در مقابل جنایات هولناک و کودک کشی های رژیم نژاد پرست صهیونیستی در جنگ 22 روزه غزه و جنگ یک جانبه و متجاوزانه 34 روزه حزب الله لبنان نیز بارها و بارها ماهیت پلید و واقعی جایزه اعطایی به او را برای جهانیان فاش ساخته است.

حال سوال اینجاست که آیا این بانوی مدعی احقاق حقوق زنان که به دنبال جمع آوری امضا برای کمپین های خود ساخته در قالب تشکل های فمنیستی است تا کنون حتی جایی هم برای اعتراض به قتل یک مادر باردار مسلمان در بند های حقوقی خود نیافته است که این گونه مغرضانه سانسور را بر موضع گیری ترجیح می دهد. 

 

 

اقدامات ضدایرانی شیرین عبادی ادامه دارد  
رم - "شیرین عبادی" روزدوشنبه درفلورانس ایتالیا،باردیگر از جوامع غربی خواست تا به اعمال تحریم علیه ملت ایران بپردازند.

به گزارش ایرنا شیرین عبادی دردیدار با "ریکاردو ننچینی" رییس شورای استانی استان توسکانا، گفت:اگر پس ازمذاکرات با ایران به دمکراسی نرسیم ، غرب باید از ابزار تحریم علیه ملت ایران استفاده کند.
وی تصریح کرد: البته گفت وگو همیشه بهترین راه حل محسوب می شود اما نمی توان به یک گفت وگوی نامحدود ادامه داد.
کارشناسان سیاسی معتقدند شیرین عبادی با چراغ سبز سازمانهای امنیتی غرب ، اقدامات ضدایرانی خود را در چارچوب عقبه انقلاب مخملین و براندازی نرم دنبال می نماید

 

طرح مسئله تقلب ازیک سال پیش توسط عناصر جریان اصلاحات مورد توجه ق

کد خبر: 587964 زمان مخابره: 23/4/1388 - 13:21:26
کوثری: طرح مسئله تقلب ازیک سال پیش توسط عناصر جریان اصلاحات مورد توجه قرار گرفته بود  
نایب رییس کمیسون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی گفت: طرح مسئله تقلب در انتخابات از حدود یک سال پیش توسط برخی از عناصر فکری جریان موسوم به اصلاحات مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یک سناریو دیکته شده بود.

به گزارش روز سه شنبه ایرنا و به نقل از معاونت روابط عمومی و تبلیغات نیروی دریایی سپاه پاسداران، "اسماعیل کوثری" در هفتمین گردهمایی سیاسی نیروی دریایی سپاه در سال 88 با اشاره به حوادث بعد از انتخابات و ریشه های آن تاکید کرد: حوادث تاریخ اسلام به عنوان یک عبرت پیش روی ما است و باید از آنها درس گرفت.
وی افزود: شناخت فتنه های زمانه مستلزم داشتن معرفت، آگاهی و بینش است و در این میان پاسداران اسلام به معرفت، آگاهی و بینش بیشتری نیاز دارند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: از ویژگی های فتنه مشتبه شدن امور، خلط شدن حق و باطل و ایجاد تردید و اختلاف است. وی اظهار داشت: در فضای فتنه آلود احتمال گمراه شدن افراد صالح نیز وجود دارد و عدم شناخت و معرفت کافی در این زمینه تزلزل و انحراف ایجاد می کند.
کوثری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در فتنه خوارج نهروان عده ای به دلیل فقدان بینش، بصیرت و نداشتن شناخت و معرفت،‌ نسبت به برخورد قاطع امام علی (ع) با خوارج که عده ای از آنها به ظاهر اهل ریاضت و نماز شب نیز بودند، دچار تردید و تزلزل شدند. وی افزود: گاهی در اثر فتنه ها کار انسان به جایی می رسد که در برابر امام زمان (عج) خود نیز می ایستد و تا آنجا پیش می رود که خدا را نیز بنده نخواهد بود.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی با استناد به این موضوع که ملاک و میزان، حال فعلی افراد است، اظهار داشت: انقلابی ماندن از انقلابی بودن مهم تر است و رسالت یک فرد انقلابی به مراتب از سایرین سنگین تر است و باید بیش از دیگران مراقب خود باشد. وی گفت: این که ما برای انقلاب زندان هم رفته و در جبهه ها نیز حضور پیدا کرده باشیم، نمی تواند استدلالی برای این باشد که هرکاری خواستیم، انجام دهیم.
کوثری با بیان اینکه طرح مسئله تقلب در انتخابات از حدود یک سال پیش توسط برخی از عناصر فکری جریان موسوم به اصلاحات مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یک سناریو دیکته شده بود، گفت: از حدود یکسال قبل "ا.ی" گفته بود برای مقطع بعد از انتخابات در بوق و کرنا کنید که در انتخابات تقلب شده است و برخی از عناصر حامی این جریان نیز با عناوینی همچون حفظ رای مردم و صیانت از آرا و مفاهیمی را برای زمینه سازی اقدامات خود القا کرده بودند.
سیام**9103**


انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 587964

موسوی باید راهی برای عقبگرد بیابد و آبرومندانه عقب‌نشینی کند

چاپ فرستادن به ایمیل
اخبار - ویژه
چهارشنبه, 17 تیر 1388 ساعت 22:21

موسوی باید راهی برای عقب‌گرد بیابد و آبرومندانه عقب‌نشینی کند. بنده فکر می‌کنم او چه با حمایت هاشمی رفسنجانی و چه بدون حمایت او، سیستم را به چالش بکشد، از لحاظ استراتژیک این داستان پایان یافته و احمدی‌نژاد برنده است.

رئیس بخش امور جغرافیایی ـ سیاسی انرژی (Geopolitics of Energy) در بنیاد امریکای نوین (New America Foundation) مستقر در واشنگتن و نویسنده مقاله جنجال برانگیزی تحت عنوان «احمدی‌نژاد پیروز شد، فراموشش کنید» هفته گذشته طی همایش ویژه این بنیاد به منظور بررسی وقایع اخیر ایران خاطرنشان ساخت، امریکا باید دکتر محمود احمدی‌نژاد را به عنوان رئیس‌جمهور ایران به رسمیت بشناسد.

فلینت لورت که از مارس 2002 تا مارس 2003 سمت سرپرست عالی‌رتبه بخش امور خاورمیانه‌ شورای امنیت ملی امریکا را عهده‌دار بود و به علت اختلاف‌نظر در مورد سیاست‌های بوش در قبال خاورمیانه از شغل خود استعفا داد، اضافه نمود: «داستان غم‌انگیز ایران عملاً به پایان رسیده است. بنده هفته پیش این مسئله را در مقاله خود متذکر گردیدم که در دو صورت این غائله خاتمه خواهد یافت. 1) در صورت بررسی هرگونه تخلف در انتخابات توسط شورای نگهبان و 2) سخنرانی (رهبر معظم انقلاب) آیت‌الله خامنه‌ای در این رابطه که خطوط را مشخص نماید.»

وی افزود: از زمان سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای وضعیت عوض شد. تظاهرات به عنوان چالشی در مقابل نظام معرفی گردیده و مخالفین محدود شدند. آن عده از تظاهرکنندگان که هدفشان حقیقتاً بهبود سیستم بوده و قصد سرنگونی نظام را نداشتند آرام‌آرام کنار رفتند. این رخداد از لحاظ استراتژیک خاتمه یافته محسوب می‌گردد. ما تنها شاهد تحلیل‌های پایان نیافتنی رسانه‌های غربی مبتنی بر آرزوهای واهی نویسندگان این تحلیل‌ها هستیم.

لورت که در گذشته به مدت هشت سال به عنوان تحلیلگر سازمان سیا در امور خاورمیانه و سوریه و مدتی نیز به عنوان متخصص مقابله با تروریسم در وزارت خارجه امریکا خدمت نموده و در حال حاضر علاوه بر مسئولیت فوق سمت استاد امور بین‌الملل دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا را عهده‌دار می‌باشد اضافه نمود: ایران قرار نیست دچار فروپاشی شود، آنها به گونه‌ای عمل نمودند که مطابق با قوانینشان بود و این کار را با حداقل تلفات به ثمر رساندند. این به مراتب کشته‌های کمتری نسبت به وقایع میدان تیانمن در چین دربرداشت. بروز این جریانات به معنای این نیست که قرار است سیستم ایران از هم فرو پاشد. وی همچنین افزود، برخلاف نظرات ابراز شده در رسانه‌های غربی «برای بسیاری از ایرانیان دوره ریاست جمهوری خاتمی نومیدکننده بود.» لورت که به خاطر مقاله فوق‌الذکر خود سخت مورد انتقاد متفکرین و دست‌اندرکاران امریکایی قرار گرفته طی این جلسه با حضور رسانه‌ها و شخصیت‌های امریکایی خود را واقع‌گرا خوانده و با کمال تبحر از مواضع خود دفاع نمود.

وی گفت: «موسوی باید راهی برای عقب‌گرد بیابد و آبرومندانه عقب‌نشینی کند. بنده فکر می‌کنم او چه با حمایت هاشمی رفسنجانی و چه بدون حمایت او، سیستم را به چالش بکشد، از لحاظ استراتژیک این داستان پایان یافته و احمدی‌نژاد برنده است و اگر امریکا بخواهد با ایران تعامل داشته باشد باید رئیس جمهور این کشور را به رسمیت بشناسد و این در راستای منافع امریکاست.»

لورت در پاسخ به سؤال یکی از شرکت‌کنندگان که اغتشاشات اخیر را «انقلاب» خواند گفت، بنده اساساً با این تفکر که رخداد اخیر را «انقلابی» بنامیم در راستای استقرار ایرانی قابل قبول غرب مخالفم. آنچه اتفاق افتاد قیام اکثریت ملت ایران نبود که آن را انقلاب بنامیم. ما باید واقع‌بین باشیم و با ایران تعامل کنیم.

لورت همچنین خواستار گفتمان استراتژیک اوباما و احمدی‌نژاد شده و گفت خوشبینی محتاطانه‌ای نسبت به چنین گفتمانی هنوز در ایران وجود دارد و بهتر است ما زیاد در رابطه با مسائل اخیر هیجان‌زده نشویم و دست به کاری نزنیم که گفتمان با ایران دشوارتر شود.

نقش سازمان سیا در تظاهرات ایران پس از انتخابات

سایت خبری اینترنتی هواداران دکتر ران پال نماینده جمهوریخواه کنگره از ایالت تگزاس و کاندید ریاست جمهوری امریکا در انتخابات اخیر این کشور تحت عنوان دیلی پال Daily Paul اقدام به پخش ویدئویی تحت عنوان فوق نموده که افشاگر برنامه‌های سیا برای ایجاد انقلاب مخملی در داخل ایران از زمان بوش پسر در 24 مه 2007 می‌باشد.

یک شهروند امریکایی در واکنش به این ویدئو می‌نویسد: «موسوی مطمئناً یک فرد بی‌فکر و مغز نیست، کافیست نگاهی به سوابق کاری او بیندازید. بنابراین از آنجا که او فردی بی‌فکر نیست باید گفت او می‌داند در این انتخابات شکست خورده و در واقع احمدی‌نژاد با اکثریت قاطع غیرقابل تقلب پیروز شده است. با این وجود او تصمیم گرفته کشور خود را دچار بی‌ثباتی نماید، آن هم زمانی که کشور با خطر تجاوز خارجی روبروست. این مسئله چه تصویری از موسوی در اذهان ایجاد می‌کند؟ به نظر من او عملاً حربه‌ای در دست سازمان سیا برای یکی دیگر از برنامه‌های سرنگون‌سازی امریکا می‌باشد. اینکه آیا موسوی خود مأمور حقوق بگیر سازمان سیای امریکا است یا اطرافیانش با زیرکی، غرور او را وسیله‌ای ساخته‌اند که وی را به جهتی سوق دهند که امروز شاهد آنیم تفاوتی نمی‌کند. مسئله اینجاست که موسوی وسیله صدمه زدن به ایران شده و به ایجاد بی‌ثباتی در کشورش کمک می‌کند.» همین شهروند می‌افزاید: «من معتقدم موسوی راه به جایی نخواهد برد. اکثریت جمعیت ایران و ساختار قدرت در این کشور اجازه نخواهد داد او ایران را بی‌ثبات کند. شکی نیست رسانه‌های غرب مرتباً به مردم یادآور خواهند شد که‌ «احمدی‌نژاد این انتخابات را به سرقت برد» اما از اول هم احمدی‌نژاد زیاد میانه خوبی با رسانه‌های صهیونیستی نداشت و ایرانی‌ها هم به حرفهای اینها وقعی نمی‌گذارند.»

مهر باطل شد بر انقلاب مخملی

مهر باطل شد بر انقلاب مخملی
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-دکتر یدالله جوانی*:رویای انقلاب مخملی در ایران نه تنها به دلخواه صاحبان آن تعبیر نشد، بلکه با ضرب مهر باطل شد برای همیشه به تاریخ پیوست.

براندازی نرم به سبک انقلاب های مخملی تجربه شده در گرجستان، اوکراین و قرقیزستان، آخرین تیر در کمان غربی ها برای رسیدن به آمال و آرزوهای سی ساله آنان در قبال انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی بود که در همان ابتدای پرتاب به سنگ سختی خورد و ترکش های آن گریبان خودشان را گرفت. خانم رایس به هنگام تصویب بودجه 75 میلیون دلاری در کنگره آمریکا برای پیشبرد دمکراسی و حمایت از گروه های طرفدار حقوق بشر در ایران گفت:« ما توانستیم با یک براندازی نرم از لهستان و با جنبش همبستگی تا پشت مرزهای روسیه، انقلاب های رنگین را سامان دهیم و رژیم های حاکم را ساقط و رژیم های دمکراتیک موردنظر آمریکا را به قدرت برسانیم. تنها راه برای تغییر نظام در ایران، استفاده از همین تجربه است.»
آنچه در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری رخ نمایاند و نظام اسلامی و مردم مسلمان و انقلابی ایران را چند روزی به زحمت انداخت، نتیجه کاری فشرده و چندین ساله دو جریان بیرونی و داخلی برای تغییر نظام دینی با محوریت ولایت فقیه در ایران بود که با شکست کامل مواجه شد و در واقع این حرکت با هوشیاری مردم در نطفه خفه گردید. گر چه حوادث پس از انتخابات، شیرینی حماسه با شکوه حضور 40 میلیونی مردم در انتخابات را تاحدودی تحت تأثیر قرار داد و کام مردم را تلخ کرد، لکن این رخداد را باید در ردیف الطاف جلیه الهی قرار داد. چه لطفی بالاتر از این که در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامی، فتنه عمیقی که منافقان جدید کوردل در جامعه اسلامی با همدستی بیگانگان شکل داده بودند، با عنایت خداوند مکر مکاران به خودشان برگشت و پرده های چهره نفاق جدید کنار رفت و چشم فتنه کور گردید. با افشای چهره نفاق جدید، انقلاب اسلامی از خطر بزرگی به سلامت عبور کرد و با شناخت عمیقی که مردم هوشیار و ولایتمدار ایران اسلامی نسبت به احزاب و گروه های سیاسی و تهدید نرم و ماهیت ناتوی فرهنگی غرب و سبک های براندازی نرم به ویژه با مدل انقلاب رنگی پیدا کردند، باید گفت حداقل 20 سال انقلاب اسلامی بیمه گردید.
دلایل زیر می تواند موید این نگاه باشد:
1- مردم ایران با ابعاد، ویژگی ها و مختصات انقلاب رنگی به خوبی آشنا شدند.
2- دست دروغگویان واقعی و کسانی که به دنبال فریب مردم بودند اعم از احزاب و گروه های سیاسی و همچنین شخصیت های سیاسی که در قالب رجل سیاسی رخ نمایانده بودند و تا سطح نامزدی برای تصدی جایگاه ریاست جمهوری ارتقا پیدا کرده بودند برای مردم رو گردید.
3- پرده از چهره منافقان جدید در جامعه اسلامی فرو افتاد.
4- پیوند یک جریان وابسته داخلی که ریشه در انقلاب داشت با بیگانگان آشکار گردید.
5- ماهیت واقعی دولت اوباما که با شعار تغییر به دنبال فریب ملت ایران بود برای مردم و تمامی نخبگان سیاسی و مذهبی آشکار گردید.
6- در میان اصولگرایان ، چهره های خدوم و صادق شناخته شدند و عناصر مدعی اصولگرایی و فرصت طلب نیز رخ نمایاندند.
7- افراد و جریان های سیاسی غیر معتقد به قانون اساسی و ولایت فقیه برای مردم و نظام اسلامی کاملاً شناخته شدند و شورای نگهبان در تمامی انتخابات آینده باید مواضع آنها را در حوادث اخیر برای احراز صلاحیت ها مدنظر قرار دهد. به عبارت دیگر دورانی که افراد غیرمعتقد به نظام اسلامی، قانون اساسی و ولایت فقیه به دلیل پرده نفاق بر چهره داشتن می توانستند وارد عرصه رقابت های انتخاباتی شده و به قدرت سیاسی دست پیدا کنند پایان یافت و این مهم را باید به عنوان یکی از دستاوردهای ارزشمند حوادث به ظاهر تلخ اخیر برای آینده مورد توجه قرار داد.
در پایان می توان بر این نکته کلیدی تأکید داشت که در انتخابات دهم با همه فراز و فرودی که داشت، این اتفاق مبارک نیز رخ داد که بر پیشانی رویای انقلاب مخملی و پیشانی تمامی کسانیکه برای بازیگری و بازیگردانی انقلاب مخملی در ایران اسلامی دارای استعداد بودند یک مهر باطل شد ضرب گردید.
_______________________________________
*مسئول اداره سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی

13 بدعت میرحسین موسوی

13 بدعت میرحسین موسوی
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-شیوا طلاجوران:میرحسین موسوی با رفتار و حرکت های خویش و بدون استدلال های حقوقی، مسیری را طی کرد که ثبت تاریخی آن برای آینده کشور و نظام می تواند الگویی انحرافی را نهادینه کند.

ملت بزرگ ایران برای اولین بار در طول تاریخ انقلاب اسلامی، پدیده هایی را مشاهده کرد که تاکنون مشاهده نکرده بود. هر قدر مشارکت عمومی در یک انتخابات بالاتر باشد، باید جشن و شیرینی آن نیز گسترده تر باشد. اما میرحسین موسوی با رفتار و حرکت های خویش و بدون استدلال های حقوقی، مسیری را طی کرد که ثبت تاریخی آن برای آینده کشور و نظام می تواند الگویی انحرافی را نهادینه کند.
آنچه موسوی پس از انتخابات انجام داد، برای کسانی که به وی رأی داده بودند غیر عادی و غیر قابل باور بود تا آنجا که بعضا می گویند: خدا را شکر که ایشان رئیس جمهور نشد و گرنه...
میرحسین موسوی، بدعت هایی را بنیان نهاد که دل بسیاری از انقلابیون و مردم به واسطه آن جریحه دار شد، از جمله این بدعت ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:

1-عدم مراعات قواعد مردم سالاری
____________________________
مردم سالاری یا دموکراسی ضوابطی دارد که به صورت قراردادی دو طرف مبارزه پذیرفته اند. میرحسین موسوی بعد از باخت، ریل حرکت خود را از مسیر قانون جدا کرد و به سمت التهاب اجتماعی پیش رفت و هیچ گونه استدلالی برای نحوه تقلب، با تفاوت 11 میلیون رأی ارائه نمی کند.
از یکی از راهپیمایان عصر 25 خرداد پرسیدم: سند شما مبنی بر تقلب چیست که اکنون به خیابان آمده اید؟ گفت من نمی دانم ما به گفته آقای موسوی اعتماد داریم، بنابراین میرحسین مسیر را برای چنین رفتاری در انتخابات آتی کشور باز کرد و رویه ای را ایجاد کرد که در حافظه ملت ماندگار خواهد شد. او ثابت کرد که می توان در وسط بازی، قواعد را عوض و یک طرفه اعلام پیروزی کرد.

2-عدم ارجاع مشکلات به مراجع قانونی و بی اعتبار دانستن آنها
__________________________________________________
میرحسین موسوی از اول مشی ای را دنبال می کرد که دولت، شورای نگهبان و مجریان را قبول ندارد. این مشی ابتدا به ساکن و قبل از انجام هر گونه تخلفی، قابل تأمل بود.
تشکیل کمیته صیانت دو ماه قبل از انتخابات، مکاتبه با رهبری برای مشکلات کوچک و صدور بیانیه خطاب به ملت، به جای شکایت به شورای نگهبان بدعت های جدید ایشان است. کسی که ساز و کار قانونی کشور و نظام خود را قبول ندارد چگونه می توانست فردای انتخابات و پیروزی با آنها کار کند، لذا بسیاری از افرادی که رفتار میرحسین موسوی را در فردای انتخابات دیدند، خدا را شکر می کنند که ایشان رئیس جمهور نشد و گرنه کشور را باید دائما در چالش میان دستگاههای حکومتی مشاهده می کردیم.

3-صدور بیانیه آشوب طلبانه و دعوت به حرکت های خیابانی
______________________________________________
میرحسین موسوی به محض احراز شکست، رأی چهل میلیونی مردم را خیمه شب بازی خواند و خواستار استمرار موج سبز شد. تحلیلگران و نخبگان و حقوقدانان از این حرکت انحرافی بسیار متعجب شدند که چرا میرحسین موسوی اعتراض خود را در چارچوب قانون طرح نمی کند. مگر او نبود که یکی از اهداف اساسی خود را اجرای قانون می دانست، مگر وی، مدعی نبود که دولت فعلی قانون ستیز و قانون گریز است؟ چگونه است که خود مسیر غیرقانونی را عریان طی می کند. صدور بیانیه تهییجی به جای اعتراض قانونی یکی دیگر از بدعت های ثبت شده در انتخابات ایران به حساب می آید.

4-برگزاری راهپیمایی غیرقانونی
__________________________
میرحسین موسوی که مدعی بود شاخصه اصلی دولت نهم قانون ستیزی است، بدون اخذ مجوز قانونی طرفداران خود را به خیابان می ریزد و خود نیز شخصاً در بین آنها حاضر و در سخنرانی خود به نهادهای قانونی و نظارتی نظام حمله می کند. درخواست برگزاری راهپیمایی سراسری در کشور و پایتخت به خاطر اعتراض به نتیجه انتخابات، قبل از بررسی و پیگیری راه های قانونی، یکی دیگر از بدعت های میرحسین موسوی به حساب می آید.

5-ایجاد زمینه برای جولان ضد انقلاب
_____________________________
ضد انقلاب بودن اغتشاشگران سازمان یافته قطعی است؛ اگر چه میرحسین موسوی با ژست دموکرات مآبانه چنین نظری را رد می کند. نوع شعارها، نوع حملات فیزیکی، حمل اسلحه و سلاح سرد و عربده کشی حکایت از آن دارد که در سایه زمینه سازی میرحسین موسوی ضد انقلاب، اراذل، سابقه دارها و... به میدان انتقام آمده اند، چه حاشیه امنی برای آنان بهتر از شعار الله اکبر و پیشانی بند «نخست وزیر امام». اراذل و اوباش باید از ایشان تقدیر ویژه نمایند زیرا میرحسین موسوی توانست آشوبگران و ضدانقلاب را ذیل شعارهای خود به میدان مقابله با مردم و انقلاب روانه سازد.

6-ایجاد زمینه برای به سخره گرفتن نظام توسط غرب
_________________________________________
دنیای غرب که مدعی عدم وجود مردم سالاری در ایران است، با اقدامات میرحسین موسوی مستمسک خوبی دست آورد.
آنان حوادث اخیر را نه درون خانواده انقلاب می دانند و نه بین اراذل و مردم. آنان اراذل را طرفداران جامعه مدنی خواندند و نظام مقدس جمهوری اسلامی را به عنوان عامل سرکوب آزادیخواهان معرفی کردند. غرب نیز مانند میرحسین موسوی ، انتخابات چهل میلیونی ما را یک بازی تلقی کردند و سلامت آن را به چالش فراخواندند. اوباما، اوباش را طرفداران دموکراسی دانست که به آنان خیانت شده است.

7-ایجاد خانه های تیمی برای طراحی اعمال غیرقانونی
___________________________________________
در تحلیل های قبل از انتخابات، این نکته وجود داشت که تشکیل کمیته صیانت از آرای در عین القای قطعی بودن پیروزی نمی تواند بدون طراحی های دیگر باشد. کروبی در دانشگاه آزاد نجف آباد تشکیل خانه های تیمی را برملا کرد، دستگاه های اطلاعاتی وامنیتی نیز با دستگیری سران مجاهدین و مشارکت خصوصاً در موضوع خانه تیمی قیطریه این موضوع را به اثبات رساندند. هدف این خانه های تیمی اگر طراحی آشوب نباشد، چه می تواند باشد؟

8-مکاتبه و مراجعه به رهبری به جای مراجعه به کانال های قانونی
__________________________________________________________
میرحسین در اول انتخابات، دو نامه به خطاب به مقام معظم رهبری نوشت؛ حتی برای تمدید ساعت رأی گیری بعد از ساعت 22 نیز از طریق رهبری اقدام کرد. این رفتار از دو حالت خارج نیست؛ یا ایشان هیچ نهادی را شایسته و واجد صلاحیت نمی داند یا آنقدر روحیه استکباری بر خود حاکم کرده است که خود را شایسته تماس با کمتر از رهبری نظام نمی بیند!

9-تبدیل مهم ترین انتخاب ملت به خاطره ای تلخ
_______________________________________
شرکت چهل میلیونی ملت در انتخابات به فرموده رهبر معظم انقلاب «جشن حقیقی» بود. میرحسین در سایه شکست سنگین و حرکت های غیرقانونی و عبوسانه، این شیرینی را تلخ و همگان را در بهت و حیرت فرو برد. مردمی که باید در جشن شرکت می کردند از ترس تخریب منازل و اماکن یا اسیدپاشی ،خانه نشین شدند و با حوادث بعد از انتخابات و کشته شدن تعدادی در حوادث مذکور، شیرینی انتخابات فراموش شد اینهمه در حالیست که میرحسین موسوی در شعارهای انتخاباتی خود مدعی بود که برای ایجاد نشاط و شادابی آمده است.

10-ایجاد شبهه نسبت به سلامت سیاسی نظام
_______________________________________
میرحسین موسوی با خیمه شب بازی خواندن انتخابات واعلام علنی مبنی بر عدم اعتماد به شورای نگهبان و اصرار بر ابطال انتخابات (بدون ارائه دلیل قابل پسند) نظام سیاسی ایران رانظامی معرفی کرد که رأی مردم در آن بی تأثیر، فرمایشی و بی خاصیت است و حاکمیت هر چه بخواهد انجام می دهد. ایجاد آسیب به سرمایه اجتماعی نظام که همان اعتماد عمومی ملت است مهمترین خیانت موسوی در این عرصه است.

11-سیاسی کردن مسائل حقوقی
____________________________
پیگیری تخلفات انتخاباتی، امری است حقوقی و طرح آن در مجامع عمومی برای تحریک و تهییج، قطعاً منتج به نتیجه نخواهد شد.
میرحسین کسی نیست که این موضوع را نداند، اما با سیاسی کردن مسئله ثابت نمود که به دنبال شفافیت و بررسی مجدد نیست.
او هر چیزی را که مانع رسیدن وی به کرسی ریاست جمهوری شود، سرکوب خواهد کرد. استمرار آشوب ها به رغم کشته شدن بی گناهان نمونه ای از این سیاسی کاری و سماجت خودخواهانه است.

12-عدم همبستگی بین مطالبه و استدلال ها
____________________________________
میرحسین در دیدار با مقام معظم رهبری، در جمع طرفداران در خیابان آزادی و در نامه به شورای نگهبان خواستار ابطال انتخابات شده است و طبیعتاً برای این مدعا باید استدلال های محکمه پسند و حقوقی ارائه دهد.
ایشان در نامه خود به شورای نگهبان از جمله دلایل زیر را مطرح می کند. 1- احمدی نژاد به هاشمی رفسنجانی و ناطق نوری توهین کرده است. 2- احمدی نژاد دوران امام را زیر سوال برده است. 3- برای نمایندگان بنده کارت به موقع صادر نشده است. 4- بسیج در انتخابات دخالت کرده است. خانم ایشان نیز مدعی است باید رأی میرحسین در لرستان (زادگاه رهنورد) و آذربایجان شرقی (زادگاه میرحسین) بیشتر از احمدی نژاد باشد. این استدلالات آنقدر بی اساس است که حتی فردی مادر مرده را نیز به خنده وا می دارد!

13-بی توجهی به توصیه های مقام معظم رهبری
______________________________________
در جلسه میرحسین موسوی با مقام معظم رهبری که بعد از انتخابات تشکیل شد، به موسوی توصیه شد که کانال های قانونی را طی کند و به شورای نگهبان نیز تأکید شد با دقت از حقوق میرحسین موسوی صیانت کند. اما موسوی که به کمتر از ابطال انتخابات راضی نمی شد، بعد از خروج از دفتر رهبر معظم انقلاب مجدداً بیانیه صادر کرد، راهپیمایی غیرقانونی انجام داد و در آن راهپیمایی غیرقانونی شرکت و سخنرانی کرد.
رهبر معظم انقلاب، موسوی را به طی مسیر قانونی فرا می خواندند و در همان حال میرحسین موسوی راهپیمایی غیرقانونی به پا می دارد و در راهپیمایی اعلام می دارد به شورای نگهبان اعتماد ندارد و...
همه موارد فوق و حوادث تلخ فوق الذکر تأسف آور است، اما از آنجا که معتقدیم دست الهی تاکنون انقلاب اسلامی را از همه حوادث سخت ونفس گیر عبور داده است، ان شاءالله این بدعتها نیز فرصت هایی را در خود خواهد داشت:شاید به سمت پالایش دیگری در درون انقلاب می رویم، شاید خرداد 88 تکرار خرداد 60 باشد که حذف منافقین از عرصه انقلاب اسلامی را به ارمغان آورد.


انتهای خبر / خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) / کد خبر 576495