موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

دروغ های مخملین

دروغ های مخملین  
دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-رضا گرمابدری:با آشکار شدن دروغ بودن ادعای کروبی از حالا به بعد عوامل انقلاب مخملی به شدت مورد تنفر مردم قرار می گیرند و پرونده ادامه آشوب ها بسته خواهد شد.این آن چیزی است که سران آشوب به شدت از آن وحشت دارند چرا که علت همه این دروغ پراکنی ها، ترس از دست دادن پایگاه اجتماعی شان (هر چه اندک) و برخورد قانونی با آنان پس از رو شدن دروغ های آنان است. لذا نباید این دروغ را آخرین دروغ سران آشوب برشمرد.

انقلاب مخملی آغاز شده در بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در هر موقعیتی از ویژگی خاصی برخوردار بوده است. سردمداران این حرکت برای جذب بیشتر افراد و سرعت بخشیدن به حرکت انقلاب مخملی بعضاً به اقدامات غیر اخلاقی هم روی آوردند. یکی از این اقدامات غیر اخلاقی تمسک به دروغ پراکنی بود که کم و بیش هم اکنون نیز ادامه دارد. تداوم ارائه اخبار دروغ راهی است برای حفظ حرکت انقلاب مخملی. دروغ در ابتدا تحریک کننده و پس از مدتی نا امید کننده و در نهایت تکذیب کننده خواهد بود.
ظرفیت زمانی انقلاب مخملی
آنچه که از مطالعه انقلاب های مخملی حاصل می شود این است که این انقلاب ها پیش از فعال شدن عموماً برای مدتی بر مبنای «ناتوی فرهنگی» از پشتیبانی تبلیغاتی و فرهنگی حامیان بیگانه برخوردار بوده اند. به عبارت دیگر مردم کشور هدف مدت ها پیش از آغاز عینی انقلاب مخملی در معرض تهاجم فرهنگی و رسانه ای بیگانه قرار داشته اند. این تهاجم بستر لازم برای وقوع انقلاب مخملی در بستر زمان را فراهم می سازد. رسانه های بیگانه در ارتباط دراز مدت با مخاطب ضمن جلب اعتماد آنها و کشاندن آنها به مسیری دلخواه برنامه ریزی شده آنها را به گونه ای تربیت و آماده می کند که در زمان وقوع انقلاب مخملی مردم کشور هدف تنها به گفته ها و توصیه های این رسانه ها عمل کنند تا آنجا که گفته و خواسته آنها را برگفته و خواسته رسانه های خود و مسئولان ترجیح می دهند. این نوع ارتباط شکل گرفته یکی از عللی است که گفته می شود، می توان انقلاب مخملی را از راه دور هدایت و مدیریت کرد. به بیان دیگر رهبری عملیات انقلاب مخملی در اختیار این رسانه ها است.یکی از نقاط ضعف و قوت انقلاب های مخملی این است که قدرت برانگیخته گی آنها برای به اوج رساندن حرکت مردم در ظرف زمانی کوتاه مدت امکان پذیر است. به این معنا که آنها به سرعت می توانند جامعه مخاطب را تحریک کنند و به صحنه بکشانند اما قادر نیستند زمان این حضور را طولانی کنند. سرنوشت کشورها نیز در همین نقطه مشخص می شود چنانچه آنها تا مدتی بتوانند در برابر موج احساسات تحریک شده مقاومت کنند قادرند انقلاب مخملی را مهار کنند و چنانچه نتوانند در برابر هجوم سنگین اولیه بایستند فرو می ریزند. مورد ایران نمونه ای بارز و برجسته در این خصوص است.

دروغ تحریک کننده
رهبران و رسانه های انقلاب مخملی برای ایجاد انگیختگی و هیجان نیاز دارند به اموری متوسل شوند که جامعه مخاطب آنها بدون هرگونه تفکر و تأملی نسبت به آن و اکنش شدید آنی نشان دهد. از این رو در این مرحله آنها متوسل به «دروغ تحریک کننده» می شوند. در ابتدای شکل گیری آشوب های اخیر تهران استفاده از این نوع دروغ و تأثیر آنی آن مشاهده گردید. آشوبگران به دروغ اعلام کردند که در درگیری های کوی دانشگاه چند دانشجو کشته شدن و تعدادی اسامی را نیز اعلام کردند. رسانه های حامی آشوبگران نیز اقدام به انتشار این خبر کذب کردند. انتشار این خبر کذب در دامن زدن به آشوب و تخریب آنقدر موثر واقع شد که هنگامی که یکی از ضاربین بسیج اقدام به مضروب کردن بسیجی کرد و صحنه آن از سیما پخش شد و فرد ضارب پس از چند روز دستگیر شد در پاسخ به این سوال که چرا شما هم در مضروب کردن یک بسیجی مشارکت کردی، پاسخ داد من از جلو دانشگاه عبور می کردم و دیدم اسامی چند دانشجو را به عنوان کشته شدگان درگیری های کوی به نرده ها نصب کرده بودند، من هم بسیار عصبانی شدم و ناخواسته در مضروب کردن فرد بسیجی مشارکت کردم. کسانی که متوسل به «دروغ تحریک کننده» می شوند همین را می خواهند. آنها در پی آن هستند تا خبر دروغی را منتشر کنند تا افراد زیادی با شنیدن و یا دیدن آن خبر دروغ، عصبانی و یا خوشحال شوند تا جایی که ناخواسته و ندانسته دست به اقدامی بزنند که دلخواه رهبران آشوبگران است. مروجین «دروغهای تحریک کننده» طوری عمل می کنند که به هیچ وجه زمینه پرسش از آنها درخصوص دروغ ها فراهم نشود. بهترین راه هم برای آنها این است که اجازه ندهند حرکت آشوبی متوقف شود تا برای پیاده نظام آشوب فرصت تفکر و تأمل ایجاد گردد. چنانچه در این مرحله بتوان مشت آنها را باز و دروغ آنها را مستنداً آشکار کرد ضربه سختی به آنها وارد خواهد شد. یعنی همان اتفاقی که در مقابل خبر دروغین کشته شدن چند دانشجو افتاد و سیما یکی از دانشجویانی که ادعا می شد کشته شده است را در اسلامشهر یافت و وی با کارت دانشجویی در مقابل دوربین قرار گرفت و مرگ خود را تکذیب کرد. این اقدام توطئه ستیز سیما ضربه مهلکی را بر پیکر رسانه و تبلیغات رهبران آشوبگران وارد ساخت و اعتماد به آنها را با شک و تردید در هم آمیخت و ادامه کار را برای آنها مشکل ساخت. بخش رسانه ای آشوبگران در همان ایام برای تقویت روحیه پیاده نظامش و نیز برای قویتر کردن انگیزه آنها برای ایجاد تخریب بیشتر اعلام کرد سردار فضلی از حضور برای مقابله با آشوبگران سر باز زده است، به دنبال انتشار این خبر دروغ سردار فضلی در سیما حاضر شد و سخنان محکم و متینی را بیان کرد. این دومین ضربه به بخش رسانه ای آشوبگران بود که به هیچ وجه جبران نشد. سردمداران انقلاب مخملی چون می دانند بهترین زمان برای پیروزی همان چند روز اول است و چنانچه در چند روز اول نتوانند کار مهمی صورت دهند و با گذشت زمان امکان پیروزی کاهش می یابد سعی می کنند در کوران حوادث روزهای اول از «دروغ های تحریک کننده» در حد بالا استفاده کنند. چنانچه آنها در این مرحله نتوانند به پیروزی برسند، از آن به بعد «دروغ های تحریک کننده» آنها ناخواسته به «دروغ های نا امید کننده » تبدیل خواهد شد.

دروغ های ناامید کننده
این نوع دروغ اگر چه ماهیتا از نوع «دروغ های تحریک کننده» است، اما بواسطه زمان و موقعیت ارزش تحریک کنندگی را از دست می دهد و تبدیل به «دروغ ناامید کننده» می شود. هنگامی که مخاطب و یا همان پیاده نظام انقلاب مخملی در میانه راه ماند و متوجه شد خبری از پیروزی نیست و برخی از اخبار و وعده هایی هم که رهبرانش داده اند دروغ از آب درآمد در ادامه حرکت دچار شک و تردید می شود و دیگر شنیدن اخبار دروغ به ظاهر تحریک کننده دیگر او را تحریک نمی کند و موجب واکنش آنی وی نمی شود. در این موقعیت پیاده نظام پس از شنیدن اخبار و رسانه های حامی خودش تأمل می کند و منتظر می ماند تا حوادث بعدی تکلیف آن اخبار را روشن کند. دروغ هایی مانند کشته شدن علیرضا توسلی پسر دوازده ساله توسط باتوم در بهشت زهرا (س) و یا دستگیری، هتک حرمت، کشته شدن و آتش زدن جنازه ترانه موسوی از این دست دروغ ها است که با پیگیری و افشاگری سیمای جمهوری اسلامی ایران دروغ بودن آن آشکار شد. نحوه انعکاس خبر مرگ! ترانه موسوی در رسانه های دشمن خالی از لطف نیست که در ذیل آمده است:
ادعای دستگیری و مرگ
بنا بر برخی گزارش ها ترانه موسوی که در تقاطع میرداماد و شریعتی کلاس آرایشگری داشت! ماشین خود را در یکی از خیابان های فرعی بین حسینیه ارشاد و میرداماد پارک کرده بود و در تماسی تلفنی با یکی از دوستان خود قرار گذاشته بود قبل از رفتن به آموزشگاه به مسجد قبا سر بزند و آنجا یکدیگر را ببینند. هنگامی که دوست ترانه به محل قرارشان رسید دید ترانه دستگیر شده و سوار یک ون شد. ترانه موسوی در محل بازداشت موقتش که ساختمانی در نزدیکی پاسداران بود، شماره تلفن خود را به دستگیرشدگان دیگر داده و از آنان می خواهد در صورتی که آزاد شدند با خانواده اش تماس بگیرند و دستگیری او را به خانواده اش اطلاع دهند.
به گفته یکی از شاهدان عینی، «نیروهای ضد شورش و لباس شخصی روز هفتم تیر من و تعدادی از دستگیرشدگان را سوار بر ون هایی به ساختمانی در اطراف میدان نوبنیاد بردند و به آزار جسمی و روحی ما پرداختند. برخی از دستگیرشدگان را در همان بعد از ظهر به زندان اوین منتقل کردند اما من و بقیه را آزاد کردند. ترانه در میان ما بود. او دختری زیبا، خوش اندام و شیک پوش بود و بازجویی اش از همه بیشتر طول کشید. چشم هایش سبز بود. من و تعدادی را همان شب آزاد کردند و تعدادی را نیز پیش از آزادی ما به جاهای دیگری فرستادند. اما نیروهای لباس شخصی، ترانه را همانجا نگه داشتند و حتی به او اجازه ندادند تا با مادرش تماس بگیرد.»
پس از حدود سه هفته که خانواده اش از وی بی خبر بودند افرادی ناشناس در تماس تلفنی به مادر ترانه گفتند دخترش در بیمارستان امام خمینی کرج بستری است. آنها دلیل بستری بودن وی در بیمارستان را تصادف در حومه خیابان شریعتی و پارگی رحم و مقعد عنوان کردند. همچنین تأکید کردند بستری شدن ترانه به تجمع مسجد قبا بی ارتباط است. سپس گفتند ترانه مشکل ناموسی داشته است و به همین دلیل می خواسته با شلنگ سرم، خود را حلق آویز کند. در پی این تماس تلفنی، خانواده ترانه موسوی به آن بیمارستان مراجعه کردند اما نتوانستند او را بیابند. مسئولان بیمارستان گفتند شخصی با این نام در این بیمارستان بستری نیست. اما یکی از کارکنان بیمارستان به آنها گفت لباس شخصی ها خانمی با مشخصات ظاهری ترانه را در حالی که بیهوش بود به بیمارستان آورده و در همان حالت بیهوش او را برگرداندند. احتمال تجاوز جنسی به او وجود دارد.
پدر ترانه موسوی نیز که بیماری قلبی دارد در پی بی اطلاعی از ترانه که تنها فرزندش بوده است در خانه بستری شد.
یکی از دوستانه ترانه اعلام کرد جسد سوخته وی در اطراف قزوین پیدا شده است. به نظر می آید خانواده او از سوی مقامات امنیتی تحت فشار شدید و تهدید هستند. آنها از ارائه توضیح بیشتر به دوستان ترانه خودداری می کنند و حتی زمان و مکان تشییع جنازه ترانه را مشخص نکرده اند.

واکنش در کنگره آمریکا در پی مرگ وی سناتور جمهوری خواه ایالات متحده آمریکا «تدیوس مک کاتر» طی نطقی در کنگره آمریکا در مورد وی صحبت کرد و با تأیید این مطالب گفت ترانه در حوالی مسجد قبا توسط عوامل رژیم اسلامی دستگیر شد و سپس در محل بازداشتگاه به او تجاوز جنسی شد و مأمورین رژیم او را به شدت مضروب کردند که باعث شد او را در حال کما به بیمارستان منتقل کنند. ترانه در بیمارستان مرد و مأموران رژیم برای پاک کردن آثار تجاوز، جسد او را آتش زدند و در اتوبان کرج - قزوین رها ساختند.
گفت وگوی خبرنگار سیما با خانواده علیرضا توسلی که مرگش را ناشی از تصادف اعلام کرد و همچنین خانواده ترانه موسوی که گفتند وی چند سالی است که ساکن کانادا است و ما چند ساعت پیش با وی صحبت کردیم، تمامی اخبار رسانه های دشمن و اعتبار آن را زیر سوال برد و فشار سنگین و طاقت فرسایی را بر پیاده نظام سرگشته آنها وارد ساخت. این گروه از اخبار نه اینکه دیگر پیاده نظام و جامعه مخاطب را تحریک نمی کند بلکه با کشتن انگیزه، آنها را به شدت ناامید و سرخورده می کند. یعنی همان بلایی که این روزها بر سر هواداران موسوی و کروبی آمده است. ادامه این روند به «دروغ های تکذیب کننده» منجر خواهد شد.

دروغ های تکذیب کننده
دستاویز قرار دادن «دروغ های ناامیدکننده» و «دروغ های تکذیب کننده» مربوط به وقتی است که دوره پیروزی انقلاب مخملی به سر آمده و موضوع عملاً وارد یک فرایند فرسایشی شده است. تجربه انقلاب های مخملی نشان داده است. زمانی که دوره پیروز شدن انقلاب مخملی به سر رسد و انقلاب مخملی در آن دوره نتواند پیروز شود کار بر آنان سخت می شود و رهبران و عوامل انقلاب مخملی سریع پا پس می کشند تا خود را برای شرایط و موقعیت دیگری آماده کنند. آنچه که در ایران مشاهده می شود احتمالاً نوع جدیدی از حرکت پس از شکست انقلاب مخملی است که رهبران آن سعی می کنند با حمایت قدرت های خارجی کار را در شعاعی کوچکتر ادامه دهند. همانگونه که هیلاری کلینتون اعلام کرد که ما به حمایتمان از ناراضیان ایران ادامه می دهیم. ادامه مسیر پس از شکست انقلاب مخملی به واسطه تهی بودن فضا و خالی بودن دست رهبران انقلاب مخملی از عواملی که بتواند هواداران را برای ایجاد آشوب در صحنه نگه دارد، کار بسیار سختی است که در نتیجه آنها را وامی دارد از عنصر «دروغ» که جایگاه آن در بخش دیگری از انقلاب مخملی تعریف شده در غیر از جایگاه خود مورد استفاده قرار گیرد که به جای مفید بودن، آسیب وارد می کند همانگونه که در بحث «دروغ های ناامیدکننده» مشخص شد. ادامه این دروغگویی به جایی می رسد که آنها متوسل به دروغ هایی می شوند که باعث تکذیب خود آنها می شود از این رو می توان به آن «دروغ تکذیب کننده» گفت. نمونه آن در محتوای نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی دال بر تجاوز به زندانیان شورش های اخیر در بازداشتگاه ها مشاهده می شود. روزنامه جمهوری اسلامی مورخ (22/5/88) در این خصوص نوشته است:
«رئیس مجس خبرگان رهبری، به نامه حجت الاسلام مهدی کروبی درباره آنچه وی به خاطر رفتار ناشایست با بازداشت شدگان حوادث اخیر ابراز نگرانی کرده بود، پاسخ داد. آیت الله هاشمی رفسنجانی نامه آقای کروبی را بلافاصله بعد از دریافت برای رئیس قوه قضائیه ارسال نمود و از وی خواست موضوع را بررسی نماید. جواب آیت الله شاهرودی نیز این بود که در بازداشتگاه هایی که زیر نظر قوه قضائیه قرار دارند چنین رفتارهایی با بازداشت شدگان نشده است. این پاسخ عیناً توسط دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی برای آقای کروبی ارسال گردید. البته احتمالاً تا رسیدن به دست آقای کروبی کمی بیش از 10 روز وقت تعیین شده توسط وی طول کشیده است.»
کمیته ای نیز که از سوی دکتر لاریجانی مأمور پیگیری و رسیدگی به این موضوع بود پس از بررسی اعلام کرد چنین موضوعی صحت ندارد. با آشکار شدن دروغ بودن ادعای کروبی از حالا به بعد عوامل انقلاب مخملی به شدت مورد تنفر مردم قرار می گیرند تا جایی که این چند فرد اندک فریب خورده که در اطرافشان وجود دارند نیز آنها را ترک خواهند کرد و پرونده ادامه آشوب ها بسته خواهد شد، که این آن چیزی است که سران آشوب به شدت از آن وحشت دارند چرا که علت همه این دروغ پراکنی ها، ترس از دست دادن پایگاه اجتماعی شان (هر چه اندک) و برخورد قانونی با آنان پس از رو شدن دروغ های آنان است. لذا نباید این دروغ را آخرین دروغ سران آشوب برشمرد.

میرحسین «پرچم رهبری» را از کروبی پس گرفت

میرحسین «پرچم رهبری» را از کروبی پس گرفت
درحالی که مهدی کروبی در آخرین مصاحبه اش با پایگاه اعتماد ملی به غیرواقعی بودن ادعاهایش در نامه به هاشمی اعتراف کرده است، میرحسین موسوی در نامه ای به کروبی از وی به خاطر این ادعاهای غیر واقعی تشکر کرد!

به گزارش ایرنا به نقل از شبکه ایران اول از همه مجمع روحانیون مبارز، بعد جبهه مشارکت و ادوار تحکیم و حالا نوبت به میرحسین موسوی رسیده تا نامه‌ای به کروبی بنویسد و از او به خاطر اتهاماتی که به نظام زده تشکر و قدردانی کند.
با نگاهی به روند نامه ‌نگاری‌های و بیانیه صادر کردن‌های یک‌ماه اخیر انتظار می‌رود که در روزها و ساعات آینده سازمان مجاهدین انقلاب، حزب کارگزاران، یوسف صانعی، شیخ مطرود و حتی مسعود رجوی و رضا پهلوی نیز در حمایت از کروبی بیانیه و نامه منتشر کنند.
در حالی که مهدی کروبی در آخرین مصاحبه خود با پایگاه اینترنتی حزب متبوع خودش از شایعه و غیر واقعی بودن ادعایش درخصوص رفتار ناشایست با بازداشت‌شدگان سخن گفت، گروه‌های اصلاح‌طلب با صدور بیانیه‌هایی‌می‌کوشند تا همچنان به این ادعاهای واهی تازگی ببخشند.
مجمع روحانیون مبارز که در طول 8 سال گذشته و دو انتخابات ریاست جمهوری حاضر نشده بود تا از کروبی حمایت کند در بیانیه‌ای که در روزهای اخیر منتشر کرد، اعتراضات دلسوزان نظام به کروبی را "جنایت" دانست.
جبهه مشارکت نیز در بیانیه‌ای که امروز منتشر کرد، اعتراضات به ادعای بی‌اساس کروبی را "هتاکی‌ها" و "حدناشناسی" توصیف کرد.
اما تازه ترین حمایت از کروبی به میرحسین موسوی اختصاص دارد که در رسانه‌های اصلاح‌طلب و ضد انقلاب منتشر شد. آنچنان که آخرین نخست وزیر کشور گفته او از برادرش (کروبی) قدردانی کرده است.
میرحسین موسوی در نامه‌اش به کروبی به مانند مخالفان نظام از جمله تلویزیون‌ صدای آمریکا به منتقدان کروبی لقب "کودتاچیان" داد.
کاندیدای شکست‌خورده انتخابات برخلاف اظهارات رئیس ستاد انتخابات خود، تعریف جدیدی از اصل نظام ارائه کرد و نوشت: اصل نظام مردمند و حکومت بخش کوچکی از نظام و دولت بخش کوچکی از حکومت و مجموعه افرادی که رفتارهای غیر انسانی را مرتکب شده‌اند تنها بخش کوچکی از کارگزاران اجرایی کشورند.
میرحسین موسوی در حالی "اصل نظام" را "مردم" معرفی کرده که قربان بهزادیان‌نژاد، رئیس ستاد انتخاباتی او در تاریخ 23 فروردین امسال، در جمع خبرنگاران گفته بود: اصل نظام همان قانون اساسی، رهبری و تمامیت ارضی کشور است.
موسوی اما پا را از این فراتر گذاشت و با زیر سوال بردن احکام شرع، حکم شرعی شهادت چهار نفر شاهد عادل برای اثبات تجاوز جنسی را تلویحا مسخره خواند: "از کسانی که در زندان‌ها مورد تعدی و تجاوز قرار گرفته‌اند می‌خواهند که چهار شاهد عادل با شرایط ویژه ارائه کنند."
موسوی همچنین متجاوزین خیالی را که کروبی با وجود ادعایش، سندی از آن‌ها ارائه نداد، "ایادی حکومت" لقب داده و برخلاف گفته پیشین خود، کوشیده که این ادعای بی‌اساس و رد شده را به حکومت و مسئولان آن نسبت دهد.
وی در پایان نامه اش از کروبی به خاطر شجاعت و تعهدش در اتهام زنی به جمهوری اسلامی تشکر کرده است.
این نامه موسوی در شرایطی منتشر می‌شود که وی در چند روز اخیر سکوت اختیار کرده و رهبری آشوبگران و تقویت فضای ابهام‌آلود پس از انتخابات را به عهده کروبی گذارده بود.
اما پس از عقب‌نشینی کروبی از ادعای بی‌سابقه و اتهامش به نظام که به علت فقدان سند صورت گرفت، مشاوران موسوی بهترین موقعیت را برای بازگشت وی به صحنه، اکنون تشخیص دادند.
نکته جالب و قابل تامل دیگر آن است که سکوت 10 روزه موسوی با "ادبیاتی اتهام‌آمیز" و درست یک روز پیش از چهارمین جلسه دادگاه آشوبگران اخیر شکسته شد.
این موضوع از آن رو اهمیت دارد که تقریبا همه متهمان از میرحسین به عنوان یکی از "سران اصلی آشوب‌ها" نام می‌برند و در چندین مورد از مسئولان قضایی خواستار محاکمه او شده‌اند.
این "موج مطالبه" برای محاکمه موسوی و کروبی البته پیش از این و در میان توده مردم، شخصیت‌ها و نمایندگان مجلس به راه افتاده بود.
به همین دلیل سران اصلی آشوب‌ها برای تحت تاثیر قرار دادن موضوع محاکمه خود، به طراحی و انتشار وسیع شایعات و موضع‌گیری‌های اتهام‌آمیز همچون نامه کروبی به هاشمی رفسنجانی یا نامه امروز موسوی، روی آورده‌اند تا شاید با ایجاد "محورهای ثانویه" اذهان عمومی را از موضوع مذکور منحرف کنند.
سیام/

مهدی کروبی:آزار جنسی بازداشت شدگان شایعه بود

مهدی کروبی:آزار جنسی بازداشت شدگان شایعه بود
در پی انتقادات مطرح شده علیه نامه پراکنی های اخیر مهدی کروبی ، وی در مصاحبه ای به شایعه بودن موضوع آزار جنسی بازداشت شدگان اعتراف کرد و اظهار داشت:نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی داده است.

به گزارش ایرنا دبیرکل حزب اعتماد ملی که طی روزهای اخیر به شدت از سوی دلسوزان نظام و انقلاب به دلیل نامه پراکنی هایش مورد مذمت و انتقاد قرار گرفته بود در خصوص دلایل انتشار نامه اخیرش توضیحاتی ارائه داد و گفت:"اخباری به من درباره آزار جنسی بازداشت شدگان رسید که به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامه ای را به صورت محرمانه به رییس قوه قضائیه نوشتم ."
مهدی کروبی ادامه داد:"در همان نامه هم نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی داده است بلکه گفتم که شایعه شده که چنین ماجرایی روی داده و تاکید کردم که انشاء الله اخباری دروغ و شایعه باشد ولی باید این اخبار بررسی شود تا اگر شایعه ای بیش نیست که همه از رفتارها و عملکردها با قاطعیت دفاع کنیم ."
وی افزود:"اگر هم در مواردی چنین اتفاقی روی داده است بگوییم که عاملان این قضیه جزو نیروهای خودسر بوده اند که باید معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اینکه ساحت مقدس جمهوری اسلامی ایران را از چنین مباحثی پاک کنیم که چنین موضوعی در تاریخ ثبت نشود و شاخ و برگ فراوانی به ان داده شود و از سوی دیگر خون بچه هایی که در این راه کشته شده اند تضییع گردد . "
کروبی افزود : "‌من در این نامه تاکید کردم که اگر هم چنین اتفاقی روی نداده است و ثابت شد که این چنین نبوده از زبان ما که خودمان به انتخابات معترض بوده ایم مطرح شود ."
کروبی با اشاره به برخوردهایی که در واکنش به انتشار چنین نامه ای صورت گرفت گفت : "‌بیش از ده روز منتظر پاسخ نامه ام بودم ولی به من خبری نرسید و بنابراین این نامه را علنی کردم و در این میان برخی دوستانه انتقاداتی را مطرح کردند که من نیز استقبال کردم."
گفتنی است آیت الله هاشمی شاهرودی ریاست سابق قوه قضائیه در پاسخ به ادعاهای کروبی اعلام کرده بود هیچ موردی از آزار جنسی در بازداشتگاههای ذیربط وجود نداشته است.

سومین جلسه محاکمه عوامل اغتشاشات امروز برگزار می شود

سومین جلسه محاکمه عوامل اغتشاشات امروز برگزار می شود  
تهران - سومین جلسه محاکمه عوامل اغتشاشات پس از دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران ساعت 8 صبح امروز یکشنبه در تهران برگزار می شود.

بنا بر اطلاعیه شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامی تهران که مسئول رسیدگی به پرونده متهمان است،‌" در این جلسه به موارد اتهامی 25 نفر از متهمینی که توسط دادستانی تهران برای آنها کیفرخواست صادر شده و نوع اتهام و دلایل انتساب آن احصاء شده است، بر اساس نوبت تعیین شده رسیدگی می شود."
تاکنون دو جلسه از محاکمه عوامل اغتشاشات اخیر به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده است.
نخستین جلسه دادگاه با حضور یکصدتن از متهمان ایجاد اغتشاش و آشوب در کشور پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری که در میان آنان افرادی همچون بهزاد نبوی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، محسن میردامادی دبیرکل حزب مشارکت ایران اسلامی، محمد عطریانفر عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و محمدعلی ابطحی عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز حضور داشتند، 10 مرداد آغاز شد و با اعترافات ابطحی و عطریانفر در برابر دادگاه و خبرنگاران همراه بود.
دومین جلسه دادگاه نیز شنبه گذشته به صورت علنی و در شعبه‌ ‌15 دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی و با حضور وکلای متهمان برگزار شد. دادگاه در این جلسه به اتهامات چند عضو گروه تروریستی انجمن پادشاهی و منافقین و کارمندان محلی سفارتخانه های انگلیس و فرانسه رسیدگی کرد.

مسئولیت قانونی همه خسارات برعهده موسوی و ستاد اوست

جواد لاریجانی: مسئولیت قانونی همه خسارات برعهده موسوی و ستاد اوست  
محمد جواد لاریجانی تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: آقای موسوی، ستاد ایشان و اصلاح‌طلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند.

به گزارش ایرنا، محمدجواد لاریجانی در گفت وگو با روزنامه جام‌جم، به سوالاتی درخصوص عملکرد رئیس‌جمهور در دوران انتخابات و همچنین اولویت‌های تعیین کابینه دهم و دورنمای آینده پاسخ گفته است.
لاریجانی معتقد است که احمدی‌نژاد باید میدان گزینش وزرا را وسیع کند و مدیرانی انتخاب کند که با شجاعت حرف خودشان را بزنند. وی همچنین با اشاره به اعترافات متهمان اغتشاشات اخیر، درخصوص چگونگی تاثیر این اعتراف‌ها در صدور حکم نهایی توضیح داده است.

مشروح این گفت و گو در ذیل آمده است:
بحثی را مطرح کردید که تخلفاتی که از سوی مجریان قانون انجام شده در امتداد تخلفاتی است که از سوی عوامل اغتشاشات انجام شده و بر این اساس مسوول آن تخلفات هم، همین عوامل آشوب هستند. براساس چنین استدلالی آیا افرادی که به عنوان عوامل اغتشاشات شناخته می‌شوند نمی‌توانند تخلفات خود را با ترسیم یک مسیر مشابه بر گردن عده دیگری بیندازند، خصوصا این‌که بعضی‌ها معتقدند یک سری عملکردهای نامناسبی که در ایام تبلیغات انتخابات انجام شد سرمنشا بخشی از اغتشاشات بود؟

این سوال خوبی است. منتها در بررسی پدیده‌های اجتماعی بین رابطه‌های علت و معلولی با مسوولیت‌های قانونی باید تفاوت قائل باشیم.

یک وقت هست که شما می‌خواهید ریشه‌های یک پدیده اجتماعی را بیابید. من البته بعضی نکات را که در این مساله که کودتای مخملی تا همین حد هم بتواند به مملکت ضربه بزند دخیل می‌دانم.

مثل این‌که جو رقابت‌های انتخاباتی‌مان تند شروع شد. به نظر من تشکیلات وزارت کشور که مجری انتخابات بود و بسیار هم زحمت کشید، اطلاع‌رسانی بسیار ضعیفی داشت.

از دید من وزیر محترم کشور بسیار آدم خوبی به نظر می‌آید و ایشان می‌بایست هر روز در تلویزیون باشد و برای مردم و آنهایی که اعتراضی دارند توضیح دهد. وزیر کشور باید شخصا جلسات متعددی با کاندیداها می‌گذاشت.

شاید اگر ما مجموعه‌ای از این کارها را انجام می‌دادیم اجازه نمی‌دادیم کسانی که می‌خواهند به منافع و امنیت ملت ضربه بزنند، در همین حد هم موفق شوند. این مسائل به عنوان علت‌یابی اجتماعی پدیده است. اما مسوولیتی که من گفتم مسوولیت قانونی است. وقتی شما دیگران را برای آشوب تحریک می‌کنید شما بدون شک مسوولیت‌های عواقب آن را برعهده گرفته‌اید.

این عواقب خیلی متعدد است و یکی از آنها که در دادخواست‌ها خیلی کمرنگ است و دادستان محترم باید به آن توجه کند، ضربه‌هایی است که در سطح بین‌المللی به منافع ملی زده شد.

این مسائل سبب شد که دشمنان ما میدانی برای کار علیه ما پیدا کنند. من صحبت از مسوولیت‌های قانونی می‌کنم.

ادله اجتماعی برای فهم پدیده است اما مسوولیت برای به دوش گرفتن قانونی عواقب کارهایمان است. این‌ها از دو ماهیت هستند.

کسی که آشوب راه می‌اندازد باید هم عواقب آن و حتی عواقبی را که خودش فکر آن را هم نمی‌کرده است برعهده بگیرد. حتی عواقبی را هم که خودش دوست نداشته اتفاق بیفتد را هم باید برعهده بگیرد.

این مساله همچون آتشی است که شما در جنگلی به‌پا می‌کنید. این آتش می‌تواند خانه‌ها را بسوزاند. حال اینکه طرف بیاید و بگوید من قصد نداشتم خانه‌ها را بسوزانم از او سلب مسوولیت نمی‌شود. شکاف و تقابلی که در بخش‌های اجتماعی ایجاد شد و ناآرامی‌ها هم از عواقب آشوب‌ها بود.

مردم تهران می‌گویند حالا که آقای موسوی رأی نیاورده، ما چه گناهی کرده‌ایم که باید بار آشوب‌ها را بکشیم. این حرفی است که در جاهایی که من برای صحبت کردن و سخنرانی رفته‌ام، بارها شنیده‌ام. اینها مردمی بودند که بعضا خودشان هم به آقای موسوی رای داده بودند.

من می‌خواهم بگویم ایشان، ستاد ایشان و اصلاح‌طلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند.

البته نظام ممکن است با تسامح برخورد کند و از این خطاکاری‌ها بگذرد. من موافق این مساله هم هستم، اما برای مردم باید مسائل آشکار شود. پس از اطلاع مردم اگر نظام هم تسامح کند هیچ عیبی ندارد. تسامح از یک نظام قدرتمند چیز بدی نیست. منتها باید درست از غلط روشن شود. بعد ممکن است نظام بگوید که من همه شما را بخشیدم.

در راستای همین سخنان شما بعضی‌ها معتقدند اتهاماتی که آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی مطرح کردند سرمنشاء برخی از شکاف‌ها و اتفاقات بعدی بود. این مساله را چگونه تحلیل می‌کنید؟

این مساله هم مربوط به همان رابطه علّی است. یعنی علت بروز بعضی از مسائل اجتماعی شد. من می‌خواهم بگویم حال این که ایشان این اتهامات را مطرح کردند که البته با انتقاد مقام معظم رهبری هم روبه‌رو شد سر جای خودش، اما سیاستمداران ما باید افراد پخته‌ای باشند.

اگر کسی به آدم بد و بیراه گفت آیا ما باید یکدفعه تمام کنترل خودمان را از دست بدهیم و به آب و آتش بزنیم و به نظامی که محصول و ثمره این همه مجاهدت است، ضربه بزنیم؟

اصلا یکی از ویژگی‌های سیاستمداری، خویشتنداری است. اگر بنا باشد که به آدم فحش بدهند و آدم این‌طور از کوره در برود این‌که خیلی چیز بدی است. من می‌خواهم بگویم که ممکن است این موارد التهاب ایجاد کند ولی وظیفه سیاستمداران این است که خویشتنداری کنند و التهاب را بخوابانند.

مگر فحش در طول انقلاب تا به حال کم بوده است بنابراین من قبول دارم که از لحاظ علت و معلول اجتماعی این مسائلی که شما بیان کردید ممکن است که در حوادث بعدی دخیل نبوده باشد اما این که این مساله مجوزی باشد که گروهی خلاف کنند و علیه نظام آشوب کنند مسلما چنین نتیجه‌ای را نباید بدهد اما اتهاماتی که وارد شده و این که آقای رئیس‌جمهور می‌توانسته چنین اتهاماتی را وارد کند، یا نه، علی‌الاصول باید اتهامات تثبیت شود و قبل از این که اتهامات به طور دقیق مطرح نشده و ثابت نشده است، وارد کردن آنها گذشته از تبعات سیاسی، تبعات مختلف قانونی دارد.

این همان نکته‌ای است که مقام معظم رهبری هم در نقدی که از مناظرات داشتند بیان فرمودند بنابراین، این مساله‌ای نیست که ما راجع به آن مداهنه کنیم. آقای احمدی‌نژاد البته از آن طرف یک تلاشی دارد که فضای کارگزاری برای نظام را از یک فضای اشرافیت رها کند و از یک دایره بسته دربیاورد.

به نظر من اینها حرکات خوبی است. البته من امیدوار هستم که در کابینه جدید، ایشان این بار وزرایی که انتخاب می‌کند همه چهارساله باشند زیرا تغییر سریع وزرا برای قدرت دولت آسیب‌های زیادی دارد و اعتماد مردم را نسبت به نحوه گزینش‌ها پایین می‌آورد.

منتها این که ایشان دایره را باز کرده و نیروهای خیلی تازه‌نفسی را وارد مقوله حکمرانی کرده و فقط از امثال ما سیاسیون قدیمی‌تر در گردونه کار ایشان نیستیم، این خیلی مثبت است. به نظر من این کار خیلی خوبی است که ایشان برای نسل جدید فضا را باز کرده و آنها می‌توانند وارد شوند و استعدادهای جدیدی شکوفا شود.

برخی معتقدند آقای احمدی‌نژاد اگرچه در شکستن دایره بسته مدیران گذشته موفق بوده است، اما در گسترش این دایره چندان توفیقی نداشته و اکثر مدیران او همان‌هایی هستند که در مدیریت‌های قبلی او از جمله در شهرداری با وی همراه بوده‌اند. نظر شما در این خصوص چیست؟

البته این انتقادات از طرف دوستان ما و دوستان خود ایشان مطرح شده و تا حدودی هم قابل توجه است. من امیدوارم که در دوره جدید، جناب آقای احمدی‌نژاد با تجربه‌ای که از 4 سال قبل دارد توجه کند که مردم ایشان را در مقیاس قابل توجهی دوست دارند و خیلی هم علاقه‌مندند که رئیس‌جمهور را کمک کنند بنابراین ایشان حتما باید میدان گزینش خودش را میدان وسیعی کند.

ما یکی از چیزهایی که از ابتدای انقلاب به آن عادت کرده‌ایم این است که ما وقتی می‌خواهیم همکارانمان را گزینش کنیم، اولین چیزی که در نظر می‌گیریم این است که این افراد خیلی به ما وفادار باشند. به نظر من وفاداری شرط خوبی هست، اما لزوما شرط اول نباید باشد.

اولین ویژگی باید این باشد که طرف کار خودش را بلد باشد. دومین شرط باید این باشد که شخص برگزیده شده، به کار کردن در این سیستم و در این نظام اعتقاد داشته باشد و معتقد باشد که کار خیلی خوبی است.

سومین شرط این است که نسبت به ریاست قوه، یک درجه خوبی از وفاداری را داشته باشد که اگر این‌طور نباشد نمی‌تواند با این مجموعه کار کند بنابراین اولین مساله نباید وفاداری باشد. آقای احمدی‌نژاد نیاز به وزرایی دارد که در وهله اول، قوی باشند و حرف‌های خود را با شجاعت بزنند، در امر تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی مشارکت کنند، ایده‌های جدید به رئیس‌جمهور بدهند و از نواقص موجود انتقاد کنند.

دورنمای وضعیت موجود را چگونه می‌بینید. به هر حال اعتبار برخی نهادهای ما، درست یا نادرست، خدشه‌دار شده‌اند. یک سری شکاف‌هایی ایجاد شده است و برخی افراد با وجود تاکیداتی که بر ضرورت پیگیری شکایات از مجاری قانونی صورت گرفت خلاف قانون عمل کردند. شما فکر می‌کنید دورنمای این وضعیت چیست و چگونه می‌توانیم با هزینه‌های کمتری این حوادث را به طور کامل پشت سر بگذاریم؟

کار عظیمی که درخصوص فتنه اخیر صورت گرفت این بود که آشوب مهار شد و قدرت عظیم نظام برای دشمنان ما آشکار شد. این کار اصلی است. حالا باید به سراغ کارهای جنبی برویم. اولا دادگاه‌ها باید بدون هیچ‌گونه پیشداوری رسیدگی‌های خود را انجام دهند تا حوزه تخلفات کاملا روشن شود. این برای آگاه شدن مردم خیلی خوب است.

وقتی که میزان تخلفات روشن شد و مسوولیت‌ها معلوم شد اگر افرادی بیگناهند، بی‌گناهی آنها اعلام می‌شود و اگر افرادی گناهکارند، گناهکاری آنها اثبات می‌شود. بعد از این مراحل به اعتقاد من برازنده نظام است که با متخلفان با تسامح برخورد کند. قبای تسامح، بر چنین نظامی بسیار برازنده است؛ نظامی که توانمند است، آشوب را می‌خواباند، متخلف را آشکار می‌کند و بعد هم با تسامح از آن عبور می‌کند.

البته بخشی از مسائل به حقوق افراد خصوصی مربوط می‌شود که اینها حقوق مردم است و دولت در آن دخلی ندارد، مانند مساله قصاص و یا امور دیگر که باید در مسیر خودشان عمل شود. البته در این موارد هم قرآن ما را در امر قصاص دعوت می‌کند که اگر عفو کنیم بهتر است. یعنی این که ابتدا مشخص شود که چه کسی مسوول است و بعد اصل بر عفو باشد.

نظراتی که آقای هاشمی رفسنجانی برای عبور از شرایط فعلی دادند به نظر من هر سه خیلی خوب بود. یکی از آنها این بود که همه به قانون تن بدهند. این حرف، بسیار درست است و چارچوبی بهتر از این وجود ندارد. یعنی آقای مهندس موسوی، اصلاح‌طلبان و همه و همه باید به قانون تن دردهند. چه نیروهای امنیتی، چه نیروهای پلیس و چه نیروهای سیاسی دیگر همه باید در چارچوب قانون کار کنند.

این بهترین شعار است و رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشته‌اند. به نظر من این نکته که جناب آقای هاشمی گفتند بار سنگینی به دوش همین آقای موسوی و دیگران می‌گذارد که همیشه از حمایت آقای هاشمی مستظهر بوده است. اینها باید رهنمود ایشان را گوش کنند.

مساله دومی که ایشان گفتند آزادی زندانیان بود. من این مساله را این‌گونه قرائت می‌کنم که در وهله اول به آنها رسیدگی و بعد با تسامح با آنها برخورد شود ولی اگر همین‌طوری آنها را آزاد کنیم دوباره معلوم نیست که چه کسی در چه جایی مسوولیت داشت و این مساله تا ابد ناشناخته می‌ماند. ما از دیدن نیروهای خودمان در زندان که لذت نمی‌بریم.

از دیدن آنها در جلوی تلویزیون که به خطاهای خود اقرار می‌کنند هم لذت نمی‌بریم. ای کاش هیچ‌وقت این خطاها را نمی‌کردند. اینها بچه‌های این مملکت هستند و در این مملکت کار کردند.
باید در جریان رسیدگی‌ها، آنهایی که ایادی اجانب در کشتار و اغتشاشات بودند هم مشخص شوند و طبق قوانین و ضوابط اسلامی، به خاطر کارهایی که کرده‌اند مجازات شوند. پیشنهاد سوم آقای هاشمی، دلجویی از افراد خسارت‌دیده بود. این هم مساله‌ای بود که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشتند.

این افراد خسارت دیده از اقشار مختلفی هستند. ما تعداد زیادی از ضابطان قانون و از بچه‌های بسیج و پلیس و نیروهای امنیتی را داریم که یا شهید شده‌اند و یا آسیب‌های سختی دیده‌اند. ما در درجه اول باید از اینها دلجویی کنیم. اینها جان خودشان را برای حفظ این مملکت گذاشتند و نباید اینها رها شوند.

تازه اینها مورد هجوم حیثیتی آشوبگران هم قرار گرفتند. برخی افراد بودند که در این جریان بی‌گناه آسیب دیدند. مثلا عابر پیاده بودند و یا اموال و خانه آنها آسیب دید. حتما باید نظام به اینها برسد. بخشی از دلجویی آسیب‌دیدگان، مجازات افرادی است که در آسیب رسیدن به آنها نقش داشتند. همچنین به تخلفاتی که به نیروهای ضابط در زندان‌ها نسبت داده می‌شود حتما باید رسیدگی شود. اگر واقعا این تخلفات واقعی است، هم متخلف باید مجازات شود و هم آسیب‌دیدگان باید دلجویی شوند.

مثلا همین مساله خانم ندا آقاسلطان یک جریان بسیار مرموزی است. من تردید ندارم که این یک برنامه از پیش ساخته بوده که توسط جنایتکارانی که پولشان از غرب و دول غربی تامین می‌شود، انجام شده تا برای نظام ما پرونده درست کنند. نیروهای امنیتی ما بسیار شجاع هستند و نمی‌روند داخل یک کوچه یک دخترخانم را بکشند.

چنین چیزی اصلا برازنده آنها نیست. آنها سینه خود را در برابر این همه دشنه و سلاح‌های گرم و سرد سپر کردند. حالا می‌روند در داخل کوچه یک دختر را می‌کشند؟! جالب اینجاست که از این صحنه فیلمبرداری می‌شود و دکتر شاهد او هم فردای ماجرا در لندن مصاحبه می‌کند.

به نظر من، این مسائل خیلی مضحک است؛ اما در عین حال باید همه این مسائل ریشه‌یابی شود. خانواده خانم ندا آقاسلطان، نباید خون دخترشان را که قربانی یک توطئه پیچیده شده است، به دلالان سیاسی بفروشد. نظام ما باید به این افراد هم علی‌رغم موضعگیری‌های بد و خوبی که داشته رسیدگی کند.

راجع به آن بخش سوال شما که چشم‌انداز آینده چگونه است، من آینده را مثبت می‌بینم. نظام ما در حال خروج از یک چالش است و این چالش‌ها، نظام ما را قوی می‌کنند. همان طور که ما در ابتدای انقلاب از چالش منافقین پیروز بیرون آمدیم، از این چالش هم که ماهیتا از همان نوع است و تنها در فرم و تکنولوژی متفاوت است، پیروز بیرون خواهیم آمد.

در آن زمان قبل همه ما خسارت دادیم؛ اما قوی بیرون آمدیم. دنیا هم بتدریج به قدرت ما دارد اذعان می‌کند و می‌فهمد که ایران با سایر جاها متفاوت است و در محاسباتشان دچار اشتباه شده‌اند.

در مقابل ما، امکانات و فرصت‌های طلایی وجود دارد که باید از آنها استفاده کنیم. به نظر من دولت آینده باید یک برنامه منسجمی برای یک تعامل بسیار دقیق و معنادار با منطقه و دنیا آغاز کند. من می‌توانم پیش‌‌بینی کنم که در 4 سال‌ آینده، بخشی از مناقشاتمان با دنیا می‌تواند حل و به نفع ما تمام شود؛ زیرا دولت‌هایی که علیه ما توطئه می‌کنند، بشدت گرفتارند و با شکست‌های مهم داخلی و خارجی روبه‌رو هستند.

من امیدوارم یک دیپلماسی فعال بتواند نظام ما را در بیرون، قدرتمندتر از 4 سال گذشته عرضه کند. چالش مهم دیگر در داخل سامان دادن به وضع اقتصادی است. البته مشکلات وضع اقتصادی ما متعلق به امروز نیست و بخشی از این مشکلات از اول انقلاب و در دوره‌های مختلف وجود داشته است. مانند مساله یارانه‌ها که به نظر من یکی از کارهای مهم دولت همین تلاشی است که از آخر دوره قبل برای هدفمند کردن یارانه‌ها آغاز کرد که باید این تلاش‌ها دنبال شود. این بهترین جراحی در اقتصاد مملکت است.

اگر این مساله اصلاح شود، خیلی از مشکلات ما به سمت بهبود حرکت می‌کند. من برای شما مثال بزنم. دولت در گذشته مقدار زیادی یارانه‌ می‌داد تا مواد اولیه شوینده وارد شود و مردم، صابون و شامپوی ارزان مصرف کنند. ما حجم زیادی از شامپو و صابون را هم با آن یارانه‌ای که ملت ما می‌دادند به کشورهای همسایه صادر می‌کردیم. طبیعی بود که این مواد شوینده در کشور ما از مشابه آنها در سایر جاها ارزان‌تر بود.

حال که دولت این یارانه‌ها را تا حدی محدود کرده است، توان این نوع صادرکننده‌ها نیز پایین آمده و صادرات آنها کاهش یافته است؛ اما صادرات واقعی این است که واحد ما کالا را با قیمت پایین‌تر و کیفیت بهتر تولید کند و بتواند این را عرضه کند. این که ما دلار نفت را برای مصرف‌کننده خودی به بازار تزریق کنیم و این را صادر کنیم، خیلی بی‌خود است.

من می‌خواهم این را بگویم که اگر این اصلاحات صورت بگیرد و بتدریج به جاهایی که دقیقا مدنظر حاکمیت است گسترش یابد، یک جراحی بزرگ در اقتصاد صورت گرفته است. این چند کار بزرگ را از آقای دکتر احمدی‌نژاد که فرد جسوری هست، انتظار داریم که بتواند ان‌شاءالله در آینده انجام دهد.

من یک سوال هم در خصوص اعترافاتی دارم که بخشی از آنها از تلویزیون پخش شد و احتمالا بخش ‌های دیگری هم در آینده پخش می‌شود. ممکن است برخی شائبه‌ها در ذهن مردم وجود داشته باشد که شاید این اعترافات با فشار انجام شده باشد، در این خصوص توضیح بدهید.

به نظر من این اعترافات بیش از آن که از لحاظ سندیت اهمیت داشته باشد، از لحاظ طریقیت اهمیت دارد؛ زیرا می‌تواند قاضی را به یک جمع‌بندی راجع به ماهیت پدیده برساند.

وقتی یک فردی را بازجویی می‌کنند و او مطالبی را عنوان می‌کند، این که این مطالب را علیه خود او استفاده کنند، یک استفاده فرعی است و این مساله که مطالب او برای کشف یک حادثه‌ای راهگشاست، مهم است لذا مهمترین اهمیت اعترافات، طریقیت است و هدف اصلی آنها این است که قاضی بتواند فهم بهتری از واقعه پیدا کند و براساس علم و فهم دقیق‌تری که پیدا می‌کند، حکم متین‌تر و متقن‌تری صادر کند. البته اعترافات ارزش مسوولیتی هم دارد.

این که اعترافات تحت فشار بوده یا نه، تابع مفهوم فشار است. این که تهمت شکنجه به نظام ما زده شود، تهمت خیلی بدی است. کسانی هم که تا حالا صحبت کرده و اعتراف کرده‌اند، افراد باسابقه نظام ما هستند و این طور نیست که ظرف 50 روز، به این جمع‌بندی برسند.

همانطور که آقای ابطحی هم اشاره کرده است، ایشان از اول با نامزدی آقای مهندس موسوی مشکل داشت و از ایشان به هندوانه دربسته تعبیر کرده بود. این افراد هر کدامشان، خودشان را از آقای مهندس موسوی قوی‌تر و بالاتر می‌دانند. من فکر می‌کنم، این افرادی که در جناح اصلاح‌طلب دستپاچه شده و آسمان و ریسمان را به هم می‌بافند، باید کمی صبور باشند زیرا درست است که این اعترافات صورت گرفته اما قاضی که هنوز حکم نداده است.

منتظر باشیم و ببینیم این اعترافات در طریق صدور حکم چه نقشی دارد. آن موقع آنها باید نظر دهند. به هر صورت کیفرخواستی علیه متهمان صادر شده و آنها پس از یک بحث کلی، یکی‌یکی باید از خودشان دفاع کنند. وکیل آنها هم حاضر است و تا حدی که می‌توانند از خودشان دفاع خواهند کرد.

آقای خاتمی قبلا گفته بود دادگاه‌ها را علنی کنند. حالا اگر این دادگاه‌ها علنی شود، عده‌ای می‌گویند چرا علنی کردید و اگر پنهانی باشد، می‌گویند در پشت درهای بسته حکم صادر کردند. این که نمی‌شود.

الان در برخی از این اعترافات یک سری اتهامات علیه برخی چهره‌های شناخته‌شده مطرح می‌شود. آیا این که این اتهامات که هنوز ثابت نشده‌اند، از طریق رسانه‌ها منتشر شوند، صحیح است؟

این حرف درستی است. علنی شدن دو مفهوم دارد: یکی این که افراد مختلف بتوانند در داخل دادگاه حضور داشته باشند و دیگری این که در رسانه‌ها منعکس شود. علنی به معنی اعم این است که در رسانه‌ها هم منعکس شود. البته تصمیم این مساله به عهده قاضی است و اگر قاضی بداند که این گونه مسائل حاشیه‌ای، فضایی ایجاد می‌کند که صدور حکم را از مسیر طبیعی آن خارج می‌کند، می‌تواند جلوی علنی شدن آن را بگیرد، اما اگر احساس کند این مسائل در صدور حکم تاثیری ندارد، می‌تواند به برگزاری علنی ادامه دهد.

نکته بعد این است که رسانه‌ها در پخش این اعترافات، چه مسوولیتی دارند. یعنی این که آیا هر کسی به هر کس دیگری اتهامی زد رسانه باید پخش کند یا نه یک مساله‌ای است که باید بررسی شود. به نظر من، ما از انتخابات با این مساله روبه‌رو شدیم که اگر در رسانه به هر دلیلی، اسمی از کسی برده شود و به او اتهامی وارد شود، رسانه چه مسوولیتی دارد. آیا قابل پیگرد قانونی هست یا نه؟ رسانه قابل پیگرد است یا فردی که اتهام را زده است؟

به نظر من روی این مسائل باید بحث شود، اما به اعتقاد شخصی من هم رسانه قابل پیگرد است و هم کسی که اتهام را زده است و لذا باید چارچوبی برای این گونه موارد که اسم و رسم افرادی به میان می‌آید و آنها به برخی امور متهم می‌شوند، ایجاد کنیم.

شما دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هستید. آیا از جایگاه حقوقی خودتان برای برخی مسائل که اخیرا اتفاق افتاد، از جمله کشته شدن برخی افراد یا نگهداری بازداشت‌شدگان در زندان غیراستاندارد کهریزک، کاری کرده‌اید؟

یکی از مواردی که به دستور جناب آقای شاهرودی در ستاد حقوق بشر به طور وسیع در حال پیگیری است، همین گونه تخلفات است. مسوولیت‌های ستاد حقوق بشر براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی در سال 1384 مشخص شده است که این مصوبات به امضای رهبر معظم انقلاب هم رسیده‌اند. بخشی از مسوولیت‌های ما مربوط به بیرون مرزهاست که در چارچوب آن، نظام خودمان را معرفی کنیم و در مقابل اتهاماتی که به ما زده می‌شود، از خودمان دفاع کنیم.

بخشی از مسوولیت‌های ما هم در داخل مرز خودمان است و کسانی را که فکر می‌کنیم حقوق شهروندی‌شان مورد تعرض قرار گرفته است، مورد حمایت قرار می‌دهیم. مسلما مسائلی که شما گفتید، در دستور کار ماست و در سطحی وسیع با هماهنگی سایر نیروها این مسائل را پیگیری می‌کنیم. منتها روش ما در ستاد حقوق بشر، تبلیغاتی کردن قضایا نیست.

چون به محضی که یک مساله تبلیغاتی می‌شود، آثار مختلفی بر آن مترتب می‌شود. هدف ما در ستاد حقوق بشر استیفای حقوق شهروندان یا استیفای حقوق ملتمان در صحنه بین‌المللی است که البته این بخش دوم علنی هست اما در بخش داخلی ما سعی می‌کنیم در مکانیسم‌های قانونی از حقوق شهروندانمان دفاع کنیم.

ما حتی شهروندانی را که به نحوی سایر کشورها مدعی حمایت از حقوق آنها هستند، تحت حمایت خود قرار داده‌ایم، مثل زهرا کاظمی که شهروند ما بود و کانادا هم او را شهروند خود می‌دانست. ما به نحو وسیعی پرونده او را دنبال کردیم و می‌کنیم و لحظه به لحظه پیگیری می‌کنیم.

ما با اولیای دم زهرا کاظمی هم در ارتباط هستیم تا این پرونده به یک سرانجامی برسد. نمی‌گذاریم حق فردی که آسیب‌دیده و به قتل رسیده است، ضایع شود.

جواد لاریجانی: مسئولیت قانونی همه خسارات برعهده موسوی و ستاد اوست  
محمد جواد لاریجانی تحلیلگر مسائل سیاسی تاکید کرد: آقای موسوی، ستاد ایشان و اصلاح‌طلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند.

به گزارش ایرنا، محمدجواد لاریجانی در گفت وگو با روزنامه جام‌جم، به سوالاتی درخصوص عملکرد رئیس‌جمهور در دوران انتخابات و همچنین اولویت‌های تعیین کابینه دهم و دورنمای آینده پاسخ گفته است.
لاریجانی معتقد است که احمدی‌نژاد باید میدان گزینش وزرا را وسیع کند و مدیرانی انتخاب کند که با شجاعت حرف خودشان را بزنند. وی همچنین با اشاره به اعترافات متهمان اغتشاشات اخیر، درخصوص چگونگی تاثیر این اعتراف‌ها در صدور حکم نهایی توضیح داده است.

مشروح این گفت و گو در ذیل آمده است:
بحثی را مطرح کردید که تخلفاتی که از سوی مجریان قانون انجام شده در امتداد تخلفاتی است که از سوی عوامل اغتشاشات انجام شده و بر این اساس مسوول آن تخلفات هم، همین عوامل آشوب هستند. براساس چنین استدلالی آیا افرادی که به عنوان عوامل اغتشاشات شناخته می‌شوند نمی‌توانند تخلفات خود را با ترسیم یک مسیر مشابه بر گردن عده دیگری بیندازند، خصوصا این‌که بعضی‌ها معتقدند یک سری عملکردهای نامناسبی که در ایام تبلیغات انتخابات انجام شد سرمنشا بخشی از اغتشاشات بود؟

این سوال خوبی است. منتها در بررسی پدیده‌های اجتماعی بین رابطه‌های علت و معلولی با مسوولیت‌های قانونی باید تفاوت قائل باشیم.

یک وقت هست که شما می‌خواهید ریشه‌های یک پدیده اجتماعی را بیابید. من البته بعضی نکات را که در این مساله که کودتای مخملی تا همین حد هم بتواند به مملکت ضربه بزند دخیل می‌دانم.

مثل این‌که جو رقابت‌های انتخاباتی‌مان تند شروع شد. به نظر من تشکیلات وزارت کشور که مجری انتخابات بود و بسیار هم زحمت کشید، اطلاع‌رسانی بسیار ضعیفی داشت.

از دید من وزیر محترم کشور بسیار آدم خوبی به نظر می‌آید و ایشان می‌بایست هر روز در تلویزیون باشد و برای مردم و آنهایی که اعتراضی دارند توضیح دهد. وزیر کشور باید شخصا جلسات متعددی با کاندیداها می‌گذاشت.

شاید اگر ما مجموعه‌ای از این کارها را انجام می‌دادیم اجازه نمی‌دادیم کسانی که می‌خواهند به منافع و امنیت ملت ضربه بزنند، در همین حد هم موفق شوند. این مسائل به عنوان علت‌یابی اجتماعی پدیده است. اما مسوولیتی که من گفتم مسوولیت قانونی است. وقتی شما دیگران را برای آشوب تحریک می‌کنید شما بدون شک مسوولیت‌های عواقب آن را برعهده گرفته‌اید.

این عواقب خیلی متعدد است و یکی از آنها که در دادخواست‌ها خیلی کمرنگ است و دادستان محترم باید به آن توجه کند، ضربه‌هایی است که در سطح بین‌المللی به منافع ملی زده شد.

این مسائل سبب شد که دشمنان ما میدانی برای کار علیه ما پیدا کنند. من صحبت از مسوولیت‌های قانونی می‌کنم.

ادله اجتماعی برای فهم پدیده است اما مسوولیت برای به دوش گرفتن قانونی عواقب کارهایمان است. این‌ها از دو ماهیت هستند.

کسی که آشوب راه می‌اندازد باید هم عواقب آن و حتی عواقبی را که خودش فکر آن را هم نمی‌کرده است برعهده بگیرد. حتی عواقبی را هم که خودش دوست نداشته اتفاق بیفتد را هم باید برعهده بگیرد.

این مساله همچون آتشی است که شما در جنگلی به‌پا می‌کنید. این آتش می‌تواند خانه‌ها را بسوزاند. حال اینکه طرف بیاید و بگوید من قصد نداشتم خانه‌ها را بسوزانم از او سلب مسوولیت نمی‌شود. شکاف و تقابلی که در بخش‌های اجتماعی ایجاد شد و ناآرامی‌ها هم از عواقب آشوب‌ها بود.

مردم تهران می‌گویند حالا که آقای موسوی رأی نیاورده، ما چه گناهی کرده‌ایم که باید بار آشوب‌ها را بکشیم. این حرفی است که در جاهایی که من برای صحبت کردن و سخنرانی رفته‌ام، بارها شنیده‌ام. اینها مردمی بودند که بعضا خودشان هم به آقای موسوی رای داده بودند.

من می‌خواهم بگویم ایشان، ستاد ایشان و اصلاح‌طلبانی که با ایشان همکاری کردند مسوولیت قانونی همه این خساراتی را که به افراد خصوصی و به اموال عمومی و به حیثیت مملکت و به منافع ملی زده شده به عهده دارند.

البته نظام ممکن است با تسامح برخورد کند و از این خطاکاری‌ها بگذرد. من موافق این مساله هم هستم، اما برای مردم باید مسائل آشکار شود. پس از اطلاع مردم اگر نظام هم تسامح کند هیچ عیبی ندارد. تسامح از یک نظام قدرتمند چیز بدی نیست. منتها باید درست از غلط روشن شود. بعد ممکن است نظام بگوید که من همه شما را بخشیدم.

در راستای همین سخنان شما بعضی‌ها معتقدند اتهاماتی که آقای احمدی‌نژاد در مناظره‌های انتخاباتی مطرح کردند سرمنشاء برخی از شکاف‌ها و اتفاقات بعدی بود. این مساله را چگونه تحلیل می‌کنید؟

این مساله هم مربوط به همان رابطه علّی است. یعنی علت بروز بعضی از مسائل اجتماعی شد. من می‌خواهم بگویم حال این که ایشان این اتهامات را مطرح کردند که البته با انتقاد مقام معظم رهبری هم روبه‌رو شد سر جای خودش، اما سیاستمداران ما باید افراد پخته‌ای باشند.

اگر کسی به آدم بد و بیراه گفت آیا ما باید یکدفعه تمام کنترل خودمان را از دست بدهیم و به آب و آتش بزنیم و به نظامی که محصول و ثمره این همه مجاهدت است، ضربه بزنیم؟

اصلا یکی از ویژگی‌های سیاستمداری، خویشتنداری است. اگر بنا باشد که به آدم فحش بدهند و آدم این‌طور از کوره در برود این‌که خیلی چیز بدی است. من می‌خواهم بگویم که ممکن است این موارد التهاب ایجاد کند ولی وظیفه سیاستمداران این است که خویشتنداری کنند و التهاب را بخوابانند.

مگر فحش در طول انقلاب تا به حال کم بوده است بنابراین من قبول دارم که از لحاظ علت و معلول اجتماعی این مسائلی که شما بیان کردید ممکن است که در حوادث بعدی دخیل نبوده باشد اما این که این مساله مجوزی باشد که گروهی خلاف کنند و علیه نظام آشوب کنند مسلما چنین نتیجه‌ای را نباید بدهد اما اتهاماتی که وارد شده و این که آقای رئیس‌جمهور می‌توانسته چنین اتهاماتی را وارد کند، یا نه، علی‌الاصول باید اتهامات تثبیت شود و قبل از این که اتهامات به طور دقیق مطرح نشده و ثابت نشده است، وارد کردن آنها گذشته از تبعات سیاسی، تبعات مختلف قانونی دارد.

این همان نکته‌ای است که مقام معظم رهبری هم در نقدی که از مناظرات داشتند بیان فرمودند بنابراین، این مساله‌ای نیست که ما راجع به آن مداهنه کنیم. آقای احمدی‌نژاد البته از آن طرف یک تلاشی دارد که فضای کارگزاری برای نظام را از یک فضای اشرافیت رها کند و از یک دایره بسته دربیاورد.

به نظر من اینها حرکات خوبی است. البته من امیدوار هستم که در کابینه جدید، ایشان این بار وزرایی که انتخاب می‌کند همه چهارساله باشند زیرا تغییر سریع وزرا برای قدرت دولت آسیب‌های زیادی دارد و اعتماد مردم را نسبت به نحوه گزینش‌ها پایین می‌آورد.

منتها این که ایشان دایره را باز کرده و نیروهای خیلی تازه‌نفسی را وارد مقوله حکمرانی کرده و فقط از امثال ما سیاسیون قدیمی‌تر در گردونه کار ایشان نیستیم، این خیلی مثبت است. به نظر من این کار خیلی خوبی است که ایشان برای نسل جدید فضا را باز کرده و آنها می‌توانند وارد شوند و استعدادهای جدیدی شکوفا شود.

برخی معتقدند آقای احمدی‌نژاد اگرچه در شکستن دایره بسته مدیران گذشته موفق بوده است، اما در گسترش این دایره چندان توفیقی نداشته و اکثر مدیران او همان‌هایی هستند که در مدیریت‌های قبلی او از جمله در شهرداری با وی همراه بوده‌اند. نظر شما در این خصوص چیست؟

البته این انتقادات از طرف دوستان ما و دوستان خود ایشان مطرح شده و تا حدودی هم قابل توجه است. من امیدوارم که در دوره جدید، جناب آقای احمدی‌نژاد با تجربه‌ای که از 4 سال قبل دارد توجه کند که مردم ایشان را در مقیاس قابل توجهی دوست دارند و خیلی هم علاقه‌مندند که رئیس‌جمهور را کمک کنند بنابراین ایشان حتما باید میدان گزینش خودش را میدان وسیعی کند.

ما یکی از چیزهایی که از ابتدای انقلاب به آن عادت کرده‌ایم این است که ما وقتی می‌خواهیم همکارانمان را گزینش کنیم، اولین چیزی که در نظر می‌گیریم این است که این افراد خیلی به ما وفادار باشند. به نظر من وفاداری شرط خوبی هست، اما لزوما شرط اول نباید باشد.

اولین ویژگی باید این باشد که طرف کار خودش را بلد باشد. دومین شرط باید این باشد که شخص برگزیده شده، به کار کردن در این سیستم و در این نظام اعتقاد داشته باشد و معتقد باشد که کار خیلی خوبی است.

سومین شرط این است که نسبت به ریاست قوه، یک درجه خوبی از وفاداری را داشته باشد که اگر این‌طور نباشد نمی‌تواند با این مجموعه کار کند بنابراین اولین مساله نباید وفاداری باشد. آقای احمدی‌نژاد نیاز به وزرایی دارد که در وهله اول، قوی باشند و حرف‌های خود را با شجاعت بزنند، در امر تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی مشارکت کنند، ایده‌های جدید به رئیس‌جمهور بدهند و از نواقص موجود انتقاد کنند.

دورنمای وضعیت موجود را چگونه می‌بینید. به هر حال اعتبار برخی نهادهای ما، درست یا نادرست، خدشه‌دار شده‌اند. یک سری شکاف‌هایی ایجاد شده است و برخی افراد با وجود تاکیداتی که بر ضرورت پیگیری شکایات از مجاری قانونی صورت گرفت خلاف قانون عمل کردند. شما فکر می‌کنید دورنمای این وضعیت چیست و چگونه می‌توانیم با هزینه‌های کمتری این حوادث را به طور کامل پشت سر بگذاریم؟

کار عظیمی که درخصوص فتنه اخیر صورت گرفت این بود که آشوب مهار شد و قدرت عظیم نظام برای دشمنان ما آشکار شد. این کار اصلی است. حالا باید به سراغ کارهای جنبی برویم. اولا دادگاه‌ها باید بدون هیچ‌گونه پیشداوری رسیدگی‌های خود را انجام دهند تا حوزه تخلفات کاملا روشن شود. این برای آگاه شدن مردم خیلی خوب است.

وقتی که میزان تخلفات روشن شد و مسوولیت‌ها معلوم شد اگر افرادی بیگناهند، بی‌گناهی آنها اعلام می‌شود و اگر افرادی گناهکارند، گناهکاری آنها اثبات می‌شود. بعد از این مراحل به اعتقاد من برازنده نظام است که با متخلفان با تسامح برخورد کند. قبای تسامح، بر چنین نظامی بسیار برازنده است؛ نظامی که توانمند است، آشوب را می‌خواباند، متخلف را آشکار می‌کند و بعد هم با تسامح از آن عبور می‌کند.

البته بخشی از مسائل به حقوق افراد خصوصی مربوط می‌شود که اینها حقوق مردم است و دولت در آن دخلی ندارد، مانند مساله قصاص و یا امور دیگر که باید در مسیر خودشان عمل شود. البته در این موارد هم قرآن ما را در امر قصاص دعوت می‌کند که اگر عفو کنیم بهتر است. یعنی این که ابتدا مشخص شود که چه کسی مسوول است و بعد اصل بر عفو باشد.

نظراتی که آقای هاشمی رفسنجانی برای عبور از شرایط فعلی دادند به نظر من هر سه خیلی خوب بود. یکی از آنها این بود که همه به قانون تن بدهند. این حرف، بسیار درست است و چارچوبی بهتر از این وجود ندارد. یعنی آقای مهندس موسوی، اصلاح‌طلبان و همه و همه باید به قانون تن دردهند. چه نیروهای امنیتی، چه نیروهای پلیس و چه نیروهای سیاسی دیگر همه باید در چارچوب قانون کار کنند.

این بهترین شعار است و رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشته‌اند. به نظر من این نکته که جناب آقای هاشمی گفتند بار سنگینی به دوش همین آقای موسوی و دیگران می‌گذارد که همیشه از حمایت آقای هاشمی مستظهر بوده است. اینها باید رهنمود ایشان را گوش کنند.

مساله دومی که ایشان گفتند آزادی زندانیان بود. من این مساله را این‌گونه قرائت می‌کنم که در وهله اول به آنها رسیدگی و بعد با تسامح با آنها برخورد شود ولی اگر همین‌طوری آنها را آزاد کنیم دوباره معلوم نیست که چه کسی در چه جایی مسوولیت داشت و این مساله تا ابد ناشناخته می‌ماند. ما از دیدن نیروهای خودمان در زندان که لذت نمی‌بریم.

از دیدن آنها در جلوی تلویزیون که به خطاهای خود اقرار می‌کنند هم لذت نمی‌بریم. ای کاش هیچ‌وقت این خطاها را نمی‌کردند. اینها بچه‌های این مملکت هستند و در این مملکت کار کردند.
باید در جریان رسیدگی‌ها، آنهایی که ایادی اجانب در کشتار و اغتشاشات بودند هم مشخص شوند و طبق قوانین و ضوابط اسلامی، به خاطر کارهایی که کرده‌اند مجازات شوند. پیشنهاد سوم آقای هاشمی، دلجویی از افراد خسارت‌دیده بود. این هم مساله‌ای بود که رهبر معظم انقلاب هم بر آن تاکید داشتند.

این افراد خسارت دیده از اقشار مختلفی هستند. ما تعداد زیادی از ضابطان قانون و از بچه‌های بسیج و پلیس و نیروهای امنیتی را داریم که یا شهید شده‌اند و یا آسیب‌های سختی دیده‌اند. ما در درجه اول باید از اینها دلجویی کنیم. اینها جان خودشان را برای حفظ این مملکت گذاشتند و نباید اینها رها شوند.

تازه اینها مورد هجوم حیثیتی آشوبگران هم قرار گرفتند. برخی افراد بودند که در این جریان بی‌گناه آسیب دیدند. مثلا عابر پیاده بودند و یا اموال و خانه آنها آسیب دید. حتما باید نظام به اینها برسد. بخشی از دلجویی آسیب‌دیدگان، مجازات افرادی است که در آسیب رسیدن به آنها نقش داشتند. همچنین به تخلفاتی که به نیروهای ضابط در زندان‌ها نسبت داده می‌شود حتما باید رسیدگی شود. اگر واقعا این تخلفات واقعی است، هم متخلف باید مجازات شود و هم آسیب‌دیدگان باید دلجویی شوند.

مثلا همین مساله خانم ندا آقاسلطان یک جریان بسیار مرموزی است. من تردید ندارم که این یک برنامه از پیش ساخته بوده که توسط جنایتکارانی که پولشان از غرب و دول غربی تامین می‌شود، انجام شده تا برای نظام ما پرونده درست کنند. نیروهای امنیتی ما بسیار شجاع هستند و نمی‌روند داخل یک کوچه یک دخترخانم را بکشند.

چنین چیزی اصلا برازنده آنها نیست. آنها سینه خود را در برابر این همه دشنه و سلاح‌های گرم و سرد سپر کردند. حالا می‌روند در داخل کوچه یک دختر را می‌کشند؟! جالب اینجاست که از این صحنه فیلمبرداری می‌شود و دکتر شاهد او هم فردای ماجرا در لندن مصاحبه می‌کند.

به نظر من، این مسائل خیلی مضحک است؛ اما در عین حال باید همه این مسائل ریشه‌یابی شود. خانواده خانم ندا آقاسلطان، نباید خون دخترشان را که قربانی یک توطئه پیچیده شده است، به دلالان سیاسی بفروشد. نظام ما باید به این افراد هم علی‌رغم موضعگیری‌های بد و خوبی که داشته رسیدگی کند.

راجع به آن بخش سوال شما که چشم‌انداز آینده چگونه است، من آینده را مثبت می‌بینم. نظام ما در حال خروج از یک چالش است و این چالش‌ها، نظام ما را قوی می‌کنند. همان طور که ما در ابتدای انقلاب از چالش منافقین پیروز بیرون آمدیم، از این چالش هم که ماهیتا از همان نوع است و تنها در فرم و تکنولوژی متفاوت است، پیروز بیرون خواهیم آمد.

در آن زمان قبل همه ما خسارت دادیم؛ اما قوی بیرون آمدیم. دنیا هم بتدریج به قدرت ما دارد اذعان می‌کند و می‌فهمد که ایران با سایر جاها متفاوت است و در محاسباتشان دچار اشتباه شده‌اند.

در مقابل ما، امکانات و فرصت‌های طلایی وجود دارد که باید از آنها استفاده کنیم. به نظر من دولت آینده باید یک برنامه منسجمی برای یک تعامل بسیار دقیق و معنادار با منطقه و دنیا آغاز کند. من می‌توانم پیش‌‌بینی کنم که در 4 سال‌ آینده، بخشی از مناقشاتمان با دنیا می‌تواند حل و به نفع ما تمام شود؛ زیرا دولت‌هایی که علیه ما توطئه می‌کنند، بشدت گرفتارند و با شکست‌های مهم داخلی و خارجی روبه‌رو هستند.

من امیدوارم یک دیپلماسی فعال بتواند نظام ما را در بیرون، قدرتمندتر از 4 سال گذشته عرضه کند. چالش مهم دیگر در داخل سامان دادن به وضع اقتصادی است. البته مشکلات وضع اقتصادی ما متعلق به امروز نیست و بخشی از این مشکلات از اول انقلاب و در دوره‌های مختلف وجود داشته است. مانند مساله یارانه‌ها که به نظر من یکی از کارهای مهم دولت همین تلاشی است که از آخر دوره قبل برای هدفمند کردن یارانه‌ها آغاز کرد که باید این تلاش‌ها دنبال شود. این بهترین جراحی در اقتصاد مملکت است.

اگر این مساله اصلاح شود، خیلی از مشکلات ما به سمت بهبود حرکت می‌کند. من برای شما مثال بزنم. دولت در گذشته مقدار زیادی یارانه‌ می‌داد تا مواد اولیه شوینده وارد شود و مردم، صابون و شامپوی ارزان مصرف کنند. ما حجم زیادی از شامپو و صابون را هم با آن یارانه‌ای که ملت ما می‌دادند به کشورهای همسایه صادر می‌کردیم. طبیعی بود که این مواد شوینده در کشور ما از مشابه آنها در سایر جاها ارزان‌تر بود.

حال که دولت این یارانه‌ها را تا حدی محدود کرده است، توان این نوع صادرکننده‌ها نیز پایین آمده و صادرات آنها کاهش یافته است؛ اما صادرات واقعی این است که واحد ما کالا را با قیمت پایین‌تر و کیفیت بهتر تولید کند و بتواند این را عرضه کند. این که ما دلار نفت را برای مصرف‌کننده خودی به بازار تزریق کنیم و این را صادر کنیم، خیلی بی‌خود است.

من می‌خواهم این را بگویم که اگر این اصلاحات صورت بگیرد و بتدریج به جاهایی که دقیقا مدنظر حاکمیت است گسترش یابد، یک جراحی بزرگ در اقتصاد صورت گرفته است. این چند کار بزرگ را از آقای دکتر احمدی‌نژاد که فرد جسوری هست، انتظار داریم که بتواند ان‌شاءالله در آینده انجام دهد.

من یک سوال هم در خصوص اعترافاتی دارم که بخشی از آنها از تلویزیون پخش شد و احتمالا بخش ‌های دیگری هم در آینده پخش می‌شود. ممکن است برخی شائبه‌ها در ذهن مردم وجود داشته باشد که شاید این اعترافات با فشار انجام شده باشد، در این خصوص توضیح بدهید.

به نظر من این اعترافات بیش از آن که از لحاظ سندیت اهمیت داشته باشد، از لحاظ طریقیت اهمیت دارد؛ زیرا می‌تواند قاضی را به یک جمع‌بندی راجع به ماهیت پدیده برساند.

وقتی یک فردی را بازجویی می‌کنند و او مطالبی را عنوان می‌کند، این که این مطالب را علیه خود او استفاده کنند، یک استفاده فرعی است و این مساله که مطالب او برای کشف یک حادثه‌ای راهگشاست، مهم است لذا مهمترین اهمیت اعترافات، طریقیت است و هدف اصلی آنها این است که قاضی بتواند فهم بهتری از واقعه پیدا کند و براساس علم و فهم دقیق‌تری که پیدا می‌کند، حکم متین‌تر و متقن‌تری صادر کند. البته اعترافات ارزش مسوولیتی هم دارد.

این که اعترافات تحت فشار بوده یا نه، تابع مفهوم فشار است. این که تهمت شکنجه به نظام ما زده شود، تهمت خیلی بدی است. کسانی هم که تا حالا صحبت کرده و اعتراف کرده‌اند، افراد باسابقه نظام ما هستند و این طور نیست که ظرف 50 روز، به این جمع‌بندی برسند.

همانطور که آقای ابطحی هم اشاره کرده است، ایشان از اول با نامزدی آقای مهندس موسوی مشکل داشت و از ایشان به هندوانه دربسته تعبیر کرده بود. این افراد هر کدامشان، خودشان را از آقای مهندس موسوی قوی‌تر و بالاتر می‌دانند. من فکر می‌کنم، این افرادی که در جناح اصلاح‌طلب دستپاچه شده و آسمان و ریسمان را به هم می‌بافند، باید کمی صبور باشند زیرا درست است که این اعترافات صورت گرفته اما قاضی که هنوز حکم نداده است.

منتظر باشیم و ببینیم این اعترافات در طریق صدور حکم چه نقشی دارد. آن موقع آنها باید نظر دهند. به هر صورت کیفرخواستی علیه متهمان صادر شده و آنها پس از یک بحث کلی، یکی‌یکی باید از خودشان دفاع کنند. وکیل آنها هم حاضر است و تا حدی که می‌توانند از خودشان دفاع خواهند کرد.

آقای خاتمی قبلا گفته بود دادگاه‌ها را علنی کنند. حالا اگر این دادگاه‌ها علنی شود، عده‌ای می‌گویند چرا علنی کردید و اگر پنهانی باشد، می‌گویند در پشت درهای بسته حکم صادر کردند. این که نمی‌شود.

الان در برخی از این اعترافات یک سری اتهامات علیه برخی چهره‌های شناخته‌شده مطرح می‌شود. آیا این که این اتهامات که هنوز ثابت نشده‌اند، از طریق رسانه‌ها منتشر شوند، صحیح است؟

این حرف درستی است. علنی شدن دو مفهوم دارد: یکی این که افراد مختلف بتوانند در داخل دادگاه حضور داشته باشند و دیگری این که در رسانه‌ها منعکس شود. علنی به معنی اعم این است که در رسانه‌ها هم منعکس شود. البته تصمیم این مساله به عهده قاضی است و اگر قاضی بداند که این گونه مسائل حاشیه‌ای، فضایی ایجاد می‌کند که صدور حکم را از مسیر طبیعی آن خارج می‌کند، می‌تواند جلوی علنی شدن آن را بگیرد، اما اگر احساس کند این مسائل در صدور حکم تاثیری ندارد، می‌تواند به برگزاری علنی ادامه دهد.

نکته بعد این است که رسانه‌ها در پخش این اعترافات، چه مسوولیتی دارند. یعنی این که آیا هر کسی به هر کس دیگری اتهامی زد رسانه باید پخش کند یا نه یک مساله‌ای است که باید بررسی شود. به نظر من، ما از انتخابات با این مساله روبه‌رو شدیم که اگر در رسانه به هر دلیلی، اسمی از کسی برده شود و به او اتهامی وارد شود، رسانه چه مسوولیتی دارد. آیا قابل پیگرد قانونی هست یا نه؟ رسانه قابل پیگرد است یا فردی که اتهام را زده است؟

به نظر من روی این مسائل باید بحث شود، اما به اعتقاد شخصی من هم رسانه قابل پیگرد است و هم کسی که اتهام را زده است و لذا باید چارچوبی برای این گونه موارد که اسم و رسم افرادی به میان می‌آید و آنها به برخی امور متهم می‌شوند، ایجاد کنیم.

شما دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضاییه هستید. آیا از جایگاه حقوقی خودتان برای برخی مسائل که اخیرا اتفاق افتاد، از جمله کشته شدن برخی افراد یا نگهداری بازداشت‌شدگان در زندان غیراستاندارد کهریزک، کاری کرده‌اید؟

یکی از مواردی که به دستور جناب آقای شاهرودی در ستاد حقوق بشر به طور وسیع در حال پیگیری است، همین گونه تخلفات است. مسوولیت‌های ستاد حقوق بشر براساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی در سال 1384 مشخص شده است که این مصوبات به امضای رهبر معظم انقلاب هم رسیده‌اند. بخشی از مسوولیت‌های ما مربوط به بیرون مرزهاست که در چارچوب آن، نظام خودمان را معرفی کنیم و در مقابل اتهاماتی که به ما زده می‌شود، از خودمان دفاع کنیم.

بخشی از مسوولیت‌های ما هم در داخل مرز خودمان است و کسانی را که فکر می‌کنیم حقوق شهروندی‌شان مورد تعرض قرار گرفته است، مورد حمایت قرار می‌دهیم. مسلما مسائلی که شما گفتید، در دستور کار ماست و در سطحی وسیع با هماهنگی سایر نیروها این مسائل را پیگیری می‌کنیم. منتها روش ما در ستاد حقوق بشر، تبلیغاتی کردن قضایا نیست.

چون به محضی که یک مساله تبلیغاتی می‌شود، آثار مختلفی بر آن مترتب می‌شود. هدف ما در ستاد حقوق بشر استیفای حقوق شهروندان یا استیفای حقوق ملتمان در صحنه بین‌المللی است که البته این بخش دوم علنی هست اما در بخش داخلی ما سعی می‌کنیم در مکانیسم‌های قانونی از حقوق شهروندانمان دفاع کنیم.

ما حتی شهروندانی را که به نحوی سایر کشورها مدعی حمایت از حقوق آنها هستند، تحت حمایت خود قرار داده‌ایم، مثل زهرا کاظمی که شهروند ما بود و کانادا هم او را شهروند خود می‌دانست. ما به نحو وسیعی پرونده او را دنبال کردیم و می‌کنیم و لحظه به لحظه پیگیری می‌کنیم.

ما با اولیای دم زهرا کاظمی هم در ارتباط هستیم تا این پرونده به یک سرانجامی برسد. نمی‌گذاریم حق فردی که آسیب‌دیده و به قتل رسیده است، ضایع شود.

جملات طلایی متهمان کودتای مخملی

جملات طلایی متهمان کودتای مخملی  
 
شبکه ایران گزارش داد: در میان اعترافات متهمان آشوب‌ها در دومین جلسه دادگاه رسیدگی به اغتشاشات اخیر که فضای رسانه‌ای کشور را در برگرفته، برخی جملات متهمان تکان‌دهنده‌تر از دیگر بخش‌ها بود.

به گزارش ایرنا مهم ترین جملات این اعترافات بدین شرح است:

***حسین رسام، تحلیل گر ارشد سفارت انگلیس:

*در طول 5 سال اخیر 130 مرتبط با سفارت انگلیس و طی یکسال اخیر 50 نفر دیگر را جذب کرده ام.

*شورای فرهنگی بریتانیا از طریق ایجاد بانک اطلاعاتی برای پذیرش دوره IELTS، برگزاری دوره های مشترک با نهادهای دولتی و حکومتی، شناسایی و جذب نخبگان از طریق اعطای بورسیه و نیز جاسوسی علمی و صنعتی در دانشگاه‌ها اقدام به جمع آوری اطلاعات مورد نیاز می‌کرد.

*از حدود 4 ماه قبل از انتخابات جلسات مختلفی در این خصوص تشکیل شد و اطلاعات لازم از طریق مرتبطین و فعالان سیاسی به ویژه اصلاح طلبان جمع آوری شده بود.

*دبیر اول سیاسی سفارت انگلیس در تهران به ستاد آقای موسوی رفته و با مسئولان تبلیغاتی و مشاورین وی جلسه داشت.
*ارتباط من با ستاد انتخابات آقای موسوی از طریق آقای ماهر مشاور میرحسین بود.

*تلاش این بود که این انتخابات نقطه عطفی برای اقدامات آینده باشد تا نظام یا مجبور تغییر رفتار شده و یا کلیت آن تغییر کند.

*بعد از سخنان رهبر انقلاب در نماز جمعه 29 خرداد ماه، سفیر دستور داد کارکنان سفارت از حضور در تجمعات خیابانی خودداری کنند، اما کارکنان سفارت قبل از آنروز اتفاقات و مشاهدات خود را گزارش می‌ کردند.

*عطریانفر، سعید لیلاز و شمس الواعظین از مرتبطین مهم سفارت انگلیس هستند.
***نازک افشار کارمند بخش فرهنگی سفارت فرانسه:

*اگر چنانچه درگیری و اغتشاشی مقابل در بخش فرهنگی انجام می‌شد، باید در را روی زخمی‌ها باز کرده و به آنها پناه بدهیم.

*تصمیماتی که در ارتباطات با حوادث پس از انتخابات در سفارت فرانسه گرفته می‌شد، به ایرانی‌ها ابلاغ می‌شد.
*سفارت می‌دانستند که بنده در چند اغتشاش حضور داشته‌ام.

*بازجویان و زندانبانان همیشه با بنده مهربان بودند به خصوص نیروهای وزارت اطلاعات که بنده را متوجه اشتباهات خود کردند و باید بگویم برخورد آنها با من بسیار مناسب بود.

***رضا رفیعی فروشانی یکی از متهمان دستگیر شده در حوادث اخیر:

*‌مسئولیت بنده شرکت در کنفرانس‌های مطبوعاتی ریاست جمهوری و پرسش سوال‌های خاص و همچنین برقراری ارتباط با مسئولان نظام بود.

*‌در ایران تصمیم گرفتم که NGO تشکیل داده که با همکاری همفکران اصلاح طلب خود تشکیل دادم.

*بنده در راهپیمایی‌ها شرکت می‌کردم و با موبایل فیلمبرداری کرده و آن فیلم‌ها را روی صفحه فیس بوک قرار می‌دادم.

*خانم نورا برای بنده ایمیلی فرستاد که در آن ایمیل گفته بود CIA قصد ارتباط با شما را دارد.

*پس از ایجاد کانال تلویزیونی برای کروبی و اینکه این کانال هیچ وقت بالا نرفت نیروهای اطلاعاتی امارات بنده را احضار کرده و گفتند که باید با ما همکاری کنید یا از کشور اخراجتان می‌کنیم.

*دو سال برای سرویس اطلاعاتی امارات جاسوسی کرده و برای این کار ماهانه 5 هزار درهم دریافت کرده و اطلاعات مدنظر را نیز از طریق تماس موبایلی ارسال می‌کردم.

***آرش رحمانی‌پور، چهره‌های سیاسی فعال در زمینه براندازی نرم:

*سال 85 به وسیله شبکه ماهواره از طریق یکی از دوستانم به نام و تفکرات انجمن پادشاهی ایران آشنا شدم و حس کنجکاوی سبب شد تا در یک فرآیند کوتاه مدت با این انجمن رابطه برقرار کنم.

*انجمن پادشاهی ایران تلاش می‌کند با ایجاد فضای شدید نژادپرستانه به ایرانیان القا کند وظیفه آنها این است که در برابر اسلام و مسلمانان بایستند تا باصطلاح خود کشور ایران را نجات دهند.

*امید(عضوی از انجمن پادشاهی ایران) ضمن آموزش یارگیری به ما آموزش می‌داد که چگونه از تظاهرات و اعتصابات سوء استفاده کرده و با وارد کردن خسارات مالی و جانی یک صحنه جنگ شهری ایجاد کرده و در واقع از این طریق پایه‌های نظام جمهوری اسلامی را سست کنیم.

*سران انجمن پادشاهی ایران تاکید داشتند در صورت ناامن کردن اماکن مذهبی و کاهش حضور مردم در این گونه اماکن می‌توان به حکومت فشار وارد کرده و پایه‌های نظام را تضعیف کرد.

*یکی از ماموریت‌های من انفجار در شعب اخذ رای در دو نقطه مهم و حساس یکی مسجدالنبی نارمک و دیگری حسینیه ارشاد بود.

***محمدرضا علی زمانی از اعضای گروهک انجمن پادشاهی:

*اصلی‌ترین کارمان یاد دادن و آگاهی از راه‌های مختلف برای ایجاد نوعی دین گریزی و دین ستیزی بود تا بتوانیم پشتوانه نظام را از بین ببریم.

*با توجه به ارتباطی که با نیروهای آمریکایی مستقر در عراق داشتیم آنها نیز از ما اطلاعاتی در خصوص مسائل داخلی ایران از جمله مسائل دولتی و مسائل مربوط به دانشجویان می‌خواستند.

*گروهک تروریستی انجمن پادشاهی فرمول‌های ضعیف و قوی تولید بمب‌ها را برای ما ارسال می‌کرد.

*در مرحله اول فرمول بطری‌های انفجاری و پس از آن نیز فرمول بمب‌های قوی را در اختیار ما قرار دادند که نهایت هدف آنها کشتار بیشتر هرچه بیشتر مردم و مسئولان نظام بود.

*از طرف آمریکایی‌ها و دفتر انجمن پادشاهی ایران بودجه‌هایی را برای ادامه کار و تامین معاش دریافت می‌کردیم.

***محمدرضا علی زمانی، از متهمان پرونده کودتای مخملی:

*نفوذ در احزابی که قصد شرکت در انتخابات داشتند به همراه نفوذ در دانشگاه‌ها و اصناف کارگران از جمله برنامه‌هایی بود که قرار شده بود ما در قالب اقداماتی برای نیروهای آمریکایی و انجمن پادشاهی ایران انجام بدهیم.

*بمب‌گذاری و عملیات تروریستی که کشته‌های زیادی از مردم و مسئولان به جای بگذارد از جمله اقداماتی بود که قرار بود به همراهی و کمک نیروهای آمریکایی انجام شود.

*نفوذ رابطین خود در احزاب، دانشگاه‌ها و مراکز دولتی باید صورت می‌گرفت چرا که ما نیاز به اطلاعات به روز داشتیم.

*از جمله اقدامات دیگری که برای مدیریت آن بنده به ایران سفر کرده بودم، تشویش اذهان عمومی و ایجاد شک و شبهه برای ابطال انتخابات و رای گیری مجدد.

حزب توده:با قاطعیت از رهبری جنبش توسط میرحسین موسوی حمایت می کنی

حزب توده:با قاطعیت از رهبری جنبش توسط میرحسین موسوی حمایت می کنیم
دبیر اول حزب توده ایران اعلام کرد:جنبش اعتراضی در ایران رهبری میرحسین موسوی را پذیرفته است و حزب توده ایران نیز با قاطعیت از رهبری جنبش توسط میرحسین موسوی حمایت میکند و در این دوره حساس در کنار او قرار می گیرد.

به گزارش ایرنا علی خاوری که با روزنامه آلمانی یونگه ولت سخن می گفت ضمن اعلام این مطلب افزود:این درست است که در دوران فشار بر حزب ما میر حسین موسوی نخست وزیر بود ولی این هم هست که در آن سال‌ها (امام)خمینی رهبر بود و خود او بود که تصمیمات نهائی را می‌گرفت و حرف آخر سیاسی را می‌زد.
دبیر اول حزب توده ایران در ادامه تاکید کرد:اما آنچه در باره میر حسین موسوی می‌توانیم بگوئیم اینست که وی با اعلام برنامه خود و موضعی که اتخاذ کرده تاکنون در کنار جنبش مردم ایستاده است و حزب توده ایران نیز با قاطعیت از رهبری جنبش توسط میرحسین موسوی حمایت می کند و در این دوره حساس در کنار او قرار می گیرد.
علی خاوری در پایان اظهار داشت: با در نظر گرفتن همه این نکات است که حزب ما در این دوران حساس و لحظه خطیر درکنار میرحسین موسوی به عنوان رهبری اعتراض قرار می‌گیرد.
گفتنی است پس از آشکار شدن خیانتهای حزب توده علیه ملت ایران،این حزب از سوی جمهوری اسلامی ایران غیرقانونی اعلام شد و پس از آن تعدادی از سران حزب به غرب گریخته و با بلند کردن مجدد تابلوی حزب توده به عنوان عوامل سرویسهای امنیتی به ایفای نقش مشغول شدند.

حاشیه‌ نگاری خبرنگار ایرنا از دومین جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات

حاشیه‌ نگاری خبرنگار ایرنا از دومین جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر  
دومین جلسه رسیدگی به اتهامات عوامل موثر در حوادث بعد از انتخابات روز شنبه در حالی برگزار شد که این جلسه به رسیدگی به اتهامات کسانی اختصاص یافته بود که به جرم همکاری با گروهک‌های معاند و جاسوسی برای بیگانگان دستگیر شده بودند.

به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، درب دادگاه ساعت 8 صبح به روی خبرنگاران گشوده شد. پیش از ورود خبرنگاران به دادگاه حدود 30 تن از متهمان در دادگاه حضور یافته بودند که در بین آنان چهره سه زن نیز دیده می‌شد.
** حضور خبرنگاران در این مراسم پر رنگ‌تر از جلسه نخست دادگاه بود به گونه‌ای که علاوه بر واحد مرکزی خبر که حدود 21 نفر از عوامل خبری خود را فرستاده بود، خبرگزاری‌های مختلف اعم از ایرنا، ایسنا، برنا، فارس و مهر خبرنگاران خود را برای پوشش دادگاه به این جلسه فرستاده بودند.
** پیش از آغاز دادگاه، سعید مرتضوی دادستان تهران برای پیگیری نحوه برگزاری دادگاه برای دقایقی در صحن دادگاه حاضر شد و با برخی وکلای متهمان به گفت‌و گو پرداخت.
** احمد زیدآبادی، هدایت آقایی، علی تاجر نیا، جواد امام و شهاب الدین طباطبایی از جمله چهره های سیاسی حاضر در این جلسه بودند که حدود ساعت 8 و 30 دقیقه صبح به محل دادگاه آورده شدند.
** جلسه علنی دادگاه ساعت 8 و 50 دقیقه با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید آغاز شد و نماینده دادستان به ارایه بخش دوم کیفرخواست عمومی متهمان حوادث بعد از انتخابات پرداخت.
** بخش دوم کیفرخواست عمومی دادستان که قرائت آن حدود 80 دقیقه به طول انجامید، به دخالت عوامل بیگانه و اقدامات اقدامات مداخله جویانه آنان در خصوص انتخابات و اقدام برخی سفارتخانه ها از جمله انگلیس در ایام اغتشاشات بعد از انتخابات اختصاص داشت.
** نماینده دادستان همچنین گزارشی در خصوص اقدامات گروهک های معاند نظام از جمله گروهک تروریستی منافقین، انجمن پادشاهی ایران و گروهک‌های تجزیه‌طلب و قومیت‌گرا در خصوص انتخابات پرداخت.

** "بردیا" از فعالیت‌های مذهبی تا اقدام علیه امنیت ملی
محمدرضا علی زمانی 37 ساله نخستین متهمی بود که در این جلسه درباره اتهامات وارده از سوی دادستانی به ارایه توضیح پرداخت. وی به ارایه توضیحاتی در خصوص همکاری خود با یک گروهک سلطنت طلب و نحوه آشنایی‌اش پرداخت و اعلام کرد که با وجود آنکه در سنین نوجوانی و جوانی به فعالیت‌های مذهبی فعالیت‌ داشته اما از طریق ماهواره به عضویت گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران که در زمینه مسایل ضد دینی فعال است، در آمده است.
وی که با نام مستعار "بردیا" با این گروهک همکاری می‌کرده است، در محضر دادگاه اعلام کرد که همه اتهامات و موارد مطرح شده در گزارش نماینده دادستان را قبول دارد.
وی گفت که در طول اقامتش در عراق علاوه بر همکاری با گروهک انجمن پادشاهی ایران با سرویس اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در ارتباط بوده است.
علی زمانی این را هم گفت که پیش از خروجش از ایران برای تشویش اذهان مردم و سیاه‌نمایی در خصوص اعتقادات مذهبی مردم با هدایت عوامل گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران، لوحی فشرده حاوی مسایل ضد دینی نظیر کتاب آیات شیطانی، مقالات سیاسی و سخنانی از سخنگوی این انجمن تهیه و در تیراژ وسیع در تهران توزیع کرده است.
** این متهم گفت که انجمن پادشاهی ایران عامل اصلی بمب گذاری در حسینیه شیراز بود و قصد داشت با شناسایی مسوولان نظام و مقامات استانی و شهری و نیز اماکن مختلف، نسبت به بمب‌گذاری و کشتار مردم اقدام کند.
زمانی همچنین گفت که در طول حضورش در عراق علاوه بر همکاری با گروه‌ تروریستی انجمن پادشاهی ایران، با عوامل سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی در ارتباط بوده و از همین طریق متوجه شده است که سرویس اطلاعاتی آمریکا برنامه ریزی گسترده‌ای را در خصوص انتخابات ایران و جمع‌آوری اطلاعات در این مسیر داشته و به همین خاطر با گروه‌های مختلف معاند جمهوری اسلامی ایران در ارتباط بوده است.
** وی گفت که از طریق تلفن و رایانامه (ایمیل) با فردی به نام "امید" آشنا شده است که این فرد آموزش‌های لازم را برای ایجاد هسته‌ها و گروه‌ها، انحراف تجمعات صنفی و کارگری به نفع اهداف خود، خرید سلاح، نحوه خرابکاری اعم از ساخت بمب و چاشنی های انفجاری در مناطق حساس و مهم را به وی می داده است.
** زمانی گفت که انجمن تروریستی پادشاهی ایران فرمول ساخت بمب های قوی و ضعیف تحت عنوان "بطری‌های انفجاری" را در اختیار وی قرار داده است تا در اختیار رابطین خود در ایران قرار دهد تا از این بمب ها برای انفجار اماکن عمومی و دولتی استفاده شود.
** علی زمانی که با نام مستعار "بردیا" با گروهک تروریستی انجمن پادشاهی ایران همکاری می‌کرد، گفت که سرویس اطلاعاتی آمریکا مهمترین تامین کننده منابع مالی مورد نیاز آنان بوده است.
** این متهم گفت که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری در ایران، سرویس اطلاعات آمریکا و نیز انجمن پادشاهی ایران از آنان خواستند که در احزاب مختلف ایران نفوذ کرده و با جمع آوری خط مشی، تفکرات و نامزد مورد نظر آنان برنامه‌ریزی‌های آنان برای انتخابات را به آنان منتقل کنند.
** علی زمانی ایجاد شبهه در نتیجه انتخابات، کاهش مشارکت مردم، نفوذ در ستادهای مختلف انتخاباتی نامزدها برای هدایت آنان به سمت و سوی مورد نظر سرویس اطلاعاتی آمریکا و گروهک های معاند و هدایت اغتشاشات به سمت اهداف مورد نظر آنان را از محورهای اصلی برنامه‌های آنان برای انتخابات ریاست جمهوری برشمرد.
** وی گفت که با برنامه ریزی‌های صورت گرفته از طریق عوامل گروهک تروریستی کومله وارد ایران شده است اما پیش از آنکه بتواند برنامه‌های مورد نظر گروهک انجمن پادشاهی ایران را عملیاتی کند، وی و سردسته ها و تشکل‌های مرتبط با این انجمن توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدند.

** تهیه 100 کیلوگرم مواد منفجره برای انفجار در حسینیه ارشاد و مسجد نارمک آرش رحمانی پور نیز که با نام مستعار "سورنا" با گروهک انجمن تروریستی پادشاهی ایران همکاری می‌کرد، دومین متهمی بود که در دادگاه امروز اعلام کرد که اتهامات وارده به خود را قبول دارد.
** رحمانی پور که متولد 1368 می‌باشد، تهیه 100 کیلوگرم مواد منفجره و برنامه ریزی برای انفجار در امام زاده‌ها، حرم امام خمینی (ره)،‌ مراکز رای گیری از جمله حسینیه ارشاد و مسجد جامع نارمک را در پرونده خود دارد.
** وی به رییس دادگاه اعلام کرد که دستور تهیه مواد منفجره را از طریق پست الکترونیکی دریافت کرده است و حداقل پنج مورد انفجار آزمایشی را انجام و تصاویر آن را به انجمن ارسال کرده است.
رحمانی پور به قاضی پرونده گفت که می‌داند مباحث مطروحه در پرونده جای دفاع و بحثی را برای وی باقی نگذاشته است.
** رحمانی پور گفت که امامزاده زید در بازار تهران، امامزاده علی اکبر در چیذر، حسینیه فاطمیون و پمپ بنزین بهارستان چهار نقطه‌ای بودند که از سوی انجمن پادشاهی ایران از آنان خواسته شد تا عملیات تروریستی در ایام انتخابات در این مکان‌ها انجام شود اما به دلیل وجود کنترل زیاد امنیتی در این مناطق امکان انجام آن وجود نداشت.
** رحمانی پور به برنامه این گروهک تروریستی برای روز انتخابات اشاره کرد و گفت که حسینیه ارشاد و مجسد نارمک دو هدف اصلی بودند زیرا طرفداران هر یک از این جناح‌ها یکی از این دو محل را برای رای دهی انتخاب می کنند و انفجار در این محل سبب بروز اختلاف و تفرقه در بین دو حناح می‌شود ضمن اینکه با ایجاد رعب و وحشت مانع از مشارکت و حضور مردم در پای صندوق ‌های رای خواهد شد.
** وی گفت: برای انجام این انفجارها، 100 کیلوگرم مواد منفجره تهیه و بمب‌های زیادی در حال آماده سازی بود که نیروهای وزارت اطلاعات ما را شناسایی و دستگیر کرده و اجازه ندادند که ما وارد فاز مبارزه مسلحانه با نظام و مردم شویم.
این متهم، ضعف ایمان، کمی سن، فقر فرهنگی و نداشتن اطلاعات مذهبی را علل اصلی جذب به انجمن تروریستی پادشاهی ایران معرفی کرد.

** ردپای منافقین در اغتشاشات اخیر "ناصر عبدالحسینی" که با نام مستعار بهروز با گروهک تروریستی منافقین در ارتباط بود نیز امروز به عنوان متهم در دادگاه حاضر شد. وی متولد 1365 است و از سال 86 از طریق فردی به نام "رضا خادمی" جذب گروهک تروریستی منافقین شده و سپس از مرز کردستان و قصر شیرین به پادگان اشرف منتقل و در آنجا نحوه عملیات خرابکارانه را فرا می گیرد.
** وی گفت که یک هفته بعد از انتخاباتی خانمی به نام "زهره" از لندن با وی تماس گرفته و از وی خواسته است تا دوستانش به شهر رفته، در تجمعات شرکت نمایند و کوکتل مولوتف تهیه و به اتوبوس‌ها حمله کنند و آنها را به آتش بکشند.
وی سپس از ریاست دادگاه خواست تا وی را مورد عفو قرار دهد. دفاعیات کوتاه عبدالحسینی موجب شد تا وکیل مدافع او مدعی شود که در فضای دادگاه موکلش از ترس امکان اظهار نظر و دفاع از خود را نداشته است که رییس دادگاه در واکنش به اظهارات وکیل تاکید کرد که فضای دادگاه، فضای آرامی است و موجبات ترس هیچ کسی را فراهم نکرده است.

** دستورالعمل مقامات لندن برای انتخابات ایران روی میز دادگاه
دومین دادگاه متهمان حوادث اخیر همچنین میزبان کسانی بود که به اتهام جاسوسی از سوی نهادهای مسوول دستگیر شده‌اند و روز شنبه به ارایه توضیح و یا دفاع از خود پرداختند.
به گزارش خبرنگار سیاسی ایرنا، "رضا رفیعی" 48 ساله یکی از این متهمان بود که به اتهام همکاری و جاسوسی برای سرویس اطلاعاتی امارات دستگیر شده بود.
وی در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری مسوول ستاد 88 در حمایت از میرحسین موسوی بود و بر اساس گزارش دادستان، پس از انتخابات نیز گزارش های لحظه به لحظه از حواث را به بوسیله تلفن ماهواره‌ای، سایت فیس بوک و پست الکترونیکی به خارج از کشور و سرویس های جاسوسی آمریکا و امارات ارایه می‌کرد.
** وی که تحصیلات خود را در اروپا و آمریکا گذرانده است، مدتی به عنوان نماینده ویژه نشریه آمریکایی تایم به تهران آمد و به گفته خودش در دومین دوره انتخابات ریاست جمهوری خاتمی به نفع وی فعالیت داشت.
** رفیعی با بیان اینکه در مدت اقامتش در دوبی از سوی "بهروز افخمی" برای تاسیس تلویزیون خصوصی برای مهدی کروبی دعوت به کار شد که انجام این کار 400 هزار دلار هزینه در پی داشت اما به دلیل مخالفت شورای عالی امنیت ملی به بهره‌برداری نرسید. رفیعی از همان زمان مورد توجه سرویس اطلاعاتی امارات قرار گرفت و از سوی آنان به عنوان فرد کددار به کار گرفته شد و سرویس اطلاعاتی امارات در قبال این همکاری ماهانه مبلغ پنج هزار درهم اماراتی به وی پرداخت می‌کرد.
** این متهم در محضر دادگاه عنوان کرد که می‌دانست ساختمان کنسولگری آمریکا در دوبی به مرکزی درباره کسب اطلاعات از ایرانیان ساکن دوبی و کسانی که قصد مهاجرت از ایران به آمریکا را دارند، تبدیل شده و این کنسولگری از این طریق اقدام به کسب اطلاعات از اوضاع داخلی ایران می‌کرد به ویژه آنکه "جولیا برنز" که مسوول میز ایران در کنسولگری دوبی بود، همسر نیکلاس برنز مقام ارشد وزارت خارجه آمریکا می‌باشد.
** رفیعی درباره همکاری‌اش با ستاد انتخاباتی موسوی نیز گفت که صفحه فیس بوک خود را به صفحه مجازی تبلیغاتی برای موسوی تبدیل کرده بود که پس از مدتی این صفحه توانست افراد زیادی را در داخل و بویژه در خارج از کشور و از طیف های مختلف اعم از سلطنت طلبان و ... جذب کند.
وی گفت که پس از رای‌گیری بسیاری از مراجعه کنندگان به این سایت یکدیگر را به اعتراض به نتیجه انتخابات تشویق می‌کردند و او نیز تصاویری که در راهپیمایی‌های غیرقانونی بعد از انتخابات تهیه می‌کرده در صفحه اینترنتی خود با عنوان " رای من کجاست" قرار می داده است.
رفیعی گفت: فکر می‌کردم کار درستی انجام می دادم و این تصاویر را روی فیس بوک قرار می دادم تا صدای ما به گوش دنیا برسد اما بعد فهمیدم بسیاری از کسانی که وارد سایت من می ‌شدند، با برنامه ریزی قبلی وارد شده و در آنجا آموزش هایی نظیر نحوه ساخت کوکتل مولوتف، بمب های فلفلی، نحوه مقابله با گاز اشک آور و ترغیب مردم به حضور در اغتشاش را انجام می‌دادند.
** این متهم به جاسوسی گفت که دو سال با سرویس اطلاعاتی امارات همکاری می‌کرد و یک هفته بعد از انتخابات نیز فیلم‌ها و تصاویر تهیه شده از تجمعات غیر قانونی را به سرویس اطلاعاتی امارات داده است.
رفیعی افزود: من گیر یک تله بزرگ افتاده بودم و فکر می کنم این دستگیری موجب شد تا از تله ای که اماراتی ها ایجاد کرده بودند، نجات پیدا کنم.
وی همچنین تاکید کرد که کنترل صفحه مجازی که در سایت فیس بوک برای انتخابات ایجاد کرده بود، از دستش خارج شده بود.
رفیعی گفت، قبول دارد که اقداماتش موجب ایجاد هزینه برای نظام شده و از اینکه دستگیر شده، خوشحال است.

** دستورالعمل لندن برای انتخابات ایران
"میر محمدحسین رسام" 43 ساله نیز که مدت پنج سال به عنوان تحلیلگر ارشد سیاسی سفارت انگلیس در تهران فعالیت داشته است، از دیگر متهمان جلسه دادگاه بود که متن دفاعیات خود را از روی برگه‌ای قرائت و به ارایه پاره‌ای از توضیحات در خصوص وادار شدن کارکنان محلی سفارت انگلیس به جمع آوری اطلاعات، حضور در راهپیمایی‌ها و تجمعات غیر قانونی پس از انتخابات و نیز فعالیت‌های شورای فرهنگی بریتانیا در تهران پرداخت.
** وی گفت که با توجه به محدودیت‌های شدید برای دیپلمات‌ها، سفارت انگلیس 130 مرتبط در نقاط مختلف تهران داشته است که این تعداد در آستانه انتخابات به 180 نفر رسید.
** رسام تایید کرد که دبیر اول و دوم سفارت انگلیس، معاون بخش ویزای سفارت، نفر سوم بخش مطبوعاتی سفارت انگلیس در تجمعات بعد از انتخابات شرکت داشتند.
** وی فاش کرد که از چهار ماه پیش از انتخابات، سفارت انگلیس در تهران جلسه ای را در خصوص تحولات انتخاباتی برگزار و اقدام به جمع آوری اطلاعات از طریق مرتبطین و کارمندان محلی سفارت نمود که این اقدامات برای کسب اطلاع دقیق از میزان مشارکت مردم و تمایل آنان به نامزدها حتی تا دو روز قبل از انتخابات نیز ادامه یافت.
** رسام در حین دفاعیات خود دستورالعمل دو صفحه‌ای به زبان انگلیسی به حاضران در دادگاه نشان داد که از سوی مقامات لندن در خصوص انتخابات به سفارت بریتانیا در تهران ارسال شده بود.
** رسام دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی، نمایندگان ایشان در ارگان‌های مختلف و نیز نقطه ‌نظرات بسیج و سپاه در خصوص انتخابات و حمایت آنان از نامزدها را یکی از محورهای دستوالعمل مقامات لندن عنوان کرد و گفت: پیدا کردن مرتبطین در ستاد نامزدهای انتخاباتی دیگر اقدام دیپلمات‌ها بود.
وی گفت که در این راستا دبیر اول سیاسی سفارت تلاش هایی را برای ملاقات با اعضای ستادهای نامزدها داشت و دبیر دوم سیاسی سفارت تحت پوشش توریست در ستاد موسوی در رشت و قم و تهران حضور یافت.
** به گفته رسام، از دیگر برنامه سفارت در موضوع انتخابات ملاقات دبیر اول سفارت با افراد وابسته حزب اعتماد ملی و اعضای ستاد موسوی بود.
** تحلیلگر ارشد سیاسی سفارت انگلیس در تهران تاکید کرد که در حال حاضر نسبت به عملکرد گذشته خود پشیمان است و قول می‌دهد که جبران مافات کند.

** "کلوتید ریس" تبعه فرانسوی که برای تدریس زبان فرانسه در دانشگاه صنعتی اصفهان به ایران آمده و به اتهام تهیه فیلم و عکس از ناآرامی های بازار اصفهان و دانشگاه صنعتی اصفهان و ارسال آن به خارج از کشور دستگیر شده بود، نیز امروز در جایگاه متهم حاضر شد و با تسلط کامل به زبان فارسی به سوالات مطروحه از سوی قاضی پرونده پاسخ داد.
** قاضی دادگاه اعلام کرد که متهم به زبان فارسی تسلط دارد ضمن اینکه وکیل وی نیز به زبان فرانسوی تسلط دارد.
** این تبعه فرانسوی به رییس دادگاه اعلام کرد که هدفش از ارسال فیلم و عکس از تجمعات بازار اصفهان و دانشگاه صنعتی این شهر و ارسال آن به یک ایران شناس که رییس انجمن ایرانشناسی فرانسه می‌باشد، این بوده که این تضاهرات برایش جالب و با هدف آشنایی با وضعیت ایران بوده و نمی‌دانسته که این اغتشاشات غیرقانونی است.
در این هنگام قاضی دادگاه خطاب به وی گفت: جالبتر از این اغتشاشات، اغتشاشاتی است که اخیرا در برخی شهرهای فرانسه انجام شده، خب اگر برای شما جالب بود، از آنجا گزارش تهیه می‌کردید.
این تبعه فرانسوی گفت که تهیه فیلم و عکس از اغتشاشات اقدام اشتباهی بوده است ولی تحویل این تصاویر به یک دیپلمات فرانسوی را قبول ندارد زیرا این تصاویر را برای خودش تهیه می‌کرده و هدف خاصی نداشته است.
** پدر کلوتید ریس، کارشناس کمیساریای انرژی اتمی فرانسه است و وی در مدت دانشجویی خود گزارشی در خصوص سیاست های هسته‌ای ایران برای این سازمان دولتی فرانسه تهیه کرده است که این موضوع در کیفرخواست وی مورد توجه دادستان قرار گرفته است. اما وی در دفاع از اتهام اعلام کرد که مطالب مندرج در این گزارش از سایت های اینترنتی تهیه شده و در آن هیچ اطلاعاتی در خصوص فعالیت های فنی هسته ای ایران وجود ندارد.
** جلسه علنی دومین دادگاه متهمان در اغتشاشات اخیر ساعت 14 و 10 دقیقه بعدازظهر به کار خود پایان داد و ادامه رسیدگی به اتهامات متهمان به جلسه بعدی موکول شد.

نحوه همکاری سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با گروهک های

عضو انجمن پادشاهی ایران ضمن پذیرش تمامی اتهامات، تشریح کرد:
نحوه همکاری سرویسهای جاسوسی آمریکا و رژیم صهیونیستی با گروهک های ضدانقلاب
محمدرضا علی زمانی یکی از متهمان پرونده آشوب های اخیر در تهران که به محاربه از طریق عضویت در انجمن پادشاهی ایران، توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی و اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت کشور و خروج غیرقانونی از ایران متهم است، تمامی اتهامات خود را پذیرفت.
 

به گزارش خبرنگار ایرنا پس از قرائت ادامه کیفرخواست عمومی در دومین جلسه محاکمه متهمان پرونده آشوب های اخیر در تهران، قاضی صلواتی که ریاست شعبه 15 دادگاه انقلاب و این پرونده را به عهده دارد از نماینده دادستان خواست کیفرخواست اختصاصی این متهم را قرائت کند.
نماینده دادستان اتهامات وی را محاربه از طریق عضویت در انجمن پادشاهی ایران، توهین به مقدسات، فعالیت تبلیغی علیه نظام، تبانی اجتماع با هدف اقدام علیه امنیت کشور و خروج غیرقانونی از کشور بیان کرد و گفت: این متهم اقدام به تهیه و توزیع سی دی علیه نظام کرده و با خروج غیرقانونی از کشور و سفر به عراق با یکی از نیروهای آمریکایی به نام فرانک ملاقات و مبالغی را دریافت کرده است.
نماینده دادستان اضافه کرد: وی همچنین طرح ساخت بمب های شیمایی را دریافت و به ایران ارسال کرده است.
نماینده دادستان با اشاره به مصاحبه های این متهم با رادیو تندر، رادیوی انجمن پادشاهی ایران گفت که وی در این مصاحبه ها به مقدسات دینی توهین کرده است.
نماینده دادستان همچنین به ملاقات این فرد با دو افسر اطلاعاتی آمریکا در منطقه دهوک عراق و مبادله اطلاعات بین آنها اشاره کرد و گفت: با اقرار صریح متهم در دادسرای امنیت و اطلاعات، مجرمیت وی محرز است و خواستار اشد مجازات متهم هستیم.
قاضی صلواتی متهم را به جایگاه فراخواند و از وی خواست در دفاع از خود چنانچه مطلبی را دارد ارایه کند. علی زمانی خود را 37 ساله و اهل اسلامشهر معرفی کرد و گفت: تمامی اتهامات را می پذیرم و لازم است توضیحاتی را در خصوص ارتباطم با انجمن پادشاهی ایران بدهم.
وی اضافه کرد: اگر مباحثی را که در دادگاه مطرح می کنم باعث انزجار حاضرین می شود، عذرخواهی می کنم.
این متهم خود را از خانواده ای مذهبی دانست و گفت که دارای فعالیت های فرهنگی و مذهبی در دوره نوجوانی بوده است.
زمانی گفت: من در جلسات طرح و برنامه ریزی مسئولان شهر شرکت می کردم و جلساتی با NGOها و احزاب داشتم و برای گسترده شدن فعالیت هایم به منظور ارایه پروژه های بزرگ تر نیازمند اطلاعاتی بودم که از این رو به سراغ شبکه های ماهواره ای رفتم تا بینش افراد مختلف را ببینم و از آنها کمک بگیرم.
این متهم با بیان این که 80 درصد شبکه های ماهواره ای اپوزوسیون و معارضین نظام هستند، گفت: از طریق تماشای این شبکه ها تناقضاتی در ذهن من ایجاد شد که من کنجکاوتر شدم تا پاسخی برای آنها بیایم.
وی اظهار داشت سرانجام با شبکه یور تی وی با انجمن پادشاهی ایران که مقر آن در لندن است، آشنا شدم.
این متهم با اشاره به اظهارات سخنگوی این انجمن علیه نظام جمهوری اسلامی، گفت: سخنگوی این انجمن معتقد است جمهوری اسلامی ایران بر پایه های دینی استوار است و مردم پشتوانه حکومت هستند و باید با دادن آگاهی، دین گریزی و دین ستیزی را در ایران ایجاد کنیم و پس از آن براندازی نظام جمهوری اسلامی میسر می شود.
این متهم گفت: اسم این عملیات را انجمن، شکاف «دره» نامگذاری کرده بود.
وی انجام عملیات تروریستی و کشتار مسئولین برای ایجاد اغتشاشات داخلی را از دیگر برنامه های این انجمن برشمرد.
وی با بیان این که من مخاطب یک طرفه سخنگوی انجمن پادشاهی ایران بودم، گفت: وی مطالبی را از قرآن بیان و براساس رای خود تفسیر می کرد که در آن توهین هایی به پیامبر و ائمه اطهار می نمود که البته این بحث ها را با عنوان «بازگشایی قرآن» مطرح می کرد.
وی با تاکید بر این که این القائات بر من تاثیر گذاشت، گفت: سپس من این القائات با همکاران جوان خودم در میان گذاشتم و آنها نیز کم کم تحت تاثیر قرار گرفتند به طوری که در نمایشگاه های کتابی که در سطح تهران برگزار می کردیم، سعی می نمودیم این القائات را به دیگران نیز منتقل کنیم تا در آنها نیز همچون من خلا هویت دینی ایجاد شود.
علی زمانی تصریح کرد: سرانجام با دفتر انجمن پادشاهی ایران در انگلیس، با فردی به نام دردانه فولادوند ارتباط برقرار کردم و فعالیت ها و ارتباطات ما با این شخص ادامه داشت تا این که تصمیم گرفتیم به خارج از کشور برویم.
این متهم پرونده آشوب های اخیر تهران گفت: وقتی مساله خروج از ایران را با فولادوند در میان گذاشتم، وی گفت که برای خروج ما باید برنامه ریزی شود و قبل از خروج از کشور باید یک فعالیتی را انجام دهید و از من خواست که یک سی دی در خصوص دین گریزی و دین ستیزی تهیه کنیم که در این سی دی نظام و ولایت فقیه را خدشه دار کنیم.
این متهم گفت: در این سی دی کتاب های ضد دینی از جمله کتاب آیات شیطانی را درج و این سی دی را در تیراژ بالا کپی و از طریق احمدی کریمی معروف به مهرگان و حامد روحی نژاد معروف به سیاوش توزیع کردیم و سپس از طریق شمال عراق به طور غیرقانونی از کشور خارج شدیم.
این متهم نام تشکیلاتی خود را نیز بردیا اعلام کرد و گفت: در شهر اربیل عراق، در محل استقرار نظامیان آمریکا نشست هایی را برگزار کردیم که با شخصی به نام فرانک مدیر سرویس اطلاعاتی آمریکا در آن محل آشنا شدیم که پس از معرفی فعالیت های خود وی هتل و پول در اختیار ما گذاشت و یک خط موبایل ویژه نیز به من داد تا اگر دچار مشکل شدیم با وی برای رفع مشکل تماس بگیریم.
علی زمانی افزود: در کنار این ارتباطات با دردانه فولادوند در لندن تماس گرفتیم و موقعیت خود را گزارش دادیم که وی ضمن ابراز خوشحالی و تبریک، شماره جدیدی از آمریکا از فردی به نام جمشید در لس آنجلس به ما داد.
وی اضافه کرد: سپس من با جمشید تماس گرفتم و او اعلام کرد در جریان نشست های ما با آمریکا است. جمشید اولین کاری را که به ما پیشنهاد کرد، انجام مصاحبه تلفنی با یور تی وی و انجام کارهای فرهنگی و مصاحبه با رادیو تندر بود. وی حتی سرفصلهای مصاحبه را به من اعلام کرد.
این متهم اعتراف کرد پس از چند روز این مصاحبه انجام شد و زمان پخش آن را به من اعلام کردند که هنگامی که مصاحبه را دیدم، مشاهده کردم جمشید میزگردی را تشکیل داده و فردی به نام ایمانوئل آفار تلفنی راجع به من صحبت می کند که آفار فردی یهودی اسرائیلی است که در آمریکا و اسرائیل اقامت دارد.
وی با بیان این که جمشید ما را به جهت دادن مردم به دین ستیزی و انجام عملیات تروریستی در ایران هدایت می کرد، گفت: کم کم سطح نشست های ما با مقامات آمریکایی افزایش یافت و از ما می خواستند در خصوص فعالیت های تشکل های کارگری و دانشگاهی اطلاعات را جمع آوری و در اختیار نیروهای آمریکایی قرار دهیم.
این متهم اظهار داشت: ایمانوئل آفار با من تماس گرفت و ارتباط مرا با شخصی در کردستان عراق که عضو سرویس جاسوسی اسرائیل بود، برقرار کرد که این فرد پس از آن نشست های ما را برنامه ریزی می کرد.
وی با اشاره به دیدار خود با فردی به نام مایکل رییس تیم اطلاعاتی آمریکا در منطقه دهوک عراق گفت: این فرد اطلاعات داخلی ایران را از ما می خواست تا به قول خودش از طریق ارایه آنها به واشنگتن و برنامه ریزی در این زمینه بتوانند فعالیت های ما را جهت دهند.
این متهم تصریح کرد: شناسایی نیروهای بسیجی و نیروهای مذهبی و مسئولین از دیگر اقدامات ما بود.
وی گفت: به موازات ارتباط با آمریکایی ها انجمنی برنامه های خاصی را روی میز خود داشت که آنها را برای اجرا به ما ارایه کرد.
این متهم اظهار داشت: یکی از این طرح ها، طرح سلمان بود که هدف آن شناسایی افراد مسئول نظام و مسئولان دولتی و شناسایی اماکنی که می توان در آنها بمب گذاری کرد و نیز شناسایی نیروهای بسیج بود.
وی یکی دیگر از برنامه های طرح سلمان را شناسایی مالکان و افراد سرمایه دار بیان کرد تا انجمن پادشاهی ایران از طریق تهدید بتواند از آنها اخاذی کند.
وی سپس به برقراری ارتباط خود با شخصی به نام امید در اروپا اشاره کرد و اعتراف کرد: این فرد آموزش هایی در زمینه چگونگی مقابله با پلیس امنیت، تشکیل هسته های مختلف، آموزش خرید سلاح و نحوه بکارگیری آن و ساخت بمب و چاشنی های آن تحت عنوان آموزش فنون مبارزاتی می داد.
وی سپس به ارتباطات خود با گروه عبدالمالک ریگی و نیز گروهک تروریستی منافقین اشاره کرد و گفت: ما در ابتدا علیه گروهک منافقین که پایگاه خوبی در ایران ندارند مصاحبه می کردیم اما بعدا چون اهداف تروریستی واحدی با آنان داشتیم با فردی به نام «پیروز فردا» از گروهک منافقین ارتباط برقرار کردم.
اخبار تکمیلی متعاقبا ارسال می شود