موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

شریعتمداری پته اقتصادی 'خط سازش' را روی آب ریخت




 خبرنامه دانشجویان ایران: حسین شریعتمداری  در سرمقاله روزنامه کیهان نوشت: 


گرانی و افزایش لگام گسیخته قیمت کالا و خدمات مورد نیاز مردم که این روزها سایه سنگین و آزاردهنده خود را بر شانه اقشار مستضعف و کم درآمد جامعه تحمیل کرده است، واقعیتی تلخ و غیرقابل انکار است. درباره عوامل گرانی و چرایی آن بحث های دامنه داری در جریان است که در آن به عواملی نظیر اثرگذاری تحریم ها، سوء مدیریت ها، حضور فعال مافیای اقتصادی، رها شدگی ماجرا از سوی برخی مسئولان ذیربط و پرداختن به مسائل حاشیه ای، تلاش سازمان یافته و پنهان برای مؤثر جلوه دادن تحریم ها و یا مجموعه ای از عوامل یاد شده، اشاره می شود.

پاسخ اما، هر چه باشد، از دو نکته نباید غفلت کرد، اول آن که تحریم ها اگرچه در پیدایش پدیده تلخ گرانی بی تأثیر نبوده و نیستند ولی ضریب اثر تحریم ها با میزان گرانی موجود و افزایش جهشی قیمت کالا و خدمات ضروری مردم که این روزها شاهد آنیم همخوانی ندارد، بنابراین باید روی عوامل دیگر و راه های مقابله با آن حساب ویژه و بیشتری باز کرد، چرا که ظرفیت و توان اقتصادی کشور بسیار فراتر از آن است که تحریم ها به تنهایی توان پدیدآوردن آشفته بازار کنونی را داشته باشند.


 نکته دوم اما، «بندبازی» جریانی است که به گواهی مواضع و عملکرد گذشته خود، مخصوصاً در فصل 8 ماهه فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88، «شریک دزد» بوده اند و این روزها، اصرار دارند در نقش «رفیق قافله»! ظاهر شوند. جریان مورد اشاره در جدیدترین توطئه خود، دست به یک «تقسیم کار» زده است. شاخه اول شامل تعداد اندکی از اصحاب فتنه است که متاسفانه شمار اندکی از خودی های ساده اندیش نیز به آن دل بسته اند! وظیفه یا مأموریت این شاخه، آن است که برای عبور از عقبه پیش روی، «آدرس غلط» بدهد. نگاهی به مصاحبه های پی درپی افراد این شاخه نشان می دهد که «ترجیع بند» و «گزاره تکراری» این مصاحبه ها و سخنرانی ها، نفی راه طی شده و نادیده گرفتن گام های بلندی است که طی چند سال اخیر برداشته شده است، نظیر این توهم پراکنی ها که بعد از انتخابات 88 بسیاری از دلسوزان نظام! کنار گذارده شده اند! نگاه خودی و غیر خودی به وحدت ملی آسیب رسانده است! نباید در سیاست خارجی تنش آفرینی کرد! ما که بودیم چنین و چنان کردیم! و اگر بیائیم چنین و چنان خواهیم کرد و....

 شاخه دوم ، مأموریت دارد با فضاسازی و انگاره پردازی آدرس غلطی را که شاخه اول ارائه می دهد نجات بخش! معرفی کند. این شاخه از طریق رسانه های پرشماری که در داخل کشور در اختیار دارد و صدها سایت اینترنتی که از خارج کشور بارگذاری می شود و دهها شبکه رادیو تلویزیونی فارسی زبان نظیر بی بی سی، صدای آمریکا، صدای اسرائیل، رادیو فردا، رادیو تلویزیون فارسی زبان آمریکا، شبکه تلویزیونی فارسی زبان یورونیوز و... که برای پشتیبانی از جریان یاد شده، راه اندازی شده است، وظیفه سیاه نمایی درباره شرایط کنونی کشور، بی آینده نشان دادن فضای پیش روی و نهایتاً معرفی آدرس غلط شاخه اول- به عنوان تنها راه عبور از عقبه گرانی- را برعهده دارد.

 هر دو شاخه روی دو نقطه به طور مشترک انگشت می گذارند و درباره آن وارونه نمایی می کنند. اول؛ گرانی های اخیر و نسبت دادن آن به مقاومت در برابر باج خواهی بیگانگان و دوم؛ تلاش برای پاک کردن وطن فروشی، خیانت و جنایتی که در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 مرتکب شده اند.

 جریان یاد شده اگرچه رسواتر از آن است که بتواند از سد بصیرت مثال زدنی مردم و هوشیاری مسئولان عبور کند ولی از یکسو دیده می شود که برخی از خودی های ساده اندیش- هرچند اندک و کم شمار- نسبت به سوابق این جریان دچار نوعی فراموشی شده اند و یا دست های پنهان و آشکار اعضای شاخه اول را در فتنه 88 نادیده گرفته اند و با استناد به سوابق آنان، در این تصور- بخوانید توهم- به سر می برند که گردن کشی قبلی آنها علیه نظام نبوده بلکه تنها از دولت نهم و دهم دل خوشی نداشته اند!... و از سوی دیگر جریان مورد اشاره روی موج گرانی های اخیر سوار شده و با این امید که دوران حاکمیت آنها بر مجلس و دولت از یادها رفته باشد، درباره سیاست های اقتصادی خود در آن دوران، دروغ پردازی می کنند. دقیقا به این علت است که اشاره ای هرچند گذرا به بینش و منش اقتصادی جریان یاد شده در دولت های گذشته، ضروری به نظر می رسد.

 الف: به جرأت باید گفت که در دولت های گذشته هیچ پرونده فساد اقتصادی را نمی توان آدرس داد که در آن مفسدان کلان اقتصادی آشکارا از سوی اعضای این جریان- که آن هنگام در دولت یا مجلس حضور داشتند- حمایت نشده باشند!
 1- در جلسه محاکمه شهردار وقت نزدیک به 20 نفر از وزیران و معاونان آنها حضور یافته و سعی در ارعاب دادگاه، انحراف افکار عمومی و نهایتا تطهیر مجرم داشتند. و در همان حال روزنامه های زنجیره ای از شهردار مجرم با عنوان «امیرکبیر ایران»! یاد می کردند. در آن هنگام، شهرداری با نزدیک به یکصد و بیست مورد شکایت، کیهان را به دادگاه کشید که هیچیک از آنها وارد دانسته نشد.

 2- وقتی کیهان پرونده فساد اقتصادی شرکت مارین سرویس را با ارائه اسناد مربوطه برملا کرد، بلافاصله مشاور رئیس جمهور وقت و تعدادی از نمایندگان مدعی اصلاحات در مجلس ششم به حمایت از مفسد اقتصادی این پرونده برخاستند و در حالی که وزیر دادگستری وقت فساد اقتصادی کلان انجام شده از سوی مفسد این پرونده را تایید می کرد، آقای انصاری راد رئیس کمیسیون اصل 90 مجلس اصلاحات اعلام کرد «من مدیرعامل این شرکت را نه گناهکار می دانم و نه تبرئه می کنم» و در حالی که 15هزار شکایت به کمیسیون اصل 90 ارائه شده بود، این کمیسیون رسیدگی به شکایت مفسد اقتصادی یاد شده را در اولویت قرار داد و سپس اعلام کرد مدیرعامل مارین سرویس مرتکب هیچ جرمی نشده است!

 3- بعد از بازداشت شهرام جزایری به جرم فساد اقتصادی کلان
 - که هنوز در زندان است- مدعیان اصلاحات که در آن هنگام دولت و مجلس را در اختیار داشتند، به حمایت آشکار از وی برخاستند. و چند روز بعد معلوم شد که ده ها تن از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم و تعدادی از دیگر مدعیان اصلاحات مبالغ کلانی از شهرام جزایری دریافت کرده اند. پشتیبانی و حمایت اصلاح طلبان از این مفسد اقتصادی تا آنجا بود که وزارت بازرگانی وقت و نمایندگان مدعی اصلاحات دست به تغییر قانون برای نجات وی زدند و روزنامه های زنجیره ای از شهرام جزایری با عنوان «کارآفرین جوان»! یاد کردند! فساد اقتصادی در شرکت پتروپارس، قطعات فولادی و .... که می گذاریم و می گذریم.
 4- وقتی به آقای خاتمی اعتراض شد که چرا نسبت به معیشت مردم و سامان دهی اقتصاد کشور، بی تفاوت هستید، پاسخ مدعیان اصلاحات این بود که آقای خاتمی در جریان انتخابات خود شعار اقتصادی نداده اند! و هنگامی که کیهان ده ها نمونه از شعار اقتصادی ایشان را بازگو کرد، پاسخ این بود که ما(اصلاح طلبان) برای توسعه سیاسی آمده ایم.
 5- در مجلس ششم این اعتراض مطرح شد که چرا به جای طرح ها و لوایحی نظیر «مصونیت مجرمان بعد از ورود به دانشگاه ها»، «لغو گزینش ها» و... به مشکلات اقتصادی مردم رسیدگی نمی کنید، آقای مزروعی نماینده وقت مجلس ششم که امروزه به بلژیک پناهنده شده و با مقر اتحادیه اروپا در بروکسل و آیپک (لابی صهیونیست ها) در آمریکا فالوده می خورد، پشت تریبون رفت و با بی ادبی گفت؛ اگر مرگ موش هم توزیع شود، مردم برای گرفتن آن صف می بندند! و یکی دیگر از مدعیان اصلاحات با وقاحت از مردم مستضعف با عنوان «لشکر قابلمه به دست ها»! یاد کرد.

 6- وقتی سوءاستفاده های کلان در وزارت نفت دولت اصلاحات برملا شد و از نمایندگان مدعی اصلاحات پرسیده شد که چرا وظیفه نظارتی خود را رها کرده و میلیاردها دلار از ثروت ملی را به باد داده اند؟! پاسخ این بود که «ما فرصت بررسی قراردادها را نداریم»!
 و ده ها نمونه دیگر که بیرون از محدوده این نوشته محدود است.

 ب: مدعیان اصلاحات در فتنه 88 آشکارا و بی پرده نقش ستون پنجم مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس را برعهده داشتند و دست به وطن فروشی و ده ها خیانت و جنایت آشکار زدند که خود ماجرای مفصلی است و فصل جداگانه ای را می طلبد. بنابراین بدون کمترین تردیدی می توان نتیجه گرفت؛ آدرسی که جریان یاد شده برای عبور از عقبه پیش روی ارائه می کند، آدرس تنگه ای است که مثلث آمریکا، اسرائیل و انگلیس در پشت صخره های آن برای مقابله با نظام اسلامی و مردم پاکباخته این مرز و بوم به کمین نشسته اند. و به قول شاعر؛
 شاید آن نقطه نورانی دشت، چشم گرگان بیابان باشد!

 ج: و بالاخره گفتنی است انبوه خدمات دولت نهم و دهم- و مخصوصا دولت نهم- با هیچیک از دولت های سازندگی و اصلاحات نه فقط قابل مقایسه نیست، بلکه نمره خدماتی آن با دو دولت یاد شده فاصله ای پرناشدنی دارد. برخی از این خدمات بی نظیر و بی سابقه بوده است، دولت نهم، حلقه مدیریتی ثابت و کدگذاری شده را شکست، ثروت ملی را به میان مردم برد، امکانات و داشته های نظام را به دوردست ترین نقاط کشور کشید، در سیاست خارجی و مقابله با باج خواهی دشمنان- مخصوصا در دولت نهم- خوش درخشید، طرح هدفمندی یارانه ها را که هر دو دولت سازندگی و اصلاحات، اجرای آن را ضروری می دانستند ولی جرأت انجام آن را نداشتند با شجاعت و جسارت عملیاتی کرد و... اما متاسفانه در مواردی نیز دچار خطا شده و لغزید که کم توجهی اخیر به مسائل معیشتی مردم و یا حاشیه سازی به جای پرداختن به مسائل اصلی از جمله آنهاست. ولی در این میان نکته بسیار بااهمیت و عبرت انگیزی هست و آن اینکه، خطاهای دولت کنونی دقیقا در آن نقاط است که به جای مشی اصولگرایانه به راه و روش دولت های سازندگی و اصلاحات روی کرده است. نظیر پرداختن به حاشیه ها به جای مسائل اصلی، استفاده از مشاورانی که برخی از آنها با کارگزاران دو دولت قبلی گره خورده اند و..