روزنامه آلمانی زوریخر سایتونگ در گزارشی مبسوط به انتخابات ریاستجمهوری ایران پرداخت و نوشت: یک تندروی منصف به نام سیدابراهیم رئیسی نامزد انتخابات ایران شده است. او در آخر ماه آوریل با آغاز مبارزه انتخاباتی خود در جمع بانوانی که فریادزنان عکس او را در دست داشته و پرچم ایران را تکان میدادند همانند یک تندروی معمولی به نظر نمیآمد. او در سمت قبلی خود به عنوان مقام قضایی و حقوقی، خود را شخصی سرسخت نشان داده است.
این
گزارش میافزاید: سیدابراهیم رئیسی در آغاز سال گذشته چندان شناخته شده
نبود اما امروزه به عنوان یک کاندیدای تقریبا پرطرفدار محسوب میشود.
روزنامه
آلمانی با اشاره به سوابق مدیریتی رئیسی مینویسد: آیتالله خمینی او را
مأمور کرد تا مشکلات استانها را حل کند و همین باعث ارتقای جایگاه رئیسی
شد. او مدتی دادستان کل کشور شد و معاون اول قوه قضائیه بود. او با انتصاب
به سرپرستی آستانقدس رضوی در سال 2016 بار دیگر در کانون توجه قرار گرفت.
رئیسی
در یکی از گردهماییهای انتخاباتی خود در آخر ماه آوریل اعلام کرد که
امروزه 30 درصد از جوانان ما بیکار هستند و میگویند نرخ بیکاری 12 درصد
است؛ آیا ما باید صبر کنیم تا بیگانگان مشکلات ما را حل کنند؟ این سؤال
رئیسی بود و در ادامه، قول یک مدیریت انقلابی را داد.
روزنامه
آلمانی میافزاید: روحانی نتوانست رشد و رونق اقتصادی را که وعده داده بود
محقق کند بسیاری از شرکتهای غربی هنوز هم از سرمایهگذاری در ایران گریزان
هستند و با انتصاب دونالد ترامپ که خود منتقد ایران است موازنه با آمریکا
دورتر از حد تصور است.
اغلب ایرانیان بهبودی در زندگی روزمره خود نمیبینند.
روزنامه
آلمانی این را هم نوشته که «جمیله علمالهدی همسر رئیسی که استاد دانشگاه
در رشته روانشناسی و علوم تربیتی است، میگوید وی حاضر نیست اصول اخلاقی را
زیر پا بگذارد و لگدمال کند».
منبع: کیهان
از اعتدال تا انتحار!
جعفر بلوری
فردا دور آخر مناظره تلویزیونی 6 رقیب انتخابات ریاست جمهوری است. این مناظره بنا به دلایلی برای همه نامزدها «حیاتی» است و به دلیل همین اهمیت بالا، نامزدها قطعا نمیخواهند این فرصت را از دست بدهند و با دست پر به میدان خواهند آمد. دلیل اهمیت این مناظره اولا به این خاطر است که، آخرین مناظره تلویزیونی است و جایگاه مناظرههای تلویزیونی نیز بین مردم معلوم است. ثانیا، موضوع مناظره، اقتصاد است! و اقتصاد هم، پاشنه آشیل این دولت است.
دولت گمان میکرد، در دو مناظره اول که در مورد فرهنگ و سیاست داخلی و خارجی بود، دست برتر را داشته باشد، اما در این حوزههای غیراقتصادی! هم قافیه را بطور کامل باخت. دلیل هنجارشکنیهای این روزهای آن نامزد خاص، همین مناظره هاست.
دولت با وعدههای اقتصادی و با بهرهبرداری از مشکلات معیشتی ماههای منتهی به سال 92 پیروز شد. مردم امروز منتظر آن «فتح الفتوح» هستند، منتظر نتایج اقتصادی آن «بزرگترین پیروزی دیپلماسی قرن»، منتظر «میوه برجام»، کارگران و اقشار ضعیف جامعه هنوز به 45 هزار تومان یارانه بینیاز نشده اند! چرخ سانتریفیوژها نمیچرخد، چرخ اقتصاد بر عکس میچرخد. رکود، تورم، تعطیلی دومینو وار کارخانهها، بیکاری کارگران، باقی ماندن تحریمها و ...
...اگر نامزد کارنامه قابل قبولی داشته باشد، به سیم آخر نمیزند و اگر این کارنامه بین مردم مقبول افتاده باشد نیز، صاحب کارنامه خود را به در و دیوار نمیکوبد. با افتخار متمرکز میشود روی داشتههای خود نه روی تخریب داشتههای دیگران. حمله به سپاه، ارتش، قوه قضائیه و توانمندیهای نظامی کشورمان و اظهارات خلاف امنیت ملی... و در یک کلام، ظاهر شدن در قامت یک اپوزوسیون تمام عیار نظام یعنی، دولت دستش خالی است...
«شاید» به آن نامزد خاص این گونه مشورت داده باشند که، با این روشهای پوپولیستی میتواند قشر خاکستری و«مردّدها» را جذب کرد اما این نامزد خاص متوجه باشد که برعکس، اینگونه قاعده بازی را به هم ریختن، موجب ریزش آراء میشود.
در هیچ کجای دنیا مردم امنیت کشورشان را به هیچ قیمتی نمیفروشند. تجمع معجزه گون مردم در 9 دی 88 که یک بار برای همیشه بساط فتنه را چیدند، نشان داد، حتی کسانی که نظام را هم قبول ندارند، امنیت برایشان مهم است...
اگر چه فردا روز مناظره اقتصادی است اما با توجه به اظهارات عجیب و غریب دولتیها طی یکی دو روز گذشته(مثلا این جمله که اگر به رقبای من رای دهید، آنها در پیاده روها بین مرد و زن دیوار خواهند کشید!، من اینها را میشناسم، 28 سال است که حکم اعدام صادر میکنند و ....)میتوان پیش بینی کرد، فردا این عده از هرچیزی، با ربط و بیربط خواهند گفت الا اقتصاد!
...خروج از موضوع مناظره فردا، همان چیزی است که آنها میخواهند. رسیدن به قدرت ارزش حمله به ارزشها و آرمانهای انقلاب را ندارد، ارزش گرفتن امنیت از امنترین کشور دنیا را ندارد. نامزدها توجه داشته باشند ما مثل آنها نیستیم و معتقدیم، هدف وسیله را توجیه نمیکند.
...شاید برخی اطرافیان دولت، خواب تکرار فتنه 88 را میبینند. اما دیروز رهبر انقلاب پاسخ این عده را هم دادند. حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای با تأکید بر اینکه دشمنان در سال ۸۸ حماقت به خرج دادند و کشور باعظمت ایران را با برخی کشورهای دست چندم که قبلاً با چند ده میلیون دلار در آنها آشوب و ناامنی ایجاد کرده بودند، اشتباه گرفتند، افزودند:« نتیجه آن حماقت، برخورد با دیوار مستحکم اراده و عزم ملی مردم بود.»
این یعنی، تکرار آن حماقت از سوی اعتدالیون، تکرار همان واکنش قاطع مردمی را به دنبال خواهد داشت و تکرار آن واکنش یعنی رسیدن به نقطه بیبازگشت. آقای روحانی! مراقب اطرافیانتان باشید چرا که هیچ ردایی حتی ردای ریاست جمهوری ارزش افتادن در این ورطه را ندارد. با اعتدال آمدید، انتحار کجا، شما کجا؟
http://kayhan.ir/fa/news/103612
روحانی اگر به آخرخط نرسیده بود به سیمآخر نمیزد
حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان با اشاره به نزدیک شدن به روزهای پایانی تبلیغات، ابراز داشت: هرچه به زمان برگزاری انتخابات نزدیکتر میشویم، این احتمال قوت بیشتری میگیرد که اعضاء اتاق عملیات پشتصحنه آقای روحانی، انتخابات را فقط یک بهانه میدانند و هدف نهایی آنها بیرون از دایره انتخابات تعریف شده است. این نکته از اظهارات ساختارشکنانه آقای روحانی بهوضوح قابلفهم است.
...مروری بر اظهارات ایشان نشان میدهد که وی ...دو پیام به ظاهر جداگانه ولی در واقع یکسان را در دو قالب متفاوت برای داخل و خارج ارسال میکند که مفهوم آن برای مردم در داخل کشور این است که اگر رقبای وی پیروز انتخابات شوند، با سختگیریها و تنشآفرینیهای خود روزگار مردم را تیرهوتار خواهند کرد.
...روحانی میداند که این پیام ...خریداری ندارد... از این روی ادعا میکند که کنار گذاشتن وی از قوه اجرایی کشور میتواند خطر جنگ را به دنبال داشته باشد.
...این نشان میدهد که اتاق عملیات پشت پرده آقای روحانی هم به ناکارآمدی و خسارتآفرینی دولت ایشان اعتراف دارد و به همین علت روحانی را از سکوی تبلیغ کارآمدی دولت پائین کشیده و روی سکوی تهدید جنگ نشانده است.
شریعتمداری تصریح کرد: آقای روحانی در بخشی از تبلیغات انتخاباتی خود روی نقاطی انگشت میگذارد که ربطی به انتخابات ندارد و درست یا غلط این تلقی را پدید میآورد که انگار برای دشمنان بیرونی پیام میفرستد! و برای تحقق آرزوی دیرینه و بر زمینمانده آنها چراغ سبز نشان میدهد به عنوان مثال روحانی بهخوبی میداند برجام کلاه گشادی است که آمریکاییها بر سر ایران گذاشتهاند و میداند در برجام نه فقط دستاوردی نیاورده است، بلکه امتیازات فراوانی را هم از دست داده است ولی با این حال بر انجام برجامهای 2 و 3 و 4 و ... هم اصرار میورزد.آیا این اقدام پیام آمادگی برای فروش ایران به آمریکاییها نیست؟! ...این یعنی دقیقا همان برداشتی که رادیو فرانسه از نگاه غرب به آقای رئیسجمهور ارائه کرده بود «فروشنده بدهکاری که خود را ناگزیر از فروش منافع ملی کشورش میداند!»
مخالفت با نمایش قدرت موشکی ایران به بهانههای متفاوت و ازجمله مغایرت آن با برجام! متهم کردن نظام به تنشآفرینی! بدون کمترین اشاره به این واقعیت که ما فقط در مقابل حملات و توطئههای دشمنان از خود دفاع کردهایم و دهها نمونه دیگر که میتواند پیام روشن روحانی به غرب باشد که اگر انتخاب شود، تضعیف پایههای اقتدار نظام را دنبال میکند! مواضعی که باعث شده جان برنان رئیسسازمان سیا و جان کری وزیر خارجه اوباما و کنگره آمریکا با صراحت از شکست روحانی در انتخابات شدیدا ابراز نگرانی کنند.
وی همچنین گفت: اظهارات سراسر کذب روحانی درباره اهل سنت ایران، سخنان دیروز وی در همدان که اگر من نباشم و رقبای من رئیسجمهور شوند، پیادهروها را دیوار کشیده و زنانه مردانه میکنند! و روزگارتان را سیاه خواهند کرد و یا مردم آنهایی را که در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودهاند را نمیخواهند!... اینها دیگر تبلیغ انتخاباتی نیست بلکه مقابله با اساس نظام است.
روحانی با این اظهارات سعی دارد جمهوری اسلامی ایران را دقیقا همانطور که دشمنان میپسندد معرفی کند. روحانی میداند که مردم این دروغهای شاخدار را باور نمیکنند و این نکته را هم میداند که دشمنان بیرونی به این سیاهنماییها علیه اسلام و انقلاب از زبان رئیسجمهور بهشدت نیاز دارند.
به گزارش رجانیوز، متن نامه سرگشاده با عنوان «نامه سرگشاده به دیوار...» در ذیل میآید:
«نامه سرگشاده به دیوار...»
بنام خدا
آقای روحانی ما یکبار با خون استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را خریدیم ... پس دوباره آنرا به ما نفروشید ... مارا تهدید نکنید ..ما ازجنگ نمیترسیم .. ما از شیعه لیبرال میترسیم .. ما را از داعش ، عربستان و آمریکا و روسیه نترسانید. ما ازسرمایه داری افسارگسیخته سی ساله میترسیم.. ما ازآن خودی ..ازآن رییس ..ازآن خودی که روی آنتن زنده بین المللی رمز مداخله و تفرقه را اعلام میکند میترسیم.. ما ازآن خودی که روی آنتن زنده و درسطح جهانی اعلام میکند ای ملت از آمریکا بترسید و به من رای دهید میترسیم.. از کسانی که علنی و با شجاعت آدرس نقاط ضعف وطنش را میدهد میترسیم.. ما از نامحرم میترسیم آقا .. ما ازدولتی که براحتی سرش کلاه میرود میترسیم .. ما ازکسانی که برای غارت بیت المال گردنه احد را به دشمن واگذار میکنند میترسیم ..
آقایان فروشنده ما با خون خود و پدران و مادران و خواهرانمان استقلال را یکبار برای همیشه خریدیم و پس نمیدهیم..
آقاییکه ملت خودت را تهدید میکنی اگر به من رای ندید آزادی را ازدست میدهید .. ما با خونمان سال 57 آزادی را یکبار برای همیشه خریدیم و به هیچ قیمتی به هیچ احدی پس نخواهیم داد ..
آقای فروشنده قانون اساسی فروشی نیست .. قبلا به قیمت گزاف خریدیم پس فقط اجرا کن.
آقای فروشنده امنیت را به ما نفروش که تو و ناموست مدیون خون حافظانش هستی..
آقای فروشنده مملکت صاحب دارد ؛ فروشی نیست ..نه به فرانسه و نه به آمریکا و هیچ قدرت دیگری..
ما را از کنسرت نترسانید که کلیدش نزد جوانان ماست . ما را از دولت هشت ساله نترسانید که پای منبر شما بزرگ شدند .. بهفرمان شما کوی دانشگاه و قتلهای زنجیره ای را آموختند . آشوبهای 88 بهفرمان شما رخ داد .. توصیه تحریم و فشار توسط شما به غرب صادر شد نه من و أمثال من ..
آقایان فروشنده تاریخ سخنرانیها و روزنامه ها و فیلمها و دیدارهایتان با فشار دادن یک دکمه کف دست مردمه ...
آقایان کاسب ؟ تجارت و کاسبی حلال راه و رسم داره !! غارت و اختلاس کاسبی نیست .. مکاسب که خوندید ؟ ! غارت اطلاعات عمرانی و تجاری توش نبود؟؟ !!!!!! قاچاق توش نبود ؟؟ !!!
آقایان فروشنده ؛ مصدق در یک کشور اشغال شده نفت رو ملی میکنه اونوقت شما در ملی ماندن صنعت هسته ای بومی این ملت با این قدرت دفاعی بی نظیر افتضاح ببار آوردید .. یک تار موی مصدق شرف داره به تمام یک دولت بزدل محافظه کار ..
دهانتونو سیمان گرفتن و همه جاتون دوربین گذاشتن .. مهر این ننگ تا ابد بر پیشانی شما درتاریخ ماند .
حالا من شمارا از واقعیاتی که نمیخواهید ببینید میترسانم ..
شما روی بشکه باروت نشسته اید که مدتیست روشن شده .. شما را از لشکرهای مملو از خشم و عقده در پشت دروازه های شهرهایتان ..پشت کاخهایتان ؛ همسایه دیوار به دیوار تجارتخانه هایتان میترسانم .. از میلیونها پیرو جوان و کودک ورشکسته و آسیب دیده که درپی جرقه ای برای سوزاندن ترو خشک لحظه شماری میکنند میترسانم ..
بترسید و بدانید زمانی که طوفان آید فرصت فرار ندارید .. همه راه ها بسته خواهد بود .. حتی مانند شاه به پلکان هواپیما هم نمیرسید .. هشدار امام خمینی را فراموش کردید ... بله اثری از شما نخواهد ماند تهدید حقیقی و واقعی این است نه نارضایتی انگلیس و آمریکا نه تهدید رییس جمهور درمانده فرانسه که همه ارکان دولتتان را لرزاند.. تهدید واقعی آشوب کور و سوزنده داخلیست بفهههههههههههم ..
آقایان فروشنده که همه چیز در مکتب شما فروشیست ..با اینهمه جهل مذهبی و خودخواهی که شاهدش بودیم .. این کشتی را در اولین طوفان رها میکنید و الفرار ..
با این ترس و وحشتی که ما از شما دیدیم با اولین گلوله هرچه کلید به امانت دارید دودستی تقدیم متجاوز خواهید کرد .. برجام موشکی ..برجام رسمیت صهیونیستها ... برجام حقوق همجنس گرایی ... حقوق قاچاقچیان ..حقوق جاسوسان .. کاپیتولاسیون ...
مگر پرواز آزادانه پهپادهای آمریکایی بر فراز آسمان همسایه های شرق و شمال و غرب کشورمان اسمش چیه ؟ مصونیت نظامی ؟.. مصونیت اعزام نیروهای نظامی و تجاوز به ناموس ملتها مثل ژاپن . برجام قطع یا محدودیت رابطه با کشورهایی که خوشایند کدخدا نیستند .. برجام واگذاری جزایر سه گانه ایران به اعراب .. مقدمات همه اینها مطرح شده ، تصادفی نیست که این روزها از دهان برخی بیرون میزنه.
منش و سنت عقب نشینی غیر از این نیست ، آغازهمه عقب نشینیها خستگی از مبارزه با نفس است ..خسته شدن از دست و ترازوی علی است، از عدالت .
اقایان فروشنده .. شما دلال محبت و عاطفه دروغین هستید .. صداقت را بازی میکنید ؛ محبت و دلسوزی را بازی میکنید .. در منش شما همه چیز قابل معامله است .. حتی ناموس و مملکت ..
شما مرد ایستادن نیستید... هرچند آرزویش را دارید...مصلوب شدید ؛مصلوب نفس خود و اطرافیان شدید.. شما مرد تسلیم شیک و با پرستیژید ..
اگر بجای مخفی کاری و مصلحت قبیله ای و فامیلی عدالت قضایی حاکم بود، الان شما و قبلیها دربرابر ملت ایران محاکمه میشدید تا هیچ احدی حتی فکر خلاف هم به ذهنش خطور نکنه .
آقایان فروشنده .. که مدام از فقر ملت میگویید و با تظاهر و ترحم، نداریش را به رخش میکشید .. شما از همه فقیرترید .. فقیر حقیقی شمایید که قدر ملت زحمت کش و جوانان شجاع و دلیرتان را نمیدانید ....
فقیر حقیقی شمایید که آخرت خود را به مشتی پول باد آورده برباد دادید ..
فقیر حقیقی شمایید که برای کسب رای نمایش شرم آوری روی صحنه می آورید . فقیر شمایید نه ملت چند هزار ساله و ازلی ایران .
ای پشیمانان لیبرال ..ای پشیمانان از ساده زیستی ؛ ای پشیمان شدگان از حکومت علی ... ای کسانی که برای رضای نفستان مدام در قرآن خدا بدنبال آیه تایید میگردید .. ای دربهدران روایات و احادیث مجهول برای سرا و مرکب اشرافی ... این چرخ بارها و بارها هزاران هزار أمثال منو شما را زیر خاک برده و برنگردانده . بترسید از آن غبار تیره .. ریزگرد نیست .. گردباد خانه برانداز مظلومان است که لحظه به لحظه به شما نزدیک میشود .
ای مراجع ساکت .. ای آیت الله های خلوت گزیده ... ای حوزه های سربزیر و نجیب .. العجب .. العجب ..العجب ..
داستانی که باعث شده قاطبه مردم فهیم جامعه اسلامی، نسبت به آن واکنش منفی نشان دهند و جملگی فریاد اعتراض درآورند که اولاً شأن وزارت آموزش و پرورش به عنوان متولی اصلی تعلیم و تربیت کشور هم شأن فعالیت اقتصادی و تجارت نیست و دوماً اینکه وزارت و وزیر یک دستگاه و مخاطبان بیشمار آن بودن، اقتضائات خاص خود را دارد و نمیشود بسیاری از امور را ولو اینکه آن را امری مشروع دانست، در این جایگاه رفیع و گران سنگ مدیریت و اجرا کرد.
اهمیت شأن و جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت به حدی والا و رفیع است که مدیریت و سکانداری آن جدا از ضرورت داشتن صلاحیتهای عمومی و رایج برای تصدی این مسئولیت، اقتضائات خاص خود را دارد؛ چرا که این دستگاه اجرایی به عنوان ملجأ و منبع قابل اعتماد جامعه است و جملگی اقشار مختلف جامعه، ذهنیتی جز نقش تربیتی، راهنمایی و هدایتگری برای آن در اذهان خود متصور نیستند.
در این خصوص میتوان انگارههای مختلفی و توجیهات گوناگونی را مورد بررسی و تحلیل قرار داد و هر کس از منظر و دیدگاه خود، آن را تحلیل کند.
در این میان فارغ از قبیح و ناموزون بودن فعالیت اقتصادی مقام ارشد بزرگترین دستگاه اجرایی کشور که مورد ذّم همه اقشار جامعه است، باید گفت اگر از این موضوع نیز به دیده اغماض بنگریم که البته این نیز هیچ توجیه منطقی ندارد و دلیل آن نیز این است که باید سطح زندگی و درآمد یک مسئول ارشد کشور بر مبنای همان حق و حقوق قانونی در نظر گرفته باشد و هیچ سوء استفاده و رانتی از جایگاه حقوقی خود نداشته باشد، باید گفت که جایگاه تعلیم و تربیت، جایگاه پرورش و تذهیب اخلاق و پرورش صفات متعالی انسانی است، ترویج ساده زیستن، قناعت، با مردم بودن و یکسانی با طبقه متوسط است؛ الگو بودن در همه ارکان و شئون زندگی است؛ آن هم برای جمعیت 13.5 میلیونی دانشآموزان، یک میلیونی فرهنگیان و بیش از 23 میلیونی خانوادههای دانشآموزان و در یک کلام الگوی مستقیم و غیرمستقیم 40 میلیون نفر یعنی نیمی از جمعیت کشور است.
اگر در کتب درسی و محتواهای آموزشی بر رعایت اصول اخلاقی، رعایت حقوق شهروندی، خودسازی و پرهیز از امور مذموم و نهی شده در تعالیم اسلامی مانند، اسراف و تجمل گرایی و عدالت تأکید میکنیم، این امر و نهیها باید به شکل بسیار ملموس و عینی در رفتار دولتمردان خاصه مسئولان ارشد وزارت و دستگاه فخیمه آموزش و پرورش هویدا و مشهود باشد.
به عبارتی دیگر؛ اگر داعیه دلسوزی تربیت و پرورش فرزندان و آینده سازان این مرز و بوم را داریم و به صورت دائم بر طبل تهذیب نفس و اخلاق میکوبیم، یادمان باشد که باید ابتدا این ارزشهای متداول و مورد قبول در جامعه را در خود پرورش بدهیم و خود، عامل به این امورات باشیم و بدانیم «رطب خورده نمیتواند منع رطب کند».
روی سخن با فخرالدین احمدی دانشآشتیانی وزیر آموزش و پرورش است که این روزها بحث فعالیت اقتصادی خود و خانوادهاش، بهت و حیرت جامعه، خاصه فرهنگیان را برانگیخته است.
داستانی که ابتدا با انکار همراه با شک و تردید جناب وزیر و فرافکنی و بیان اینکه قصد به حاشیه بردن بنده در آستانه انتخابات را دارند، همراه شد!
ای کاش وزیر دستگاه تعلیم و تربیت! قبل از افشاگریهای این روزهای ارکان رسانهای و کاندیداهای ریاست جمهوری، به جای فرار به جلو و انداختن این تقصیر به گردن دیگران، با صراحت ، اقدام به شفافسازی این موضوع میکرد و با بیان صریح و سریع، اذهان مشوش اقشار مختلف جامعه، خاصه فرهنگیان را از این تلاطم ذهنی و روحی خالی و مبرا میساخت.
در اولین نشست خبری وزیر آموزش و پرورش که پنج روز پیش یعنی 11 اردیبهشت ماه و در آستانه هفته تعلیم برگزار شد، خبرنگار فارس برای شفافسازی موضوع و بدون هیچگونه اتهام، سوالی را مطرح کرد.
سوال
خبرنگار فارس این بود: «شما در برنامه پیشنهادی خود به مجلس، برنامه هایی
را مطرح کرده و اعلام کردید که تا پایان دولت یازدهم اجرا می کنید اما عمده
انها به مرحله اجرا نرسیده یا خواسته های فرهنگیان و دانش آموزان را محقق
نکرده است.
به عنوان مثال، شفاف سازی در خصوص صندوق ذخیره فرهنگیان صورت
نگرفته، رتبه بندی معلمان با آنچه خواسته فرهنگیان بود فاصله دارد، اجرای
سند تحول بنیادین و بازبینی آن با اما و اگر همراه است، برنامه اجرایی در
راستای افزایش حقوق و مزایای فرهنگیان و سرانه مدارس مشاهده نمی شود و
مطالبات فرهنگیان دغدغه اصلی انها شده است.
در
کنار این انتقادات، مسائلی مطرح می شود مبنی بر اینکه وزیر آموزش و پرورش
دغدغه هایش کاملاً آموزش و پرورشی نیست و دستی در فعالیت هایی چون برج سازی
و واردات پوشاک دارد. پاسخ شما چیست؟»
اما وزیر آموزش و پرورش در پاسخ به بخش پایانی سؤال خبرنگار فارس و زمانی که خبرنگار برای بار دوم خواستار پاسخ وزیر شد، وی به جای بیان توضیحات کامل و واضح، پاسخ داد: «آمدم مسائل آموزش و پرورش را حل کنم و از روز اول هم سعی کردم گرفتار حاشیه نشوم و از حرکت به سمت حاشیه رفتن ها پرهیز دارم اما بعضی بنا به دلایلی در آستانه انتخابات میخواهند وزیر را به حاشیه بکشانند و لازم نیست وارد شوم؛دغدغه و سابقه ام نشان می دهد بیشتر عمر خود را در آموزش و پرورش گذاشتم البته بنده یادی از مرحوم علاقه مندان کنم که گفت «وقتی قطاری ایستاده است کسی کاری ندارد اما وقتی راه می افتد سنگ می اندازند» و امیدوارم تحمل این سنگ ها را داشته باشیم».
آقای وزیر! جنابعالی که خود داعیه پرورش در دستگاه تعلیم و تربیت را دارید و همواره خود را از جنس جامعه فرهنگیان میدانید و از همه مهمتر، در همه سخنان خود در مجامع عمومی و فرهنگیان بر توجه ویژه وزارت متبوعتان بر مسئله مهم پرورش و ارجحیت داشتن آن بر آموزش تأکید و تصریح داشته و دارید، نیک میدانید که شأن و جایگاه دستگاه تعلیم و تربیت اجّل از نگاه مادی و تجاری متداول در بسیاری از سطوح جامعه است و جایگاه معلم و الگو بودن بنا به فرمایش معمار کبیر انقلاب اسلامی، جایگاه و هم ردیف با شغل انبیاء الهی است.
نمیتوان از پرورش صفات و خصایص انسانی دم زد و در عمل بر خلاف آن طی طریق کرد. نمیتوان از ساده زیستن و همرنگ قشر متوسط جامعه بودن و رنگ رخساره پریدن خود هنگام دیدن مدارس کپری و کانکسی و ناامن کشور بانگ برآورد و در عمل در مسند و جایگاه سکانداری نظام تربیتی کشور، نیمنگاهی به فعالیتهای اقتصادی و انتفاعی داشت.
آقای وزیر! این روزها، حکایت فعالیت اقتصادی شما همزمان در منصب وزارت آموزش و پرورش، خاطر همه ارکان جمعیتی جامعه، به ویژه فرهنگیان را مکدر ساخته است و گویی نمک چند بارهای بر زخمهای التیام نیافته معیشتی و منزلتی نامطلوب آنها پاشیده است.
جنابعالی بهتر از هر کسی میدانید و اشراف دارید که حال امروز فرهنگیان از نظر معیشت و عدم رعایت شأن و منزلت خود بسیار خراب است، اما با همه اوصاف، شکیبایی پیشه کردهاند و با سیلی صورت خود را سرخ نگه داشتهاند و سعی میکنند نگاه امیدوارانهای به آینده داشته باشند، اما نمیتوانند چنین اخبار و روایتهای ناخوشایندی راجع به بلندپایهترین مسئول حوزه کاری خود بشنوند و توجیه یکی از مسئولان کشور را مبنی بر بیکار بودن دختر شما و امری عادی قلمداد کردن فعالیت اقتصادی مجموعه خانوادگی شما را تاب آورند.
آقای وزیر! قضاوت کنید که آیا مرتفع کردن نیاز یک فرهنگی تنها با دادن وام 2 میلیونی برای درمان واجبتر است یا ایجاد شغل برای فرزندتان.
نشاندن لبخند بر چهره زحمتکشان فرهنگی و بازنشستگانی که بعد از 30 سال فعالیت طاقتفرسا منتظر دریافت پاداش پایان خدمت لحظه شماری میکنند و یا معلمان حقالتدریسی که چشم به راه ماهها حق و حقوق عقب افتاده خود بانگ در نمیآورند و بلاتکلیفی مستأجران خانه به دوش و شرمندگی و پدران و مادران فرهنگی در برابر فرزندان خود شرم سار میشوند، ارجحیت دارد یا آیندهنگاری برای آتیه فرزند و خانواده!
آقای وزیر! ای کاش اندکی احساس ناامیدی و یأس فرهنگیان و شرمساری در برابر خانوادههای آنها را حس کرده و درک میکردید که چگونه معلمان زحمتکش ما بیتاب و سرگردان در هنگامه بیماری و عدم تأمین هزینههای آن در راهروهای بیمارستانها نگاه ملتمسانه به همراهی و همکاری پزشکان دارند و بسان بسیاری از مردم جامعه رنجی عظیم از بیعدالتی و تبعیضهای موجود میکشند و بانک «اناالحق» و مشروع بودن فعالیت تجاری و اقتصادی شما و منسوبان شما را نمیشنیدند.
آقای وزیر! دختر فارغ التحصیل شما مظلوم و محق است یا فرزندان فرهنگیان مدرک به دست و جویای کار!
اندکی صبر کنید؛ اینجا وزارت آموزش و پرورش است نه تجارتخانه!