بحث داغ سر کلاس عمومی

 

میکائیل دیانی در وبلاگ مسیر نوشت:

امروز سر کلاس عمومی داشتیم به خوبی و خوشی درس می خوندیم که یکی از دانشجویان خیلی خوب ما بحث رو همین طوری عشقی کشوند به مبحث ولایت فقیه بعد هم گفت من ولایت فقیه رو قبول ندارم و اصلاْ این کیه اون بالا نشسته چرا از احمدی نژاد حمایت کرد و ....

استاد با چند تا جواب منطقی دانشجویان رو قانع کرد اما اون دانشجو هم چنان لنپن بازی در می آورد استاد هم بهش گفت که من چند تا سوال از تو می پرسم جوابم رو بده اگر قانع نشدی اون وقت حرفت متین است

گفت که آیا تو خدا را قبول داری ؟ اون دانشجو گفت: بله

گفت آیا قبول داری که قرآن از سوی خدا بر پیامبر نازل شده و پیامبر آن را برای مردم تبیین می کند ؟ اون گفت :بله

گفت آیا این آیه از قرآن را قبول داری که اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم منظور از اولی الامر منکم ائمه ما هستند که اید از آنها اطاعت کنیم ؟

اون دانشجو باز گفت؟ بله

گفت من دو حدیث از امام صادق(ع) و امام زمان (عج) دارم که در زمان غیبت باید از ولی فقیه اطاعت کرد حدیث ها هم این است:

 هنوز استاد اولین حدیث رو که برای امام صادق(ع) بود نخوانده بود اون دانشجو گفت من احادیث رو قبول ندارم استاد هم گفت پس بذار حدیث دوم را اول بخوانم که اگر امام را قبول داشته باشی باید احادیث رو هم قبول داشته باشی . حدیث اینه که :

"و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیکم و انا حجةالله علیهم "

پس احادیث مهتبر اند البته یک نکته ای که هست باید به راویان حدیث دقت کنی که هر امام معصوم در زمان خود اشخاصی معتبر را برای ارئه احادیث ائمه معرفی می کند و اون افراد هم افرادی دیگر را و به همین ترتیب بصورت سلسله وار اشخاصی مشخص می شوند که البته شناخت این اشخاص در علمی به نام علم رجال ارئه می شود .

 اینجا بود که متوجه دو راهی ایجاد شده در ذهن دانشجو شدم همین گمراهی که در عبدالکریم سروش بوجود آمد و با ادامه رویه این دانشجو ایشان منکر عصمت ائمه شده و بعد از آن قرآن را حاصل تخیل پیامبر می پندارد و ....

اما استاد همچنان ادامه داد و حدیث امام صادق(ع) را خواند که ایشان می فرمایند:

 بنی الإسلام على خمس : على الصلاة والزکاة والصوم والحج والولایة ، ولم یناد بشیء کما نودی بالولایة فأخذ الناس بأربع وترکوا هذه - یعنی الولایة ).
این حدیث رو  زرارة از قول امام صادق (ع) نقل کردند . توضیحی که من در خصوص  زرارة باید بدم اینه که در زمانی که امام صادق تحت تدابیر شدید امنیتی در خانه اش قرار داشت و تمام رفت و آمد های او کنترل می شد امام صادق به ایشان گفتند که به اینجا نیا و او بسیار ناراحت بود که شاید خطایی از او سر زده بعد ها از طریق جابر بن حیان نامه ای برای او فرستادند که تو همچنان مورد وثوق ما هستی و می توانی احادیث ما را نشر دهی و تنها به خاطر حفظ سلامتی خودتان گفتم که سمت خانه ما نیایی.

از حرف استاد خیلی خوشحال شدم که توانست به خوبی از ولایت فقیه دفاع کند و حالا من به تمام دوستانی که این مطلب رو می خوانند می گویم که تحقیق کنند در خصوص این مبحث بعد نظر دهند و به تمام کسانی که در این زمینه تبحر دارند می گویم که الان وقت به میدان آمدن است چرا که جدیداْ در کلاس ها به خصوص کلاس های عمومی از سوی برخی اشخاص خاص شبهاتی -البته گاهاْ خیلی ساده- مطرح می شود که هدفش تنها ضربه زدن به این نظام مقدس است و ما باید آنها را پاسخ دهیم

یک نکته پایانی را باید بدان دوستی بگویم که سر کلاس صحبت کرد - صحبت که چه عرض کنم داد و بیداد - شما باید توجه کنید که در این نظام یک سری معیار ها و شاخص ها و آرمان ها وجود دارد که وظیفه ولی فقیه آن است که از آنها حراست کند و هر کسی که در راه تحقق آنها تلاش می کند را تشویق و حمایت کند و این کار نه حمایت از شخص خاصی است بلکه حمایت از آن آرمان است پس به مقام معظم رهبری نباید خرده گرفت که چرا از آرمان نظام  دفاع می کند . و در مورد مصداق ولی فقیه هم باید بگویم نه در بحث نظری و تئوریک بلکه در بخش عملی عرض می کنم که در همین وقایع اخیر باید به  درایت رهبری احسنت گفت و با همبن شاخصه می توانی مصداق را پیدا کنی و چه برسد به نظر خبرگان که ۱۰۰٪  این مصداق را گزینه درست رهبری می دانند.