موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

نه فقط برای استقلال کشور بلکه به طرز روزافزونی برای «آزادی» هم بشدت نگرانم


سعید زیباکلام استاد دانشگاه تهران در واکنش به اظهارت رئیس‌ جمهور در همایش سفرا و روسای نمایندگی‌های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور نامه ای سرگشاده منتشر کرده است که در خبرگزاری نسیم منتشر شده است:



بسم الله و بالله و فی سبیل الله و علی مله رسول الله

 

نامۀ سرگشاده به رئیس‌جمهوری اسلامی ایران

 

ریاست محترم جمهوری جناب آقای حسن روحانی،

 

با سلام و آرزوی عاقبت بخیری، در سخنرانی اخیر خود در همایش رؤسای نمایندگی‌های سیاسی اظهاراتی کرده‌اید که به حسب انجام وظیفۀ امر به معروف و نهی از منکر لازم است پاره‌ای از آن‌ها را مورد بحث و تحلیل قرار دهم.

 

در آن سخنرانی گفته‌اید یک عده که به ظاهر شعار می‌دهند "ولی بزدل سیاسی‌اند. هر وقت می‌خواهد مذاکره شود عده‌ای می‌گویند ما هم داریم می‌لرزیم. خوب به جهنم. بروید یک جای گرم برای خودتان پیدا کنید. چکار کنیم خداوند شما را ترسو و لرزان آفریده؟ ما چکار کنیم؟ تعامل‌هراسی غلط است مذاکره‌هراسی غلط است مفاهمه‌هراسی غلط است".

 

1. جناب آقای روحانی! آیا از سر تدبیر و اعتدال است که می‌پندارید و هم می‌گویید که منتقدان توافقنامه ژنو ـــ اعم از نمایندگان مردم، استادان دانشگاه و حوزه، و کثیری از دانشجویان و طلاب غیور و هشیار ـــ "بزدل سیاسی‌اند"؟

 

2. آیا بواقع درست و روا می‌دانید که رجال سیاسی در قضاوت خود از منتقدان نقشی را هم به خداوند رحمان نسبت بدهند؟ هیچ تابحال اندیشیده‌اید که اگر روا باشد همه چون شما رفتار کنند از آن خدا نزد خلائق چه باقی می‌ماند؟ و ثانیاً عرصۀ سیاست، که ظاهراً جنابعالی خود را در آن بسیار متبحّر و ماهر می‌دانید، چه صورت و سیرتی پیدا می‌کند؟ آیا روشن نیست که در این صورت عرصۀ سیاست با چه هرج و مرج و آشفتگی‌ای مواجه خواهد شد؟ و چه حق‌کشی‌ها و خونریزی‌هایی درپی خواهد داشت؟ آیا بهتر نیست زین‌پس از دادن نقش به خداوند سبحان در تمام قضاوت‌های خود دربارۀ انسان‌ها اکیداً خودداری کنید؟

 

3. آیا مصلحت نمی‌دانید مشخص کنید کدامیک از منتقدان و در کجا گفته‌اند ما از مذاکره می‌لرزیم و یا از تعامل و مفاهمه هراس داریم، از آن روی که ملت ایران مپندارد که سخنان رئیس‌جمهور مصداق ندارد و با واقعیت نمی‌خواند؟

 

***

 

گفته‌اید "ما شعور می‌خواهیم، ما تدبیر می‌خواهیم" و "یک نمونه‌اش همان توافق ژنو بود … قدم بسیار مهمی برداشته شد. هم اصل غنی‌سازی و هم حق غنی‌سازی ما پذیرفته شد و اعمال این حق در چارچوب نیاز منطقی کشورمان باید باشد، این هم پذیرفته شد…".

 

4. جناب آقای روحانی! آیا شما واقعاً نمی‌دانید که "حق غنی‌سازی" ایران حتی یکبار هم در توافقنامۀ ژنو ذکر و قید نشده است؟ آیا شما واقعاً نمی‌دانید که بر سر ذکرشدن حق غنی‌سازی ایران در توافقنامۀ ژنو، میان وزیر امور خارجه شما و جان کری وزیر امور خارجه آمریکا مناقشه‌ای درمی‌گیرد و نهایتاً وزیر امور خارجه متخصص و مدبر و هوشیار شما متوجه می‌شود که ذکر نشده و او اشتباه می‌‌کرده است؟

 

5. جناب آقای روحانی! اینکه گفته‌اید شعور و تدبیر می‌خواهید و یک نمونه‌اش همان توافقنامۀ ژنو بود که در آن "حق غنی‌سازی ما پذیرفته شد"، مابقی شعورها و تدبیرهای دولت شما به همین ترتیب و منوال است؟ آیا خسارات بسیار سنگینی که بخاطر ماجرای نفتی کرسنت به ایران خورده است نمونه‌ای دیگر از آن شعور و تدبیر مطلوب و منظور جنابعالی است؟

 

6. جناب آقای حسن روحانی! آیا اینکه می‌گویید "اِعمال این حق غنی‌سازی در چارچوب نیاز منطقی کشورمان باید باشد، این هم پذیرفته شد"، خلاف واقع نیست؟ آیا شما واقعاً نمی‌دانید در توافقنامۀ ژنو هیچ ذکر و قیدی از "نیاز منطقی" نشده‌ است؟ آیا شما واقعاً نمی‌دانید که بخش چهارم توافقنامۀ ژنو دربارۀ چارچوب غنی‌سازی ایران چه می‌گوید؟ آیا به زبانی ساده نمی‌گوید: 1. برنامۀ غنی‌سازی ایران باید با آمریکاییان مورد مذاکره و متقابلاً تعریف شود؟ 2. که شاخص‌های برنامه غنی‌سازی ایران باید با آمریکاییان مذاکره شود و سپس متقابلاً مورد توافق قرار گیرد؟ 3. که این شاخص‌ها باید با نیازهای عملی ایران سازگار باشد، نیازهای عملی‌ای که به تبع باید با آمریکاییان مورد مذاکره و موافقت قرار گیرد؟ 4. که دامنه و سطح و ظرفیت فعالیت‌های غنی‌سازی ایران باید با آمریکاییان مورد مذاکره و موافقت قرار گیرد؟ 5. که مکان فعالیت‌های غنی‌سازی و نیز مکان ذخیره‌سازی اورانیوم غنی‌شده باید با آمریکاییان مذاکره و موافقت شود؟ 6. که حتی مدت‌زمان این فعالیت‌ها باید با آمریکاییان مورد مذاکره و موافقت قرار گیرد؟

 

7. آیا مقصود شما از اینکه گفته‌اید "تمام حقوق ایران از جمله حق غنی‌سازی در توافقنامۀ ژنو به رسمیت شناخته شده است(20 آذر 92)، همین حضور و نقش تعیین‌کنندۀ آمریکا در تمام پیچ و خم برنامۀ هسته‌ای ایران است؟ آیا امکان دارد تنها یک کشور دیگر را نام ببرید که حق غنی سازی‌اش از این میزان تدبیر و عقلانیت بهره برده است؟

 

8. آیا شما می‌توانید توضیح دهید با وجود نابودکردن تمام ذخایر اورانیوم 20٪ غنی‌شده، اضمحلال دستگاه‌های غنی‌سازی 20٪، عدم نصب سانتریفیوژ‌های نسل جدید، عدم تولید و ذخیره‌سازی سانتریفیوژهای نسل جدید، اکسیدکردن تمام اورانیوم‌هایی که پس از توافقنامۀ ژنو زیر 5٪ غنی شده‌اند، عدم راه‌اندازی بیش از ده هزار سانتریفیوژ از کل موجودی نوزده هزار سانتریفیوژ، توقف و تعطیل غنی‌سازی بالای 5٪ در تمام مراکز هسته‌ای ایران، عدم راه‌اندازی رآکتور اراک، عدم حمل سوخت یا آب سنگین به سایت رآکتور، عدم تولید سوخت بیشتر برای رآکتور اراک، عدم نصب قطعات باقیمانده رآکتور اراک، تعطیل بازفرآوری و یا ساخت تأسیسات برای بازفرآوری، در اختیارگذاردن اطلاعات و بازرسی‌های بی‌سابقه از نطنز و فردو و اراک، و نیز بازرسی کارگاه‌های ساخت سانتریفیوژ و چرخنده‌ها، انبار سانتریفیوژها و چرخنده‌ها، معادن اورانیوم، و کارخانجات تغلیظ اورانیوم، چگونه می‌توان ادعا کرد که "دستاورد قطعی این توافق اولیه، به رسمیت شناخته‌شدن حقوق هسته‌ای ایران است‌"(3/9/92، در نامه به رهبریت انقلاب) و ما "به هیچ عنوان از حقوق مسلم‌مان عقب‌نشینی نخواهیم کرد"(21/5/ 93 سخنرانی در همایش سفرا و مسئولان وزارت خارجه)؟

 

9. در همین سخنرانی اخیر(21/5/93) گفته‌اید "ما خودمان آژانس را دعوت می‌کنیم. پذیرفتیم دوربین‌های آژانس بالای سر دستگاه‌های غنی‌سازی ما نصب شوند". ای کاش در همانجا و یا در آینده به ملت ایران توضیح دهید این اقدامات اعتمادساز و تنش‌زدایِ مدبرانۀ دولت شما چه ثمراتی برای ایران داشته است؟ آیا اینک خیال آمریکایی‌ها از برنامۀ هسته‌ای ایران آسوده شده است و انتظارات و خواسته‌های بی‌پایان‌شان به اتمام رسیده است؟ اینک که آمریکاییان و اروپاییان می‌توانند به طور سرزده و روزانه به هر مکان و تأسیساتی که کمترین احتمال ربط و نسبتی با برنامۀ هسته‌ای ایران داشته باشد، دسترسی و بازرسی داشته باشند آیا تعلیق و توقف بخش اعظم برنامۀ هسته‌ای ایران مرتفع شده است؟ آیا اموال مسدودشدۀ ایران آزاد شده است؟ آیا ایران زین‌پس نفت خود را آزادانه می‌فروشد؟ آیا تجارت و مبادلات پولی ایران آزادانه انجام می‌شود؟ آیا تحریم‌های شورای امنیت، اتحادیه اروپا، و آمریکا همگی منتفی شده است؟

 

***

در این سخنرانی همچنین گفته‌اید "پایه‌های تحریم شکسته شده" است. و در کنفرانس خبری بعد از پذیرش توافق ژنو نیز گفته‌اید "همه تحریم‌ها قدم به قدم با ادامه مذاکرات برداشته می‌شود، نکته دیگری است که در این توافق بر آن تصریح شده است"(3/9/92). نیز در گزارش 100 روزه گفته‌اید "در این توافق آمده دیگر هیچ تحریم جدیدی اجرا نخواهد شد"(6/9/92). نیز گفته‌اید "توافق ژنو… یعنی شکستن سد تحریم …"(24 دی ماه 92 سخنرانی در جمع مردم اهواز). و بالاخره، گفته‌اید "امروز تحریم‌ها علیه ملت ایران شکسته شده است"(7 بهمن 92 دیدار با فعالان اقتصادی هرمزگان در خارج از کشور).

 

10. جناب آقای روحانی! آیا شما واقعاً نمی‌دانید که پایه‌های اصلی تحریم عبارتند از: 1. تحریم فروش نفت، 2. تحریم بانکیِ نقل و انتقال اموال مسدودشدۀ ایران، 3. قطعنامه‌های تحریمی شورای امنیت سازمان ملل، 4. تحریم‌های اتحادیه اروپا، 5. تحریم‌های آمریکا؟

 

11. جناب آقای روحانی! آیا شما واقعاً نمی‌دانید که مطابق توافقنامۀ ژنو و هم در عمل به هیچ‌یک از این تحریم‌ها کمترین خللی وارد نشده است؟

 

12. با توجه به اینکه اصلاً و ابداً در توافقنامۀ ژنو تصریح نشده است که "همه تحریم‌ها قدم به قدم با ادامه مذاکرات برداشته می‌شود"، آیا این سخن خلاف واقع نیست؟ آیا مصلحت نیست برای تنویر افکار عمومی اعلام کنید کدام یک از ارکان اصلی تحریم‌ها ظرف هشت ماه گذشته با ادامۀ مذاکرات برداشته شده است؟

 

13. با توجه به اینکه در توافقنامۀ ژنو ذکر شده است که "هیچ تحریم جدید مرتبط با هسته‌ای توسط شورای امنیت سازمان ملل انجام نخواهد شد"، "هیچ تحریم جدید مرتبط با هسته‌ای توسط اتحادیه اروپا انجام نخواهد شد"، و "دولت آمریکا… از تحمیل تحریم‌های جدید مرتبط با هسته‌ای خودداری خواهد کرد"، آیا واقعاً برای شما روشن نیست که تمام تحریم‌های شورای امنیت و اتحادیه اروپا و آمریکا از قدیم تا زمان توافقنامۀ ژنو قرص و محکم پابرجا هستند؟ آیا واقعاً برای شما روشن نیست که تحریم‌های جدید مرتبط با هسته‌ای است که اعمال نخواهد شد و نه تحریم‌های جدید غیر مرتبط به برنامه هسته‌ای ایران؟ آیا در این صورت، این سخن شما در گزارش 100 روزه به مردم اشتباه و گمراه‌کننده نیست که "در این توافق آمده دیگر هیچ تحریم جدیدیاجرا نخواهد شد"؟

 

14. آیا در صورت مبناقراردادن توافقنامۀ ژنو، این سخن وزیر امور خارجۀ دولت شما خلاف واقع نیست که "تحریم نفتی ایران متوقف می‌شود و … درآمدهای نفتی آزاد خواهد شد"(3/9/92)؟

 

15. آیا این سخن وزیر خارجۀ دولت شما خلاف واقع نیست که "بر اساس توافقنامۀ ژنو، همۀ تحریم‌های شورای امنیت و تحریم‌های دوجانبه و چندجانبه برداشته خواهد شد"(27/9/92).

 

16. جناب آقای روحانی! گفته‌اید "همۀ صاحب‌نظران، همه اساتید و همه دانشجویان عزیز باید بیایند و واقعیت‌ها را به جامعه امروز بگویند … که این توافق اولیه … چه گره‌هایی را در جامعه باز می‌کند"(16 آذر 92). متأسفانه هیچیک از آن صاحب‌نظران و اساتید و دانشجویان عزیز قدم پیش نگذاشتند تا گره‌گشایی‌ها را برای مردم بازگو کنند. آیا مصلحت نمی‌دانید اینک که حدود هشت ماه از انعقاد آن توافقنامه می‌گذرد به مدیران ذی‌ربط دولتی دستور دهید گره‌گشایی‌های توافقنامۀ ژنو در حوزۀ خود را ـــ هواپیمایی کشوری، کشتیرانی، صنعت بیمه، بانک‌ها، و مؤسسات مالی و پولی، تجارت مواد پتروشیمی، صنعت نفت اعم از فروش و اکتشاف و استخراج، مواد غذایی و دارویی ـــ با ذکر عدد و رقم و تاریخ رسماً و علناً به ملت ایران اعلام کنند؟ همان ملتی که به زعم شما به شما گفته‌اند تقابل را نمی‌پذیریم و در پی تعامل سازنده با جهان هستیم …. در برخورد با بیگانگان از منطق و استدلال از موضعی شجاعانه و مدبرانه، با در نظرگرفتن منافع بلندمدت حرکت خود را آغاز کنید". همان ملتی که خواستش به زعم شما "مبنای" شما در سیاست خارجی، مذاکرات هسته‌ای و تعامل با جهان است. آیا اینک مصلحت نیست که به همین ملت گره‌گشایی‌ها به طور مشخص و دقیق، و نه به صورت شعاری و فلّه‌ای، گزارش شود؟

 

17. جناب آقای روحانی! جنابعالی از همان نخستین روز انعقاد توافقنامۀ ژنو تا به سخنرانی اخیر خود در همایش سفرا علی‌الدوام به بیان‌‌های مختلف از ترک برداشتن، شکستن سد تحریم‌، شکسته‌شدن تحریم‌ها سخن گفته‌اید. آیا برای خود شما دلالت‌آمیز نیست که بعد از هشت‌ ماه، اینک در یک سخنرانی از اطمینان‌داشتن به شکستن تحریم‌ها سخن می‌گویید و لحظاتی بعد، از اینکه "تحریم را داریم می‌شکنیم و افتخار هم می‌کنیم و بلند و شجاعانه هم می‌گوییم، آن‌ها خودشان هم می‌دانند که تحریم را چه طور داریم می‌شکنیم"؟ بالاخره، آقای رئیس‌جمهور! تحریم‌ها مطابق تدبیرهای اعتدالی و تنش‌زدایانۀ متخصصانِ مدبر و هوشیار وزارت امور خارجه شکسته شده است و یا دولت ایران، به رغم اطلاع آمریکاییان و هم‌دستان اروپایی‌شان، شجاعانه و با افتخار در تلاش است تا تحریم‌ها را بشکند؟

 

18. جناب آقای روحانی! حقیر از سر عشق به انقلاب، و گونه‌ای احساس اسرارآمیز نسبت به آن‌هایی که سر عهد و پیمان‌شان استقامت ورزیدند و پرواز پیشه کردند، در کمال احترام به جنابعالی توصیه می‌کنم: هشت ماه بعد از توافقنامۀ ژنو، به ملت ایران شسته و پوست‌کنده بگویید از برنامۀ هسته‌ای ایران چه باقی‌مانده است و در مقابل چه میزان از تحریم‌ها به واقع مرتفع شده است، و این همه تلاش‌های مسالمت‌جویانۀ اعتمادسازِ سرشار از لبخند و کرشمه‌های دل‌انگیز برای رفع تحریم‌ها چه ارمغانی برای چرخیدن زندگی و معیشت مردم داشته است. جنابعالی کاملاً به آنچه می‌گویم وقوف دارید چرا که در همین سخنرانی مورد تحلیل، برای نخستین بار صراحتاً تأکید می‌کنید که "برنامۀ دولت در زمینه اقتصادی و اجتماعی بدون در نظر گرفتن موفقیت یا عدم موفقیت مذاکرات هسته‌ای است"، و حال آنکه بیش از هشت ماه پیش در گزارش 100 روزه باز هم صراحتاً تأکید می‌کنید "قول ما به مردم این بود که در کنار اینکه سانتریفیوژ می‌چرخد، زندگی مردم و اقتصاد هم بچرخد. امروز الحمدلله به این نکته رسیدیم، یعنی هم سانتریفیوژ می‌چرخد و هم ان‌شاءالله از این به بعد زندگی مردم بهتر خواهد چرخید"(6 آذر 92).

 

19. جناب آقای روحانی! آیا مصلحت نمی‌دانید برای تداوم همراهی و امیدواری و استقامت ملت ایران به ملت ایران شفاف و صادقانه بگویید دربارۀ آمریکاییان چه فکر می‌کردید و در عمل چه شد؟ مصلحت نمی‌دانید بگویید: ملت ایران! ما بر این پندار بودیم که دولت‌های پیشین با منطق و استدلال صحبت نکرده‌اند و اگر ما چنین کنیم به سلامتی و خوشی مشکلات‌مان با آمریکایی‌ها حل می‌شود و پایِ هم پیر می‌شویم؟! مصلحت نمی‌دانید بگویید: ملت ایران! ما در پی "بازی برد‌ـ‌برد" بودیم، و با اینکه همۀ تخم‌مرغ‌های‌مان را نه در سبد توانمندی‌ها و پایمردی‌های مردم ایران که در سبد آمریکایی‌ها و متحدان اروپایی‌شان گذاشتیم، آن‌ها اما تا توانستند بر مواضع خود، مطابق منافع و امنیت ملی خود و هم‌پیمانان غربی و عربی خود، پافشاری ‌کردند و بر آن‌ها نیز افزودند؟

 

***

جناب آقای روحانی! برای خیلی‌ها این سؤال مطرح است که سخنان تند و خشن و نامتعارف شما چه تبیینی دارد؟ در همین سخنرانی از خطوط قرمز، و با تعبیر "خط قرمز"، سخن گفته‌اید: "خط قرمز ما هیچ چیز جز منافع ملی ما نیست؛ همه‌جا خط قرمز،  فقط منافع ملی ما است".    

 

20. جناب آقای روحانی! آیا مقصود شما از این سخن این است که خطوط قرمزی که رهبریت انقلاب با اخذ نظر از برخی مسئولان دولت شما و بهره‌گرفتن از بسیاری از مواضع و تحلیل‌های صاحب‌نظران دقیقاً مشخص کرده‌اند به مفهوم گنگ و بسیار شناور منافع ملی تحویل و تبدیل شود به طوری که بتوان، همچون توافقنامۀ ژنو، هرگونه تعهدات جدیدی را که در مذاکرات بر ایران تحمیل شد، به مدد ارکستر رسانه‌ای ’دربار جدید‘ و همراهی رسانۀ ملی و هیئت رئیسۀ مجلس شورا، به منزلۀ دستاورد بزرگ و تاریخی دیگری به رجال سیاسی و دانشگاهی و ملت ایران خوراند؟

 

21. جناب آقای روحانی! آیا این موضع شما در واقع و به نحو مؤثری عملاً و نظراً خطوط قرمزی که اخیراً رهبریت انقلاب تعیین کردند را کاملاً بی‌اثر و بلاموضوع نمی‌کند زیرا قائل هستید "همه‌جا خط قرمز، فقط منافع ملی ما است"؟

 

22. جناب آقای روحانی! آیا می‌توانید میان این موضع‌گیریِ ناقض خطوط قرمز نظام با اظهارات مکررتان که سیاست‌های کلی روابط خارجی ما در چارچوب سیاست‌هایی است که مقام معظم رهبری تنظیم می‌فرمایند، سازگاری برقرار کنید؟

 

23. آیا امکان دارد سخنان غضب‌آلود تند و بسیار نامتعارفِ بی‌سابقۀ جنابعالی خطاب به منتقدان توافقنامۀ ژنو عمدتاً ناشی از خطوط قرمزی باشد که راه را برای سازش‌های بی‌حساب و کتاب خلاف منافع ملی بسیار دشوار می‌کند، خطوط قرمزی که احتمالاٌ بسیاری از منتقدان دانشگاهی و حوزوی در تقویمش سهم و نقشی داشته‌اند؟

 

***

جناب آقای روحانی! گفته‌اید: "ما دلمان می‌خواهد با همه جهان و همه آن‌هایی که می‌خواهند با ما رفتار خوب داشته باشند و مخاصمه نداشته باشند، مسائل‌مان را حل کنیم، حتی با آن‌هایی که سالیان دراز تنش داشتیم، اگر در برابر حقوق ملت ایران سر فرود بیاورند حتماً تنش را کاهش خواهیم داد. حتی از این مرحله هم جلوتر خواهیم رفت؛ می‌توانیم به روابط عادی در آینده برسیم البته اگر اطمینان کنیم که منافع ملی ما تضمین است".

 

24. جناب آقای روحانی! شما واقعاً بر این باورید که آمریکایی‌ها "می‌خواهند با ما رفتار خوب داشته باشند" و "در برابر حقوق ملت ایران سر فرود بیاورند"؟

 

25. جناب آقای روحانی! امکان دارد شفاف و صادقانه برای ملت ایران تشریح کنید در این یک سال اخیر چه اتفاقی در ساز و کارهای نهادهای سیاست‌گذاری دولتی و کنگره آمریکا رخ داده که شما را این قدر به آمریکایی‌ها و سیاست‌هایشان در قبال ایران خوشبین و امیدوار کرده است؟

 

26. جناب آقای روحانی! امکان دارد برای ملت ایران تشریح کنید کدامیک از سیاست‌های خارجی آمریکا از شکل استکباری و سیطرۀ هر چه بیشتر بر مال و جان و فرهنگ سایر ملل و نقض و نفی حقوق‌شان، به‌ویژه ملل مسلمان، در یک سال اخیر تغییر کرده است؟

 

27. جناب آقای روحانی! به‌نظر شما این شکل ترساندن و لرزاندن و وعدۀ جهنم دنیوی دادن به منتقدانْ مرسوم و زیبندۀ یک رئیس‌جمهور حقوقدان است؟

 

28. جناب آقای روحانی! هنگامی که توپ و تشر اخیرتان در کنار توپ و تشر چند ماه پیش که منتقدان ژنو را بی‌سواد و مزدبگیر خوانده بودید، دیده می‌شود برخی از دانشگاهیان از این بنده سؤال می‌کنند: به‌راستی آقای رئیس جمهور حقوقدان هستند؟

 

29. جناب آقای رئیس‌جمهور! بنده از این توپ و تشرهای تقریباً مسلسل‌وار و در حال عادی‌شدن به منتقدان، رایحۀ تلخ و کهنه‌ای نسبت به آزادی استشمام می‌کنم و برای آینده نه فقط برای استقلال که به طرز روزافزونی برای آزادی هم بشدت نگرانم. 

 

این بندۀ کمترین از حضرت حق برای جنابعالی، جمیع مسئولان دولتی و غیردولتی، و نیز برای خودم سربلندی در "یوم‌ یقوم الحساب"، "یوم‌الخروج"، آری همان "یوم‌الحسره"، آرزو می‌کنم.

 

سعید زیباکلام

 

استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی

 

می‌دانستیم مذاکره با آمریکایی‌ها مشکلی را حل نمی کند؛ عده‌ای باور نمی کردند!



 رهبر انقلاب در تبیین مفهوم «صلاحیت های دیپلماتیک»، عناصری همچون «هوش و مهارت دیپلماتیک»، «انعطاف در جای لازم»، «نفوذ ناپذیری در مواقع ضروری»، و «پایبندی صادقانه و عمیق به اهداف» را مورد اشاره قرار دادند.


به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح (چهارشنبه) در دیدار وزیر امور خارجه، سفیران و مسئولان نمایندگیهای ایران در خارج از کشور، دستگاه دیپلماسی کشور را مدافعان خط مقدم دفاع از اهداف، منافع ملی و سرمایه ملی ایرانیان خواندند و ضمن تبیین ویژگی های دیپلماسی ایرانی و ضرورت دیپلماسی فعال و هوشمند در دوران بسیار مهم گذر به نظم جدید جهانی سخنان مهمی را در بی فایده بودن تعامل با امریکا بیان کردند.




 ایشان در تبیین اهمیت کار دیپلماسی افزودند: یک دیپلماسی هوشمندانه و فعال می تواند دستاوردهای بسیار مهم سیاسی، اقتصادی، انسانی و اجتماعی به همراه بیاورد که با هیچ حرکتی از جمله جنگهای پرهزینه و پرخطر نیز حاصل نمی شود و این واقعیت نشان دهنده وزن و جایگاه دستگاه دیپلماسی در مجموعه مدیریت یک کشور است.


 حضرت آیت الله خامنه ای رویدادهای چندین سال اخیر در منطقه را نشان دهنده واقعیت یاد شده خواندند و خاطرنشان کردند: قدرتهایی تلاش کردند با زور و اسلحه منافع خود را تأمین کنند که ناکام ماندند اما کسانی با ظرافت، هوشمندی و تحرک، توانستند منافع خود را بخوبی تأمین کنند.


 رهبر انقلاب، وزارت خارجه را ارتش منظم دیپلماسی کشور خواندند و افزودند: در مسئله سیاست خارجی، دستگاههای دیگری هم مؤثرند اما وزارت خارجه به عنوان یک سازمان موظف و ارتش منظم، مسئولیت اصلی را بر عهده دارد.




 ایشان در تشریح شروط و لوازم یک دیپلماسی موفق، بر ضرورت تعیین دقیق و صریح هدفها تأکید کردند و افزودند: برخی اهداف آرمانهای بزرگ و ملی هستند، برخی راهبردی و منطقه ای به شمار می روند و بعضی دیگر مقطعی و موضعی هستند که این اهداف در همه سطوح باید دقیقاً مشخص باشد تا همه ی عناصر فعال در دیپلماسی در ستاد و صف، وظایف خود را بخوبی بدانند.


 حضرت آیت الله خامنه ای «سازماندهی مناسب» را شرط دوم دیپلماسی موفق برشمردند و افزودند: این سازماندهی باید با نگاه به اهداف و با توجه به قابلیتها انجام شود.


 رهبر انقلاب برخورداری از عناصر با صلاحیت را شرط دیگر یک دیپلماسی موفق دانستند.




 ایشان در تبیین مفهوم «صلاحیت های دیپلماتیک»، عناصری همچون «هوش و مهارت دیپلماتیک»، «انعطاف در جای لازم»، «نفوذ ناپذیری در مواقع ضروری»، و «پایبندی صادقانه و عمیق به اهداف» را مورد اشاره قرار دادند.


 رهبر انقلاب در تبیین هوش دیپلماتیک افزودند: این ویژگی انسان را قادر می سازد اهداف و حرکات طرفهای مقابل را در مذاکرات و تعاملات پیش بینی کند و حرکات خود را با توجه به آنها، برنامه ریزی و عملیاتی سازد.


 حضرت آیت الله خامنه ای «مهارت دیپلماتیک» را استفاده به موقع و به جا از انعطاف و اقتدار معنا کردند و افزودند: معنای دیگر این ویژگی نرمش قهرمانانه است که صلح امام حسن مجتبی (ع) پرشکوه ترین نمونه تاریخی آن به شمار می رود.


 ایشان افزودند: نرمش قهرمانانه برخلاف برخی تفاسیر، معنای واضحی دارد که نمونه ی آن در مسابقه کشتی نمایان است در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود بکار نگیرد قطعاً شکست می خورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را بخاک می نشاند.

 رهبر انقلاب همچنین در بیان «پایبندی  عمیق و صادقانه به آرمانها و اهداف» خاطرنشان کردند: اگر کسی بدون ایمان و باور عمیق به اهداف، در عرصه دیپلماسی فعال باشد قطعاً نمی تواند موفق شود.




 حضرت آیت الله خامنه ای با تشبیه عرصه دیپلماسی به میدان جنگ افزودند: واقعیت این است که میدان دیپلماسی عرصه پنجه انداختن است و اگر کسی بدون اعتقاد راسخ به هدف، به این کار اقدام کند یا در همان موقعیت و یا در نهایت شکست خواهد خورد.


 تحرک فراوان و بی وقفه شرط دیگری بود که رهبر انقلاب در تشریح لوازم دیپلماسی موفق به آن پرداختند.


 ایشان افزودند: تحرک بالا لازمه لاینفک دیپلماسی است و باید مورد توجه جدی قرار داشته باشد.


 حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه سخنانشان در جمع وزیر خارجه و فعالان عرصه دیپلماسی کشور، دوران فعلی را دوران گذر به یک نظم جدید جهانی ارزیابی و خاطرنشان کردند: در کنار بازیگران سنتی، بازیگران جدیدی در آسیا، افریقا و امریکای لاتین وارد عرصه شده اند و در تلاشند جایگاه خود را در نظم جدید پیش رو، تثبیت کنند.


 رهبر انقلاب تأکید کردند: در این دوران، دیپلماسی قوی و کارآمد اهمیت مضاعفی می یابد و به همین علت، امروز کار وزارت خارجه از گذشته حساس تر است.


 ایشان افزودند: اگر در مقطع فعلی دستگاه دیپلماسی بتواند حضور فعال، هوشمندانه و مقتدرانه داشته باشد، جایگاه و استحکام جمهوری اسلامی در چندین ده سال آینده و در نظم جدید جهانی به عنوان جایگاهی برجسته تثبیت می شود وگرنه، در جهان پیش رو، از موقعیت لازم برخوردار نخواهیم بود.


 «شکار فرصتها و استفاده صحیح از آنها»، نکته دیگری بود که رهبر انقلاب به مسئولان دیپلماسی کشور خاطرنشان کردند.




 ایشان افزودند: تحولات منطقه ای و جهانی، بسیار سریع است و باید بطور آنی، آنها را رصد کرد و با تحرک بالا، هر حادثه و رویدادی را بلافاصله تحلیل کرد و با درک نسبت آن با اهداف و آرمانها، موضع خود را در قبال آن مشخص نمود.


 سخنان رهبر انقلاب در جمع مسئولان دستگاه دیپلماسی با تمرکز بر اهداف و سیاستهای کلانی ادامه یافت که باید بطور دائم مد نظر مسئولان سیاست خارجی باشد.


 ایشان در همین زمینه، «به کرسی نشاندن منطق جمهوری اسلامی» یعنی مردمسالاری دینی را هدفی بزرگ برشمردند و تأکید کردند: در این مسئله بدون انفعال وارد شوید چرا که این هدف بخصوص در منطقه اسلامی، کاملاً قابل تحقق است.


 رهبر انقلاب برجسته کردن ویژگی ها و ممیزات دیپلماسی ایرانی در جهان را از دیگر اهداف مهم دست اندرکاران سیاست خارجی برشمردند.


 ایشان افزودند: پایبندی به موازین شرع در رفتارهای فردی و اجتماعی و در محافل دیپلماتیک، و نترسیدن از هیبت و تشر قدرتهای بزرگ از جمله امریکا، ویژگی خاص دیپلماسی ایرانی است و باید مورد توجه جدی باشد.


 رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: نهراسیدن از قدرتهای سلطه گر، بعد از انقلاب، به خصوصیت بارز سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده که این ویژگی هم در دل ملتها جاذبه ایجاد کرده و هم سیاستمداران دنیا را چه بگویند و چه پنهان کنند به تعظیم و تجلیل وا داشته است.


 حضرت آیت الله خامنه ای، «دفاع صریح، قاطع و واقعی از مظلوم» را از دیگر ویژگی های دیپلماسی ایرانی معرفی کردند و افزودند: این خصوصیت در تمام سالهای بعد از انقلاب، در دفاع از ملت و مبارزین فلسطینی و لبنانی و موارد مشابه دیگر، جلوه داشته است.


 رهبر انقلاب، «مخالفت جدی با نظام سلطه» را از خصوصیات آشکار سیاست خارجی جمهوری اسلامی برشمردند و افزودند: مسئولان ما با شهامت و بدون رودربایستی با حضور سلطه گران و بویژه امریکا در هر جای جهان، مقتدرانه مخالفت کرده و می کنند.




 حضرت آیت الله خامنه ای «تأمین منافع ملی» را از اهداف مشترک همه دستگاههای دیپلماسی جهان خواندند و افزودند: در دیپلماسی ایرانی، علاوه بر تلاش برای تأمین منافع ملی، «حفظ سرمایه ملی»، بسیار مهم است، چرا که اگر سرمایه ملی از دست برود دستگاه دیپلماسی بدون پشتوانه می شود و منافع ملی نیز قابل تأمین نخواهد بود.


 رهبر انقلاب «هویت ملی، اسلامی، انقلابی و تاریخی» را سرمایه ملی ایرانیان خواندند و خاطرنشان کردند: استقلال برآمده از انقلاب اسلامی، دین، ملت مؤمن، جوانان انقلابی، سخن قاطع در مقابل زیاده خواهان، دانشمندان، نخبگان و فعالیتهای علمی از جمله عناصر سرمایه ملی هستند که باید در عرصه دیپلماسی حفظ شوند تا منافع ملی هم تأمین شود.


 حضرت آیت الله خامنه ای بخش پایانی سخنانشان را در این دیدار به موضوع تعامل با جهان اختصاص دادند.


 ایشان با تأیید سخنان دو روز قبل رئیس جمهور در جمع سفیران و کارداران درخصوص تعامل با همه دنیا افزودند: در این میان دو استثنا وجود دارد رژیم صهیونیستی و امریکا.


 حضرت آیت الله خامنه ای با بیان چند دلیل و استدلال درباره نفی تعامل با امریکا تأکید کردند: رابطه با امریکا و مذاکره با این کشور به جز در موارد خاصی برای جمهوری اسلامی نه تنها هیچ نفعی ندارد بلکه ضرر هم دارد و کدام عاقلی است که دنبال کار بی منفعت برود؟!


 ایشان افزودند: عده ای اینجور وانمود می کردند که اگر با امریکایی ها دور میز مذاکره بنشینیم بسیاری از مشکلات حل می شود، البته ما می دانستیم اینجور نیست اما قضایای یک سال اخیر برای چندمین بار این واقعیت را اثبات کرد.




 رهبر انقلاب خاطرنشان کردند: در گذشته میان مسئولان ما و مسئولان امریکا هیچ ارتباطی نبود اما در یک سال اخیر بخاطر مسائل حساس هسته ای و تجربه ای که مطرح شد انجام بشود، بنا شد مسئولان تا سطح وزارت خارجه تماسها، نشستها و مذاکراتی داشته باشند اما از این ارتباطات نه تنها فایده ای عاید نشد بلکه لحن امریکایی ها تندتر و اهانت آمیزتر شد و توقعات طلبکارانه بیشتری را در جلسات مذاکرات و در تریبونهای عمومی بیان کردند.


 رهبر انقلاب افزودند: البته مسئولان ما در نشستها در جواب طلبکاری آنها، جوابهای قوی تر و گاهی گزنده تر دادند، اما در مجموع معلوم شد مذاکره برخلاف تصورات برخی ها، به هیچ چیز کمک نمی کند.


 رهبر انقلاب در همین زمینه، افزایش تحریم ها را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: امریکایی ها نه تنها دشمنی ها را کم نکردند بلکه تحریم ها را هم افزایش دادند! البته می گویند این تحریم ها، جدید نیست اما در واقع جدید است و مذاکره در زمینه ی تحریم هم، فایده ای نداشته است.




 ایشان افزودند: البته در زمینه ادامه مذاکرات هسته ای، منع نمی کنیم و کاری که دکتر ظریف و دوستانشان شروع کردند و تا امروز هم خوب پیش رفتند دنبال می شود اما این، یک تجربه ذیقیمت دیگر برای همه بود که متوجه شویم نشست و برخاست و حرف زدن با امریکایی ها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است.


 رهبر انقلاب در تبیین ضررهای ناشی از مذاکره با امریکایی ها افزودند: این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم می کند و غربی ها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دو گانگی جلوه می دهند.


 ایشان همچنین ضرر دیگر نشست و برخاست با امریکا را ایجاد زمینه برای طرح توقعات جدید از سوی آنها دانستند.


 رهبر انقلاب در جمع بندی این بخش از سخنانشان، تعامل با رژیم صهیونیستی را موضوعاً منتفی خواندند و درباره امریکایی ها هم گفتند: تا وقتی وضع کنونی یعنی دشمنی امریکا و اظهارات خصمانه دولت و کنگره امریکا درباره ایران ادامه دارد تعامل با آنها نیز هیچ وجهی ندارد.


 رهبر انقلاب به افزایش نفرت ملتها از امریکا بخاطر هم دستی با جنایات صهیونیستها در غزه اشاره کردند و افزودند: هیچ کس در دنیا نیست که امریکایی ها را از مشارکت با جنایات و نسل کشی رژیم «غاصب، گرگ صفت، قاتل، کافر و ظالم صهیونیست» در غزه مبرا بداند، بنابراین امریکایی ها اکنون در موضع ضعف بیشتری قرار دارند.


 رهبر انقلاب در اشاره به اوضاع این روزهای مردم مظلوم غزه تأکید کردند: منطق فلسطینی ها در قضیه آتش بس درست است. آنها می گویند قبول آتش بس به معنای این است که رژیم خونخوار و درنده صهیونیست هر فاجعه ای خواست بیافریند و بعد بدون هیچ تاوانی، اوضاع به روز قبل از حمله یعنی محاصره شدید و ادامه فشارها برگردد.


 حضرت آیت الله خامنه ای افزودند: همانگونه که فلسطینی ها می گویند، برای این همه جنایت، باید تاوانی وجود داشته باشد که پایان محاصره غزه است و هیچ انسان منصفی نمی تواند این خواسته بر حق را نفی کند.




 حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان درباره اوضاع عراق هم گفتند: انشاءالله با تعیین نخست وزیر جدید عراق، گره کارها باز و دولت تشکیل می شود تا بتواند کار کند و به کسانی که قصد فتنه در عراق داشته و دارند درس خوبی بدهد.


 ایشان همچنین با آرزوی توفیق برای مسئولان و فعالان دستگاه دیپلماسی افزودند: بطور دائم از خداوند متعال برای وزیر خارجه عزیز و همکارانشان طلب توفیق می کنم.


 پیش از سخنان رهبر انقلاب، دکتر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان با بیان گزارشی از همایش سفرا و روسای نمایندگی های جمهوری اسلامی ایران در خارج از کشور، هدف از برگزاری این همایش را تبادل نظر و همفکری، تنظیم سیاست خارجی بر اساس اسناد بالادستی، و بهره جویی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اعلام کرد.


 وی با قدردانی از حمایت های رهبر معظم انقلاب اسلامی، مقطع کنونی را پیچ ویژه تاریخی خواند و گفت: سیال بودن صحنه ی بین الملل، متکثر شدن منابع قدرت و امکان تاثیرگذاری بازیگران جدید از جمله ویژگی های کنونی جهان و منطقه است.


 ظریف، وظیفه دستگاه سیاست خارجی را استفاده از فرصت های استثنایی پیش آمده در داخل و خارج توصیف و تاکید کرد: قدرت معنایی جمهوری اسلامی در حال حاضر بر اساس گفتمان امام و رهبری، مردم سالاری دینی و آرمانگرایی واقع بینانه، ایران را به ثبات داخلی رسانده و با تبدیل جمهوری اسلامی به قدرت منطقه ای، از سرمایه مقاومت و گسترش اسلام خواهی در منطقه بهره مند کرده است.




 وی با اشاره به وظیفه وزارت امور خارجه به عنوان دیده بان نظام، خاطرنشان کرد: ما مصمم هستیم سیاست خارجی طراحی شده از سوی رهبر معظم انقلاب را به بهترین وجه اجرا کنیم و در اجرای آن، به قدرت لایزال و برتر الهی اعتماد داریم، و هیچ قدرتی را ابرقدرت نمی دانیم.


 ظریف همچنین گفت: به قدرت ملی و توان کارشناسی خود باور داریم و بر اساس این باور در مقابل قدرتهای ظاهری مغلوب نخواهیم شد.

بخش مهم صحبت‌های روحانی که در سایه «به جهنم» دیده نشد



خبرنامه دانشجویان ایران: سال گذشته چند ماه پیش از سفر حسن روحانی به نیویورک، رسانه‌های حامی دولت و رسانه‌های غربی زمینه چینی وسیعی را برای دیدار روحانی با باراک اوباما تدارک دیدند که به صحبت تلفنی رئیس جمهوری ایران و آمریکا منجر شد و رهبر انقلاب در مورد آن گفتند: «البتّه برخى از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود». از سوی دیگر بنا به اذعان محمدجواد ظریف، طولانی شدن مذاکره وی و جان کری از دیگر اقدامات نابجای آن سفر بود (+)، البته دیدارهای طولانی و دوجانبه با وزیر امور خارجه یا تیم مذاکره کننده آمریکا، اکنون در حال تبدیل شدن به رویه‌ای ثابت و عادی در اقدامات وزارت خارجه و دولت است تا جایی که کشتار وسیع در غزه توسط اسرائیل و با پشتیبانی مستقیم آمریکا هم نمی‌تواند آن را تعطیل کند.



به گزارش «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ طرحی‌ این بار به منظور زمینه‌چینی برای دیدار دو جانبه حسن روحانی و باراک اوباما آغاز شده است. اجرای این طرح را چند هفته پیش ابراهیم اصغر زاده، از حامیان دولت در گفت گو با روزنامه «آرمان» رسانه‌ای کرد، وی در اظهاراتش می‌گوید: «آقای روحانی درسفر آینده خود به نیویورک و مجمع عمومی سازمان ملل می‌تواند با دنیا از درآشتی‌جویی و نیاز به صلح دموکراتیک در منطقه سخن بگوید و مخصوصا در دیدارتاریخی با اوباما و گفت‌وگو بر سر تأسیس دولت فلسطین می‌تواند تأثیر شگرفیدر آینده منطقه بگذارد». به نظر می‌رسد مهمترین بخش صحبت‌های روز دوشنبه حسن روحانی در جمع سفرا نیز که چندان به آن توجه نشد مربوط به عادی سازی روابط با مستکبرین عالم و در راس آنها رابطه با آمریکا و مخصوصاً زمینه چینی برای «اقدام نابجا»یی دیگر در سفر آتی‌اش به نیویورک باشد. روحانی در این باره می گوید: «دل ما می خواهد مسائل مان را با همه جهان با همه آنهایی که می خواهند با ما رفتار خوب داشته باشند، می خواهند با ما مخاصمه نداشته باشند حل کنیم؛ حتی آنهایی که با آنها سالیان دراز تنش داشتیم، اگر در برابر حقوق ملت سر فرود بیاورند، حتما ما تنش را کاهش خواهیم داد. حتی از این مرحله هم جلوتر خواهیم رفت و می توانیم به یک روابط عادی در آینده به این نقطه برسیم اگر اطمینان پیدا کنیم، منافع ما تضمین است.» با توجه به عزم جدی دولت برای عادی سازی رابطه با شیطان بزرگ از زبان حضرت امام نکاتی را به آقای روحانی یادآوری می‌کنیم:


خودتان و کشور و مردم اسلامی را در برابر امریکا اینقدر ذلیل و ناتوان نکنید. اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید. بحمدالله از برکت انقلاب اسلامی ایران دریچه‌های نور و امید به روی همه مسلمانان جهان باز شده است؛ و می‌رود تا رعد و برق حوادث آن، رگبار مرگ و نابودی را بر سر همه مستکبران فرو ریزد. نکته مهمی که همه ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کیْ و تا کجا ما را تحمل می‌کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویتها و ارزشهای معنوی و الهی‌مان نمی‌شناسند. به گفته قرآن کریم، هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی‌دارند مگر اینکه شما را از دینتان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیستها و امریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبیِ‌مان را لکه‌دار نمایند. بعضی مغرضین ما را به اعمال سیاست نفرت و کینه توزی در مجامع جهانی توصیف و مورد شماتت قرار می‌دهند؛ و با دلسوزیهای بیمورد و اعتراضهای کودکانه می‌گویند جمهوری اسلامی سبب دشمنیها شده است و از چشم غرب و شرق و ایادی‌شان افتاده است! که چه خوب است [به‌] این سؤال پاسخ داده شود که ملتهای جهان سوم و مسلمانان، و خصوصاً ملت ایران، در چه زمانی نزد غربیها و شرقیها احترام و اعتبار داشته‌اند که امروز بی‌اعتبار شده‌اند!


 آری، اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین – علیهم السلام – را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی‌فرهنگ به رسمیت بشناسند؛ ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ماضعیف؛ آنها ولیّ و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها؛ نه یک ایران با هویت ایرانی – اسلامی؛ بلکه ایرانی که شناسنامه‌اش را امریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست امریکا یا شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای امریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است، که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می‌کند. کنترل و حذف سلاحهای مخرّب از جهان اگر با حقیقت و صداقت همراه بود خواسته همه ملتهاست، ولی این نیز یک فریب قدیمی است. و این همان چیزی است که اخیراً از گفته‌های سران امریکا و شوروی و نوشته‌های سیاسیون آنها آشکار گردیده است که مراودات اخیر سران شرق و غرب به خاطر مهار بیشتر جهان سوم و در حقیقت جلوگیری از نفوذ پابرهنه‌ها و محرومین در جهانِ مالکیتهای بی‌حد و مرز سرمایه داران است. ما باید خود را آماده کنیم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامی – انسانی با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشکیل شود؛ و آقایی و سروری محرومین و پابرهنگان جهان جشن گرفته شود. مطمئن باشید قدرتهای شرق و غرب همان مظاهر بی‌محتوای دنیای مادی‌اند که در برابر خلود و جاودانگی دنیای ارزشهای معنوی قابل ذکر نمی‌باشند. من به صراحت اعلام می‌کنم که جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه گذاری می‌کند. و دلیلی هم ندارد که مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه طلبی و فزون طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش نماییم. و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم که جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است.(پیام در سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه ۵۹۸)


 من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پستها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کارهای دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتمادهای فراوان‌خود را به گروهها و لیبرالها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می‌کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده‌اید؟ چرا لانه جاسوسی را اشغال کرده‌ایم و صدها چرای دیگر.


آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می‌کنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کرده‌ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر ما واقعگرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی می‌کنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین می‌گذارند. این یک نمونه است که خدا می‌خواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز «آیات شیطانی» در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه‌اش با اسلام برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به درآییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهانخواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الّا مسئله فردی سلمان رشدی آنقدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار پشت سر او قرار بگیرند.


 روحانیون و مردم عزیز حزب الله و خانواده‌های محترم شهدا حواسشان را جمع کنند که با این تحلیلها و افکار نادرست خون عزیزانشان پایمال نشود. ترس من این است که تحلیلگران امروز، ده سال دیگر بر کرسی قضاوت بنشینند و بگویند که باید دید فتوای اسلامی و حکم اعدام سلمان رشدی مطابق اصول و قوانین دیپلماسی بوده است یا خیر؟


و نتیجه گیری کنند که چون بیان حکم خدا آثار و تبعاتی داشته است و بازار مشترک و کشورهای غربی علیه ما موضع گرفته‌اند، پس باید خامی نکنیم و از کنار اهانت کنندگان به مقام مقدس پیامبر و اسلام و مکتب بگذریم! (منشور روحانیت)


 یک جریانی در کار است که آن جریان انسان را از این معنا می‌ترساند کهبخواهد به‌طور خزنده این کشور را باز هل بدهد طرف امریکا؛ بخواهند از اینراه پیش بروند. و این یک مسئله‌ای است که به قدری اهمیت دارد در نظر اسلام وباید آن قدر اهمیت داشته باشد در نظر شما فرماندهان و دیگران که اگراحتمال این را بدهید، باید مقابلش بایستید، نه اینکه اول یقین کنید بهاینکه مسئله این طوری است. بعضی چیزهاست که اگر انسان احتمالش را بدهد، یکاحتمال صحیحی بدهد، باید دنبال کند او را و به آن اعتراض کند. شما اگراحتمال بدهید – یک احتمال درستی – که یک ماری الآن توی این اتاق [هست‌] پامی‌شوید می‌روید بیرون؛ احتراز از آن می‌کنید.(صحیفه امام، جلد ۱۴، صفحه ۴۳۸)


 چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب الله اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده‌های همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد.ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرالها دفاع می‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده‌اند، از این حرکات دست برندارند، مردم ما آنها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد.مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت – ارواحنافداه – است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.من بار دیگر از مسئولین بالای نظام جمهوری اسلامی می‌خواهم که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدای بزرگ نترسند و کمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد علیه فساد و فحشای سرمایه داری غرب و پوچی و تجاوز کمونیزم نکشند که ما هنوز در قدمهای اول مبارزه جهانی خود علیه غرب و شرقیم.مگر بیش از این است که ما ظاهراً از جهانخواران شکست می‌خوریم و نابود می‌شویم؟ مگر بیش از این است که ما را در دنیا به خشونت و تحجر معرفی می‌کنند؟ مگرمحافل و منازل، عزت اسلام و مسلمین را پایکوب می‌کنند؟ مگر بیش از این است که فرزندان عزیز اسلام ناب محمدی در سراسر جهان بر چوبه‌های‌دار می‌روند؟ مگر بیش از این است که زنان و فرزندان خردسال حزب الله در جهان به اسارت گرفته می‌شوند؟ بگذار دنیای پست مادیت با ما چنین کند ولی ما به وظیفه اسلامی خود عمل کنیم. امروز بیشتر از هر زمانی کینه و دشمنی استکبار علیه اسلام ناب محمدی برملا شده است.امروز خداوند ما را مسئول کرده است، نباید غفلت نمود. امروز با جمود و سکون و سکوت باید مبارزه کرد و شور و حال حرکت انقلاب را پا برجا داشت.من باز می‌گویم همه مسئولان نظام و مردم ایران باید بدانند که غرب و شرق تا شما را از هویت اسلامی‌تان – به خیال خام خودشان – بیرون نبرند، آرام نخواهند نشست. نه از ارتباط با متجاوزان خشنود شوید و نه از قطع ارتباط با آنان رنجور، همیشه با بصیرت و باچشمانی باز به دشمنان خیره شوید و آنان را آرام نگذارید که اگر آرام گذارید، لحظه‌ای آرامتان نمی‌گذارند. (پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی)


 دولت امریکا ما را [تهدید] کرده بود که اگر چنانچه این اعدامها ادامه پیدا بکند، در روابط ایران با امریکا یک قدری خطر می‌افتد، ای الهی که به خطر بیفتد! ما روابط با امریکا را می‌خواهیم چه بکنیم. روابط ما با امریکا روابط یک مظلوم با یک ظالم است؛ روابط یک غارت شده با یک غارتگر است. ما می‌خواهیم چه کنیم. آنها میل دارند که با ماروابط  داشته باشند آنها احتیاج دارند که با ما روابط داشته باشند؛ ما چه احتیاجی به امریکا داریم. امریکا آن طرف دنیاست. آنها می‌خواهند که بازار داشته باشنداینجا. آنها باز طمع دارند که نفت ما را بخورند. ما که، اسلام که، بناندارد که ظلم به دیگری بکند، مظلوم هم نخواهد شد. البته سنای امریکا ما رامحکوم می‌کند.(صحیفه امام، جلد ۷ – صفحه ۳۵۷)


 آنهایی که در خواب هستند،آنهایی که باز هم خواب می‌بینند، آنهایی که خواب امریکا را می‌بینند خدابیدارشان کند، توجه بهشان بدهد که یک ملت ضعیف را، یک ملتی که‌ حالامی‌خواهد بیرون بیاید از این ضعف، حالا می‌خواهد قدرت خودش را به عالمنشان بدهد که ما زیر بار نمی‌رویم، همین قدر، ما نمی‌خواهیم که برویم جاییرا بگیریم، ما زیربار نمی‌رویم. ما دفاع از اسلام می‌کنیم. (صحیفه امام، جلد ۱۹ – صفحه ۲۳۰)


منبع: پایگاه «یک بیست»

چرا باید تصاویر جنایات داعش دررسانه‎ها منتشر شود


حجت‎الاسلام رسول جعفریان، در یادداشتی که سایت خبرآنلاین آنرا منتشر کرده، از عدم انتشار تصاویر جنایات داعش در رسانه‎ها گلایه کرده است و از رسانه‎های در خواست کرده تا برای آشنایی مردم با دشمن جدی که در کنار ایران لانه کرده، به انتشار تصاویر این جنایات اقدام کنند.


این در حالی است که پیش از این و در سال گذشته، طرح  پیشنهادی مشابه با نظر جعفریان، از سوی علیرضا پناهیان با واکنش منفی برخی رسانه‎ها از جمله خبرآنلاین همراه شد و از آن به عنوان ترویج خشونت یاد شد.


پناهیان در سخنان خود گفته بود: «ای کاش صدا و سیمای ما این راهبرد را می‌پذیرفت که جنگ منطقه و جنایات دشمن را یک‌مقدار بیشتر به مردم نشان می‌داد تا مردم بدانند دشمن یعنی چه؟ .. الان که دشمن هست چرا نباید متوجه باشیم و چرا باید حضور او را نادیده بگیریم؟ هیچ آدم عاقلی به دشمن خونی و تا دندان مسلح خود بی‌اعتنایی نمی‌کند. هیچ آدم با شعوری در کنار دشمن بی‌رحم خود احساس امنیت نمی‌کند.»


با این حال به نظر می‎رسد یادداشت جعفریان در این برهه شایستۀ تقدیر باشد؛ چرا که اینبار فردی نزدیک به این جریان، فارغ از منافع جناحی خطر جدی دشمن را گوشزد کرده و از شیوۀ پر از غفلت برخی رسانه‌ها در بی‌توجهی به خطر دشمن انتقاد می‎کند. 


در ادامه یادداشت جعفریان و سخنان سال گذشته پناهیان را می‎خوانید:

2ـ رسول جعفریان(13/5/93) : کوتاهی رسانه ای ما در قبال اخبار قتل عام‌های عراق/ چرا تصاویر جنایات داعش بدرستی انتشار نمی یابد؟


حجت الاسلام و المسلمین رسول جعفریان نیز چند روز پیش در یادداشت خود در سایت خبرآنلاین نوشت: 


«از زمانی که جنگ داخلی عراق آغاز شده، یعنی از نیمه دوم خرداد تاکنون، هزاران نفر قتل عام شده، صدها هزار نفر آواره شده، برخی از شهرک ها به طور کل ویران و بسیاری از شهرهای بزرگ خالی از سکنه شده و داستان همچنان ادامه دارد... نگرانی عمده از عدم انعکاس اخبار داعش در سایت های خبری ایران است. باید پرسید چرا به این اخبار پرداخته نمی شود؟ چرا تصاویر جنایات داعش بدرستی انتشار نمی یابد؟ هدف از این کارها چیست؟ چرا سایت های ایرانی که گرفتار حرکت‌های «خبرنگارانه نشسته» شده و هیچ گروهی را برای کسب خبر اعزام نمی کنند، درباره این فجایع ساکت هستند؟ حداقل می توانند از سایت های عراقی، اخبار دست اول را گرفته و عکس و گزارشات آنان را منعکس کنند.... بحث بر این نیست که چرا اخبار جنایات اسرائیل در غزه انتشار می یابد که باید بیابد و بیش از این هم، اما بحث داعش، به دلیل شعاع امنیتی آن برای ایران نهایت حساسیت را دارد. تنها در یک خبر معلوم شد که علاوه بر 1600 نفری که یک جا از سربازان شیعه در موصل اعدام شدند... این جریان به ظاهر انقلابی اما خشن که اقداماتشان یادآور حرکت خمرهای سرخ کامبوج است، می تواند موج های تازه ای از ناامنی را در ایران نیز پدید آورد. در ایران نه تنها از جنایات این گروه به درستی یاد نمی شود، بلکه از انحطاط فکری و ... بحثی نمی شود. این وظیفه سایت‌هاست که اخبار را درست منعکس کنند، واقعیات را بیان کنند و مشی خبری خود را اصلاح کنند. به نظر می رسد، جهل، عامل عمده بی توجهی به این اخبار است، عدم درک درست واقعیات، نشناختن درست دشمن، اهمیت ندادن به آن. چیزی که برخلاف وضعیت مشهود است.» (خبرآنلاین/خبر368248)

1ـ  پناهیان(30/5/92): کاش صداوسیما جنایات دشمن را بیشتر نشان می‌داد تا مردم بدانند دشمن یعنی چه


حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در مرداد ماه سال گذشته در سخنرانی هفتگی خود در مسجد میدان فلسطین گفته بود: 


«ای کاش صدا و سیمای ما این راهبرد را می‌پذیرفت که جنگ منطقه و جنایات دشمن را یک‌مقدار بیشتر به مردم نشان می‌داد تا مردم بدانند دشمن یعنی چه؟ مثلاً یک مقدار به آن چندصد نفری که سر بریده شدند یا یکی یکی با گلوله کشته شدند، می‌پرداخت تا مردم ببیند و مفهوم «دشمن» را درک کنند ... ما دشمن‌شناسی و دشمن‌باوری خوبی نداریم و این‌گونه مفاهیم، کمی در ادبیات ما غریب هستند. ابلیس هم خیلی سعی می‌کند ما را خام کند و از دشمن غافل کند. الان که دشمن هست چرا نباید متوجه باشیم و چرا باید حضور او را نادیده بگیریم؟ هیچ آدم عاقلی به دشمن خونی و تا دندان مسلح خود بی‌اعتنایی نمی‌کند. هیچ آدم با شعوری در کنار دشمن بی‌رحم خود احساس امنیت نمی‌کند. آن فیلمی که نشان می‌دهد سر یک کشیش مسیحی را می‌بُرند باید یک بار نگاه کنیم و بارها به آن فکر کنیم. باید قیافۀ آن کسی که خیلی راحت دارد سرِ آن کشیش را جدا می‌کند ببینیم که چگونه این کار را انجام می‌دهد تا رذالت و خباثت دشمن را باور کنیم.»(مشرق/خبر 242678)


انتشار این تحلیل و ارائه راهبرد پناهیان، به سرعت با حمله برخی سایت‌های خبری و انتشار کامنت‌های توهین آمیز در ذیل آن مواجه شد.


البته این اولین بار نبود که حجت الاسلام پناهیان این موضوع را مطرح می‌کرد، چند ماه پیش از آن هم در ضمن یک کلیپ صوتی که توسط فارس منتشر شد، به همین مسئله اشاره کرده بود، او گفته بود:


در قرآن خداوند متعال فرمود «اَلا بذکرِ الله تَطمَئِنُّ القُلوب» نه به اینکه ان‌شاءالله نمی‌شود، نه به غفلت از رنج‌ها، نه به غفلت از تلخی‌ها، نه به غفلت از ترس‌ها، به ذکر خدا. آقایان! دوستان من! شیطان است که به آدم آرامش بی‌خود می‌دهد، آرامش کاذب‌تان را بریزید دور. آقا! ناآرام می‌شویم. بابا! با خدا آرام باش. در فضای سیاسی جامعه الان یک مقدار این موضوع وجود دارد، من واقعاً از صداوسیما انتقاد دارم که چرا مشکلات مردم سوریه و عراق را درست برای مردم ما توضیح نمی‌دهد. دشمن ما خیلی وحشی‌تر از گذشته شده، این دشمن ماست.... این نعمت امنیّت را کی می‌تواند قدر بداند؟ کسی که دشمن را ببیند. من از صداوسیما خواهش می‌کنم این دشمن را نشان بدهد به ما. بله، همین در حد یک خبر، هفتاد نفر امروز با پنج‌تا بمب امروز منفجر شدند. بابا! این یعنی چی آخر هفتاد نفر منفجر شدند؟ مستندساز برود آنجا ببیند اینها زن و بچه نداشتند؟ برود توی خانۀشان. چند نفر امشب گریان شدند؟ ناامنی را دارند باهاش چی‌کار می‌کنند؟ توی امنیّت کاذب باید ما به سر ببریم؟!... مردم خبر داشته باشند این تروریست‌هایی که آنجا دارند جنایت می‌کنند، آنجا مقابل اینها مقاومت نکنند، نوبت بعدی مال کشور ماست، می‌فهمید این حرف‌ها را؟ ... امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: هر گروهی که غفلت کنند از اینکه دشمن دارد می‌آید و در داخل خانۀ خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگیرند، شکست خواهند خورد.(فارس/خبر

شریعتمداری: حق با شماست ولی اشتباه می‌کنید!




خبرنامه دانشجویان ایران: حسین شریعتمداری در یادداشتی در کیهان نوشت:«اینکه با فرافکنی مشکلات را به دیگران نسبت دهیم و به دیگران لجن‌پراکنی کنیم که کاری ندارد. ادبیات رئیس جمهور باید همراه با اخلاق و ادب باشد و نباید بی‌دلیل به دیگران تهمت بزنیم... وقتی افرادی که مسئولیت‌های سنگین دارند اخلاق را زیر پا می‌گذارند، آنوقت اعتماد عمومی از بین می‌رود... ما باید آستانه تحمل خود را افزایش داده و از نقد و انتقاد نهراسیم و...»


 اگر تصور می‌کنید این پند و اندرزهای عاقلانه و دلسوزانه را شماری از افراد خیرخواه و نیک‌اندیش از باب نصیحت خطاب به رئیس جمهور محترم ادا کرده و ایشان را به خاطر اظهارات توهین‌آمیز نسبت به منتقدان دولت ملامت کرده‌اند، باید گفت؛ حق با شماست! ولی اشتباه می‌کنید! حق با شماست چرا که اظهارات آقای دکتر روحانی علیه منتقدان، در خور ملامت است و اما، از سوی دیگر، تصور شما اشتباه نیز هست! زیرا جملات یاد شده فقط بخشی از انبوه اظهارنظرهای قبلی جناب آقای روحانی است که بارها و بارها در «مذّمت فرافکنی»، «نسبت دادن مشکلات به دیگران» و به قول ایشان «لجن‌پراکنی علیه منتقدان»، «تهمت بی‌دلیل به این و آن»، «ضرورت افزایش آستانه تحمل مسئولان»، «نیاز دست‌اندرکاران نظام به اخلاق مداری» و... ایراد کرده‌اند! (۱۸‌اردیبهشت و ۱۵ خرداد ۹۲ و...).


 درباره اظهارات موهن و به دور از انتظار رئیس جمهور محترم که در جمع سفیران و نمایندگان جمهوری اسلامی ایران مطرح کرده‌اند، گفتنی‌هایی هست که از آن میان به چند نکته بسنده می‌کنیم.


 ۱- جناب روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی خود و در موارد فراوان دیگری تأکید کرده‌اند اگر مسئولانی که مسئولیت سنگین دارند اخلاق را زیر‌پا بگذارند، اعتماد عمومی از بین می‌رود. آثار و نتایج این دیدگاه را که عالمانه و دقیق نیز هست در فاصله کوتاهی بعد از اظهارات اخیر ایشان به وضوح می‌توان دید و کاش رئیس جمهور محترم بدون توجه به وسوسه برخی از مشاوران و اطرافیان، نیم نگاهی به واکنش طرفداران خویش- و نه منتقدان دولت که طرفدار هستند ولی انتقاد نیز دارند- بیندازند. واکنش طیف یاد شده را در چهار محور می‌توان ارزیابی کرد.


اول: شماری از مدعیان طرفداری از دولت و رئیس جمهور که ترجیح دادند درباره اظهارات آقای روحانی سکوت اختیار کنند. سکوت این عده را فقط می‌توان به حساب شرمندگی آنها نوشت و این که در اظهارات اخیر رئیس‌جمهور کمترین زمینه‌ای برای دفاع و حمایت نمی‌بینند. آیا این عده «اعتماد» قبلی خود به رئیس‌جمهور محترم را از دست نداده‌اند؟!


دوم: بخش دیگری از طیف مدعی طرفداری رئیس‌جمهور، تلاش کردند با چسب‌های ناچسب، اظهارات ایشان را به اصطلاح توجیه! و حتی منتقدان را مستحق اهانت قلمداد کنند. یکی از سایت‌های این طیف تا آنجا پیش رفت که منتقدان دولت را به «زنان بدکاره»! تشبیه کرد و آقای روحانی را به «انسان‌ درستکار» که فحاشی وی به زن بدکاره! نه فقط «این زن بی‌عفت را نمی‌آزارد بلکه برعکس از این که می‌تواند در میدان بی‌حیایی با او درافتد خوشحال هم می‌شود»!


 این عده که بسیار اندک و کم‌شمار نیز هستند، کمترین ارزشی برای پرداختن ندارند آنها برده پول و پله هستند و به قول بروبچه‌های تهران «آب دهان روی پیاده‌رو را به هوای سکه ۲ ریالی برمی‌دارند»! ولی باید برای آقای روحانی عمیقا متأسف بود که به اینگونه افراد اجازه می‌دهند خود را طرفدار ایشان معرفی کنند!


سوم: دسته سوم کسانی هستند که ضمن نقد اظهارات آقای روحانی و ملامت ایشان که چرا زبان به این سخنان آلوده‌اند، به منتقدان دولت نیز به شدت تاخته و آنان را مستحق اعتراض و انتقاد دانسته‌اند اما به رئیس‌جمهور پیشنهاد کرده‌اند از الفاظ و عبارات دیگری برای مقابله با منتقدان استفاده کند! این طیف عمدتا- و‌تقریبا همه آنها - از افراد و گروههای مدعی اصلاحات هستند. یعنی طیفی که در ماههای اولیه ریاست‌جمهوری آقای دکتر روحانی «به کنایه» و این روزها با صراحت اعلام می‌کنند با رئیس‌جمهور مرزبندی تعریف شده‌ای دارند و ضمن حمایت «مشروط» از ایشان، تاکید می‌کنند که وی را اصلاح‌طلب! نمی‌دانند!


 موضع دوگانه این طیف نسبت به اظهارات اخیر رئیس‌جمهور، حساب‌شده‌تر از طیف‌های دیگر است و از هماهنگی درون گروهی آنان خبر می‌دهد. این طیف به روال چند ماه اخیر خود، اصرار دارد که اشتباهات و ناکامی‌های روحانی را به حساب خود او بنویسد و در همان حال انتخاب وی به ریاست‌جمهوری را مدیون اصلاح‌طلبان و حمایت خاتمی و هاشمی از ایشان قلمداد کند! موضع دو پهلوی طیف یاد شده نشان می‌دهد که آنها نیز اظهارات اخیر آقای روحانی را به اندازه‌ای غیرقابل قبول و آسیب‌رسان می‌دانند که حاضر نیستند هزینه سنگین آن را که کاهش چشمگیر اعتماد مردم به رئیس‌جمهور است تحمل کنند.


چهارم: این طیف شامل بخش دیگری از اصلاح‌طلبان است که درباره اظهارات رئیس‌جمهور، موضعی متفاوت با طیف سوم و نزدیکتر به مردم دارند. طیف یاد‌شده اظهارات اخیر رئیس‌جمهور را «ناامیدکننده»! و با تصور و انتظاراتی که از ایشان داشته‌اند متفاوت ارزیابی کرده‌اند تا آنجا که یکی از روزنامه‌های وابسته به این طیف ضمن ملامت آشکار رئیس‌جمهور، با صراحت بیشتری می‌نویسد «در آستانه یک سالگی دولت اعتدال، سخنان دیروز شما پیرو مشی اعتدال نبود» و تاکید می‌کند «صادقانه بگوئیم این روحانی، آن روحانی نبود». به بیان دیگر، این طیف در لفافه - اما نه چندان پوشیده و پنهان - اعلام می‌کند در دیدگاه و تصور اولیه خود نسبت به آقای روحانی دچار اشتباه شده است و این روحانی که امروز می‌بینید با آن تصور که هنگام انتخابات از وی داشت، تفاوت دارد!


 اکنون باید از جناب رئیس‌جمهور محترم پرسید؛ آیا در همین واکنش‌های اولیه که به فاصله‌ اندکی بعد از اظهارات حضرتعالی صورت گرفته است، تحقق عینی فرمولی که خود ارائه کرده بودید را نمی‌بینید؟! «وقتی افرادی که مسئولیت‌های سنگین دارند، اخلاق را زیر پا می‌گذارند، آنوقت اعتماد عمومی از بین می‌رود.»...؟!


 ۲- انتظار آن بود - و هنوز هم هست- که آقای روحانی به جای عتاب و اهانت به منتقدان، در مقام پاسخ مستدل و منطقی به آنها باشند و موفقیت‌های مورد ادعای خویش را برای مردم برشمرده و توضیح بدهند. مثلا بفرمایند در مذاکرات هسته‌ای غیر از آن همه امتیازات «نقد» که داده‌اند و در مقابل «وعده‌های نسیه» که گرفته‌اند چه دستاورد دیگری داشته‌اند؟ مگر نمی‌فرمودند و نمی‌فرمایند که منتقدان ایشان از مذاکره با آمریکا «هراس» دارند و آن را «تابو» می‌دانند؟! خب! حالا بفرمایند کدام دیدگاه واقعیت داشت و کدام «تابو» بود؟ آیا می‌توانند این واقعیت را انکار کنند که درباره «صداقت آمریکا»! که تابلوهای نماد بی‌صداقتی آن را با دستپاچگی‌ از سطح شهر جمع کردند، دچار اشتباه فاحش شده‌اند و درپی «آب»، به سوی «سراب» رفته‌اند؟ دست آقای روحانی و تیم مذاکره‌کننده با وجود بدبینی نسبت به نتیجه این مذاکرات بازگذاشته شد ولی دست خالی بازگشتند البته مذاکرات اخیر دستاورد بزرگی نیز داشته است که همان اثبات غیرقابل اعتماد بودن آمریکاست، بنابراین نمی‌توانند ادعا کنند که می‌خواستند مشکل را حل کنند ولی عده‌ای نگذاشتند! و نمی‌توانند از هم‌اکنون - آنگونه که پیداست - برای ناکامی خسارت‌بار خود بهانه بتراشند. گفته بودند آقای اوباما آدم مؤدبی! است و برخورد مؤدبانه ما، باعث مواجهه مؤدبانه ایشان شده است! ولی هنوز این جمله ناتمام بود که با متکبرانه‌ترین برخوردهای اوباما روبرو شدند و خانم وندی شرمن با وقاحت فریب و فریبکاری را بخشی از «دی.ان.ای- یعنی ذات» مردم ایران معرفی کرد! وعده داده بودند که علاوه بر سانتریفیوژها، چرخ زندگی مردم نیز باید بچرخد ولی به جای آن بسیاری از سانتریفیوژها نیز از چرخش افتاد! قول داده بودند که پاسپورت ایرانی را از احترام بین‌المللی برخوردار سازند، اما چند ماه است که آمریکا برخلاف قوانین بین‌المللی به نماینده رسمی ایران در سازمان ملل اجازه ورود نمی‌دهد. قرار بود طی ۱۰۰ روز اول ریاست‌جمهوری، گشایش چشمگیر اقتصادی به مردم هدیه بدهند. ولی در موعد ۱۰۰‌روزه و زنگ‌حساب، انشاء خواندند، و...


اگر این واقعیات قابل انکار است، بفرمایند که چرا؟ و اگر قابل انکار‌نیست -که نیست - اهانت به منتقدان که باید شایسته تقدیر باشند، برای چیست؟


 ۳- کاش جناب رئیس‌جمهور به این نکته بدیهی توجه می‌فرمودند که اگر منتقدان ایشان - منظور همه منتقدان نیست - خدای نخواسته در پی دشمنی با دولت آقای روحانی بودند، خطاهای آن را گوشزد نکرده و به نقد نمی‌کشیدند چرا که هیچ بدخواهی خواستار اصلاح طرف مقابل نیست و فقط دوستان دلسوز هستند که لغزش دولت و زیان‌های حاصل از آن را برنمی‌تابند و با نقد مستند و خیرخواهانه در پی اصلاح خطاها برمی‌آیند زیرا دولت را بخشی از نظام مقدس جمهوری اسلامی می‌دانند و کمترین آسیب احتمالی به آن را، نمی‌توانند تحمل کنند. دقیقا برخلاف دشمنانی که به لباس دوست درآمده‌اند و یا دوستان نادانی که همیشه آسیب‌رسان و ضایعه‌آفرینند.


 ۴- در خاتمه این نکته نیز گفتنی و این گلایه مطرح کردنی است که چرا جناب روحانی برخلاف توصیه اکید و حکیمانه خداوند تبارک و تعالی، ابراز دوستی‌های خود را نثار دشمنان تابلودار نظام می‌کنند و خشم و عصبانیت خویش را به سوی دوستان می‌فرستند؟!


 و دراین‌باره گفتنی‌های دیگری نیز هست که می‌گذاریم و می‌گذریم و برخلاف برخی از کسانی که به ریا و نفاق خود را دوستدار آقای روحانی جا‌می‌زنند - و در همان حال پنهان نمی‌کنند که ایشان را پلی برای مقاصد حزبی خود می‌دانند - برای رئیس‌جمهور محترم آرزوی موفقیت داریم.

هشدار به ملت ایران!

نامه سعید زیباکلام در آستانه نهایی شدن کلیات گام نهایی توافقنامه ژنو؛


مگر طرف منازعه ما ملائکه و اجنّه‌اند یا دولت‌ ساحل‌عاج و ولتای‌علیا؟


خبرنامه دانشجویان ایران: سعید زیباکلام عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران و عضو سابق هیئت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) ، کاردار اسبق جمهوری اسلامی در فیلیپین، رییس اسبق اداره  سازمان های بین المللی وزارت خارجه  و نماینده جمهوری اسلامی در بیست و هشتمین اجلاس آژانس بین المللی انرژی اتمی  در آستانه نهایی شدن کلیات مذاکرات مربوط به گام نهایی توافقنامه ژنو در گزارشی خطاب به ملت ایران ابعادی از مسئله غنی سازی در توافقنامه ژنو را گشوده است.




متن نامه:


هشدار به ملت ایران!

 حق غنی‌سازی در توافقنامة ژنو


وزیر خارجه ایران بلافاصله پس از انعقاد توافقنامة ژنو با شور و شعفی آشکار در میان خبرنگاران اظهار داشت که حق غنی‌سازی هسته‌ای ایران به رسمیت شناخته شد.


در ساعات اولیه همان روز، وزیر خارجه آمریکا در نشستی خبری و بدون اینکه سؤالی از وی شده باشد توضیح می‌دهد: "این گام اول ـــ همین توافقنامه ـــ نمی‌گوید که ایران حقی برای غنی‌سازی دارد. صرف‌نظر از اینکه چه اظهارات تفسیری شود، حق غنی‌سازی در این سند وجود ندارد. هیچ حقی برای غنی‌سازی در هیچیک از چهارگوشة معاهدة عدم گسترش وجود ندارد. و این سند هم، چنین حقی را قائل نمی‌شود."(24 نوامبر 2013: ص 5).


وزیر خارجه آمریکا، جان کری، در همان روز و در مصاحبه‌ای تلویزیونی با برنامة رو در روی ملت شبکه سی بی اِس آمریکا در پاسخ به سؤال مارگرت برنن که "وزیر امور خارجه ایران پشت آن تریبون ایستاد و گفت این توافقنامه تهدید زور، زور نظامی، را از روی میز برمی‌دارد، آیا چنین است؟"، گفت: "نه، این سخن اصلاً دقیق نیست. اما او همچنین گفته است که آن‌ها حقی برای غنی‌سازی دارند، که آن نیز دقیق نیست."(24 نوامبر 2013: ص 2). وزیر خارجه ایران، دکتر محمدجواد ظریف، در واکنش به این اظهارات، در نشست خبری دیگری اظهار می‌کند که در دو جای مختلف توافقنامه، حق غنی‌سازی قید شده است.


یکبار در بخش دیباچه و بار دوم در بخش پایانی که دربارة اجزاء راه‌حل جامع است.


ـــ جرج استفانوپولوس از شبکة تلویزیونی ای بی سی در مصاحبة اختصاصی خود از جان کری می‌پرسد "به‌نظر می‌رسد اختلاف روشنی میان آمریکا و ایران بر سر اینکه آیا آن‌ها حق غنی‌سازی اورانیوم دارند وجود دارد. شما می‌گویید توافقنامه شامل شناسایی این حق نمی‌شود. وزیر خارجه ایران می‌گوید که توافقنامه در دو جای جداگانه این حق را شامل می‌شود." خبرنگار ای بی سی سپس شفاف و روشن سؤال می‌کند: "موضع آمریکا چیست؟ آیا آمریکا این حق را برای ایران می‌شناسد و احترام می‌گذارد؟ آری یا نه؟"(24 نوامبر 2013: ص 3-2). و جان کری، همچون خبرنگار، با قاطعیت و شفافیتی بسیار تحسین‌برانگیز، می‌گوید "نه. هیچ حقی برای غنی‌سازی وجود ندارد. ما حقی برای غنی‌سازی را به رسمیت نمی‌شناسیم. در معاهدة عدم گسترش(NPT) واضح است. بسیار بسیار واضح است که هیچ حقی برای غنی‌سازی وجود ندارد."(همان: ص 3). سپس توضیحاتی دربارة آنچه در توافقنامه آمده می‌دهد، توضیحاتی که در بخش دوم همین هشدار به تحلیل آن خواهیم پرداخت. وی پاسخ خود را با این جمله تمام می‌کند: "هیچ حقی وجود ندارد، و هیچ حقی هم در این توافقنامه اعطا نشده است."(همانجا).


ـــ دکتر ظریف، وزیر خارجة ایران، که به احتمال قوی متوجه اشتباه خود شده که حق غنی‌سازی در هیچ جای توافقنامه ذکر نشده، این بار متوسل به معاهدة عدم گسترش می‌شود و ادعا می‌کند که حق غنی‌سازی همة کشورها در معاهده به رسمیت شناخته شده و مهم نیست که کشورهای دیگر بپذیرند یا نپذیرند.


جان کری در همین زمینه در جلسة استماع کمیتة روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، متذکر می‌شود که "من پیش از این هم گفته‌ام که در معاهدة عدم گسترش هیچ اشاره‌ای به حق غنی‌سازی نشده است. البته این حق رد هم نشده است. در واقع، معاهدة عدم گسترش در مورد آن سکوت کرده است(10 دسامبر 2013: ص 3).


ـــ اینک با توجه به مناقشات فوق بر سر موضوعی بسیار بسیار مبنایی و استراتژیک میان ایران و آمریکا چه می‌توان گفت؟ و چگونه باید قضاوت کنیم؟ یک راه این است که به سخنان دکتر ظریف اعتماد کرده آن‌ها را حجت قراردهیم و سخنان دیگران را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه دیگر این است که به سخنان جان کری اعتماد کرده آن‌ها را مبنا قرار دهیم و سخنان مقامات ایرانی را با توجه به آن مورد قضاوت قرار دهیم. راه سوم این است که توافقنامة ژنو را مبنای داوری خود قراردهیم و چنانچه نیازی به رجوع به معاهدة عدم گسترش بود به آن نیز توجه کنیم.


چنانچه متن اصلی منتشره توافقنامة ژنو را مورد بررسی قراردهیم نخستین نکته‌ای که با آن مواجه می‌شویم این است که هیچ ذکری از حق غنی‌سازی در هیچیک از چهار بخش توافقنامة ژنو نشده است، نه در بخش دیباچه، نه در بخش اقدامات داوطلبانة ایران، نه در بخش اقدامات داوطلبانة 1+5، و نه در بخش چهارم یعنی اجزاء گام نهایی راه‌حل جامع. متأسفانه ناگزیریم اذعان کنیم که سخن دکتر ظریف در این مورد خلاف واقع، و سخن جان کری مطابق واقع است.


ـــ اما امکان دارد گفته شود ولی بالاخره قول سوم دکتر ظریف که حق غنی‌سازی در معاهدة عدم گسترش به رسمیت پذیرفته‌شده صحت دارد و هیچ اهمیتی هم ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. در اینجا چند نکته باید مورد توجه قرار گیرد:


نخست اینکه، اگر بنابر استناد به معاهدة عدم گسترش بود و این معاهده در این زمینة بسیار استراتژیک هم فصل‌الخطاب بوده و هم حکم و داوری‌اش مورد قبول طرفین بوده، دیگر چه نیازی به این همه رفت‌وآمد، و این همه مذاکرات پیچیده و فوق تخصصی، آن هم محرمانه؟


دوم اینکه، آیا طرف مقابل می‌پذیرد که حق غنی سازی به نحوی از این معاهده قابل اخذ و استنتاج است؟


سوم نکته دربارة این سخنِ دکتر ظریف است که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد. این موضع خارق‌العاده و حیرت‌انگیزی است زیرا مگر طرف مناقشه و منازعة ما ملائکه و اجنّه هستند و یا دولت‌های ساحل عاج و ولتای علیا؟ از قضا مهم‌ترین دولت در این ماجرا، دولت آمریکاست زیرا اولین و اصلی‌ترین دولتی که با تمام قوا در مقابل برنامة هسته‌ای ایران، با فاصله‌ای بسیار جلوتر از دیگران، به میدان آمده آمریکاست. و در نتیجه، نظر و موضع آن، اهمیت تعیین‌کننده دارد. آمریکاست که با تمام قوا در عرصة تحریم بیش‌ترین و بزرگ‌ترین تلاش‌ها را اعمال کرده است. برای یک لحظه هم نمی‌توان باور کرد وزیر خارجه ایران کمترین شک و شبهه‌ای در این زمینه داشته باشد و جایگاه دولت آمریکا را در این ماجرا به درستی ندیده و نفهمیده باشد. اگر این فهم و تلقی از نقش آمریکا را بتوان به وزیر خارجة ایران نسبت داد آنگاه موضع وی که هیچ اهمیتی ندارد که آمریکا آن را بپذیرد یا نپذیرد را باید چگونه فهم و ارزیابی کرد؟ خیلی ساده، وزیر خارجه ایران با این کار فقط صورت مسئله را نه پاک، بلکه با مهارت و تردستی خیره‌کننده‌ای خط‌خطی می‌کند تا مسئله درست و شفاف دیده و فهمیده نشود. فهمیده نشود که توافقنامة ژنو چگونه حقوق هسته‌ای ایران را نه اثبات که بر باد داده است.


چهارم اینکه، این چگونه مذاکراتی بوده و توافقنامه ژنو چگونه توافقنامه‌ای است که هنوز مرکّب آن خشک نشده یکی از مبنایی و راهبردی‌ترین موضوعاتش در همان ساعات اولیه مورد مناقشة بنیانی قرار می‌گیرد؟ مگر ما انسانها در مواقع و مواضع مختلف با هم مذاکره نمی‌کنیم تا به توافقی دست‌یازیم و اختلاف و مناقشه از میان برداشته شود؟


ـــ اجازه بدهید همین‌جا شما را به نحو تکان‌دهنده‌ای شگفت‌زده کرده بگویم: حتی اگر به عوض دعوی خلاف واقع دکتر ظریف، در دیباچه و بخش چهارم توافقنامه ژنو نه دوبار که چهار بار حق غنی‌سازی ذکر و قید شده بود باز هم آمریکا و متحدان اروپایی‌اش بندهای دیگر را چنان با تدبیر و ظرافت طراحی و تدوین کرده‌اند که آن حق و حقوق هیچ اهمیتی پیدا نمی‌کرد!! اما چرا؟


ـــ زیرا در دیباچه آمده است که "این راه‌حل جامع شامل یک برنامة متقابلاً تعریف‌شدة غنی‌سازی خواهد بود با محدویت‌های عملی و اقدامات شفاف‌ساز تا ماهیت صلح‌آمیز آن برنامه را تضمین کند." این سخن در بخش چهارم توافقنامه، اجزاء گام نهایی راه‌حل جامع، ذیل یک محورِ قدری بسط‌یافته که نظر به محوریت آن، تماماً آن را نقل می‌کنیم: "گام نهایی راه‌حل جامع شامل برنامة غنی‌سازی متقابلاً تعریف‌شده‌ای است با شاخص‌هایی متقابلاً ‌توافق‌شده، که با نیازهای عملی سازگار باشد، برنامه‌ای با حدود توافق‌شده بر سر دامنه و سطح فعالیت‌های غنی‌سازی، ظرفیت و مکان انجام غنی‌سازی، و ذخیره‌سازی اورانیوم غنی‌شده، برای دوره‌ای که باید مورد توافق قرارگیرد." این محور که تقویم‌کنندة یکی از مهم‌ترین ارکان گام نهایی است چه می‌گوید؟


خیلی ساده می‌گوید:


1.    برنامة غنی‌سازی ایران باید با ما آمریکا‌ـ‌اروپائیان مورد مذاکره و متقابلاً تعریف شود.

 2.    شاخص‌ها و ویژگی‌های برنامة غنی‌سازی ایران باید با ما آمریکا‌ـ‌اروپائیان مذاکره شده و سپس متقابلاً مورد توافق قرارگیرد.

 3.    این شاخص‌ها و ویژگی‌ها باید با نیازهای عملی ایران سازگار باشد، نیازهای عملی‌ای که به تبع باید با ما آمریکا‌ـ‌اروپائیان مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.

 4.    برنامة غنی‌سازی‌ای که دامنه و سطح و ظرفیت فعالیت‌های غنی‌سازی آن باید با ما آمریکا‌ـ‌اروپائیان مورد مذاکره و موافقت قرار گیرد.

 5.    نیز، اینکه فعالیت‌های غنی‌سازی کجا انجام شود و اورانیوم غنی‌شده کجا ذخیره‌سازی شود باید با ما آمریکا‌ـ‌اروپائیان مذاکره و موافقت شود.

 6.    بازه زمانی این فعالیت‌ها باید مورد مذاکره و موافقت قرارگیرد.


ـــ آیا اینک روشن نیست که چرا حتی اگر شصت ‌بار هم قید حق غنی‌سازی در توافقنامة ژنو آمده بود مطلقاً هیچ ارزش و اهمیتی نمی‌داشت؟


ـــ آیا اینک غل و زنجیرهای اسارت و ذلت بر سر و دوش و گردن برنامه هسته‌ای ایران دیده نمی‌شود؟


ـــ آیا دیده نمی‌شود که استقلال و حاکمیت ملی، به منزلة یکی از سه رکن بنیادین انقلاب اسلامی، در حال پوسیدگی و فروپاشی است؟


ـــ ملت عزتمند، غیور، و مقاوم ایران! اینک این شما و این هم برنامة هسته‌ای کشورمان! این روزها که عموم ما سرگرم گذراندن تعطیلات سال نو هستیم مذاکرات گام نهایی به سرعت و البته همچون گام اول به صورت کاملاً محرمانه در حال انجام است. به‌نظر می‌رسد همان رویه‌هایی که منجر به توافقنامة ژنو شد این بار بسیار بنیانی‌تر و بنیان‌کن‌تر و با سرعت حیرت‌انگیزی منجر به توافقنامة وین، همان گام نهایی، خواهد شد. اگر از ماجرای توافقنامة‌ دردناک و مصیبت‌بار اول عبرت نگیریم و دست به اعتراض نزنیم زودا زود شاهد فاجعه‌نامه‌ای بسیار دردناک‌تر و ویران‌گرتر خواهیم شد. با این تفاوت که این بار عرصه‌های بسیار دیگر سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران تحت کنترل و قیمومیت آمریکا و متحدان اروپایی‌اش قرار خواهد گرفت. شاهد از غیب رسید! قطعنامة پارلمان اروپا را به دقت ببینید.


1ــ می‌بینید کار ما بدانجا کشیده که پارلمان اروپا برای ما شرایط همکاری و تعامل تعیین می‌کند؟

 2 ــ  آیا می‌بینید که پارلمان اروپا از ما می‌خواهد که با گشایش دفتر اتحادیة اروپا در ایران موافقت کنیم؟

 3 ــ آیا می‌بینید که مهم‌ترین هدف چنین دفتری را بی‌کمترین ترس و واهمه‌ای اعلام می‌کند: تاثیرگذاری هر چه بیشتر در سیر تحولات فرهنگی و اجتماعی‌ـ‌سیاسی به سمت فرهنگ و تمدن غربی.

 4 ــ آیا به راستی دیده نمی‌شود که افرنگ و افرنگیان علنا و با تمام قشون در پشت دروازه‌های فرهنگ و دین و ایمان ما اردو زده، برای یورش طبّالی و پایکوبی می‌کنند؟ آیا وقت آن نرسیده از خود به پرسیم مگر، ظرف این شش هفت ماه گذشته، افرنگیان از نمایندگان ایرانِ سرافرازِ غیورِ مقاوم چه دیده و شنیده‌اندکه این چنین گستاخ و بی‌پروا شده‌اند؟


ـــ اینک آیا در آستانة روز ملی هسته‌ای شایسته نیست که ملت غیور ایران بر سکوت و سرگرمی بسیاری از نمایندگان مجلس شورا با مسائل و منافع شخصی‌شان بشورد و اعتراض کند؟


ـــ اینک آیا بایسته نیست که ملت هوشیار و مراقب ایران به شیوة غیرملیِ همراهی و حمایت رسانة ملی از سیاست خارجی موجود اعتراض کند؟


ـــ آیا ملت عزتمند ایران بهنگام نمی‌بیند، به حرمت شهیدان هسته‌ای و شهادتها و فداکاریهای در راه استقلال وطن، از ائمه جمعه و جماعات بخواهد به پوشالین و نمادین‌شدن برنامه هسته‌ای ایران، وسیاست‌های زمینه‌ساز اهانت به فرهنگ و ارزشهای الهی و تضعیف‌کنندة استقلال و اقتدار ملی اعتراض کنند؟


ـــ بارخدایا! تو امروز شاهد و شهید این هشدارها و این نهی از منکرات فراگیر و بنیانی باش و آن را مایة بیداری، بصیرت، و خیزش ملت ایران قرارده!


ـــ "وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ"

  سعید زیباکلام  

9 دی شکوفایی اراده ملت بود

رئیس مجلس شورای اسلامی با گرامیداشت سالروز نهم دی گفت: این روز، روز شکوفایی اراده ملت در مقابل کج‌اندیشی و انحراف بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی صبح امروز (دوشنبه) در نطق پیش از دستور خود در صحن علنی اظهار داشت: در حدیث قدسی که معقل و در کافی آمده است که خداوند به حضرت عیسی (ع) که این ایام مصادف با ولادت آن پیامبر الهی نیز است، فرمود: «یا عیسی ای پسر مریم بتول، من تو را به سیدالمرسلین یعنی سالار رسولان و دوست خود در میان آنها احمد صاحب روی ماه درخشان سفارش می‌کنم، او سالار اولاد آدم است در نزد من، در روز ملاقاتم و دیندار و صبر پیشه در راه من، اوست چنین شخصیتی.
وی افزود: ای عیسی به تو دستور می‌دهم که خبر او را به بنی اسرائیل برسانی و به آنها فرمان دهی که او را تصدیق کنند و به او ایمان بیاورند و از او پیروی کنند و یاری‌اش دهند، حضرت عیسی (ع) فرمود ای معبود، او کیست، خداوند فرمود: ای عیسی به او رازی باش که رضای توست، عیسی (ع) گفت خدایا کسی که به او راضی هستم، کیست، خداوند فرمود او محمد فرستاده خداست بر همه مردم، او در مقام از همه به من نزدیک‌تر است و شفاعتش مقبول‌تر، خوشا به حال او در نبوت، خوشا به حال امتش که او را ملاقات خواهند کرد، اهل زمین او را ستایش می‌کند و اهل آسمان برایش طلب آمرزش، این است مبارک و پاک، بهترین پیشینیان و پسینیان است در نزد من، در آخرالزمان خواهد آمد و زمانی که ظاهر شود، آسمان پرده‌هایش را بر می‌فکند، و زمین گل‌هایش را می‌رویاند و او بر همه چیز و بر هر چه که دست بگذارد، برکت پیدا کند، ای عیسی او ساکن مکه است که جای ابراهیم است، دین او توحید است و قبله‌اش مکه و من همراه او، خوشا بر او که کوثر را دارد و دارنده بزرگترین مقام در بهشت عدن.

لاریجانی در ادامه افزود: پیامبر اعظم (ص) در حدیث قدسی بر عیسی (ع) اینگونه از قبل معرفی شده بود، در طول 23 سال پس از رسالت خود در همه شئون بشریت تحول ایجاد کرد، اعتقادات زمانه را که مملو از شرک و تحجر بود، اصلاح کرد و تفکر بشر را از زنجیرهای جهل آزاد کرد تا آدمی به عنوان خلیفة‌الله، شأن خود را بازیابد.

نماینده قم خاطرنشان کرد: اصلاحات اجتماعی مکتب محمدی، انقلابی عظیم ایجاد کرد و از کسانی که خلاف فطرت انسانی، حتی فرزندان خود را زنده به گور می‌کردند، افراد باکرامتی تربیت کرد، که همه هستی خود را برای سعادت همنوعان خود به خطر می‌انداختند.

لاریجانی تصریح کرد: مکتب اخلاقی پیامبر (ص) آنچنان گیرا بود که به تعبیر روایتی همه کسانی که با پیامبر (ص) محشور می‌شدند، احساس می‌کردند که نزدیک‌ترین فرد به پیامبر هستند، فقرا، درویشان و بردگان احساس شخصیت کردند و مهم‌تر از همه، تدوین یک نظام حکومتی بر اساس توحید، معنویت و عدالت بود و مفهوم ولایت در یک نظام در زندگی فردی و حیات اجتماعی و سیاسی را تبیین کرد.

وی ادامه داد: بعد از نزول قرآن و پیام رهایی‌بخش مکتب اسلام، پیامبر (ص) در غدیر خم، مسیر آینده مسلمانان را نیز روشن کردند، بنابراین آیه اکمال دین و اتمام نعمت نازل شد و پیامبر اسلام در اینجا همه تلاش خود را برای آینده مسلمانان در سایه مکتب اسلام مصروف کردند.

نماینده قم گفت: اما یک نگرانی قلب مقدس ایشان را به درد آورد تا در حدیثی آن را به دیگران منتقل فرمودند که «بر امت خویش از فقر نگران نیستم، بلکه از سوء تدبیر نگرانی دارم»، این حقیقتی است که پس از رحلت پیامبر تا امروز در سیر حیات امت اسلامی مشاهده می‌شود.

لاریجانی خاطرنشان کرد: آیا حوادث پس از رحلت پیامبر (ص) نتیجه سوء تدبیر نبود، آیا شهادت امام علی (ع)، شهادت امام حسن (ع) و امام حسین (ع) نتیجه سوء تدبیر نبود که حقیقت مسلم عدالت با شهادت امام علی (ع) به مسلخ رفت و دو سرور جوانان جنت به شهادت رسیدند، آن هم با چنان وضع تأثر برانگیزی که بعد از 14 قرن فریاد و فغان مسلمانان را در بر دارد.

وی ادامه داد: آیا حکومت امویان که با سرعت نظام حکومتی اسلام که بر معنویت و عدالت استقرار داشت را تبدیل به سلطنت دیکتاتوری کردند، نتیجه سوء تدبیر در امت اسلام نبود، آیا حکومت عباسیان که ابتدا به خونخواهی و احقاق حق اهل بیت (ع) سرکار آمدند و بعد همان دستگاه سلطنتی خونخواه و دیکتاتور را به وجود آوردند که ائمه اطهار را تحت فشار قرار دادند و امام رضا (ع) را به شهادت رساند، نتیجه سوء تدبیر در امت اسلام نبود، آیا در قرون اخیر که عثمانی‌ها به عنوان احیای خلافت اسلامی سرکار آمدند، اما به یک سیستم سلطنتی نژاد تبدیل شدند، یک سوء تدبیر در امت اسلامی نبود، آیا ترکیسم آتاتورک و پان عربیسم و پان ایرانیسیم روستایی رضاخان و تفرقه بین مسلمانان و وابسته کردن آنها به قدرت‌های نوظهور پس از جنگ جهانی و سلطنت‌های پوشالی کشورهای اسلامی، نتیجه سوء تدبیر نبود در امت اسلامی نبود.

رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: قدرت مسلمانان که امروز بیش از 5/1 میلیارد نفر است، به دلیل همین سوء تدبیر نگرانی پیامبر اعظم (ص) بود که امروز آلت دست قدرت‌های بزرگ شده و هویتی از خود بروز نمی‌دهد، چه در سیاست، چه در فرهنگ و چه در اقتصاد.

وی ادامه داد: در این میانه گرچه تلاش‌هایی از سوی مصلحان اسلامی نظیر سید جمال‌ الدین اسدآبادی، مراجع تقلید در مشروطه، ملی شدن صنعت نفت در ایران و نظایر آن در برخی کشور ظهور کرد، اما کمتر توانست تاب بیاورد و اکثر این ناکامی‌ها صرفا به خاطر ماجراجویی‌های قدرت‌های بزرگ نبود، بلکه به دلیل تفرقه و بی‌توجهی به مسائل مهم و وحدت مسلمانان بود که نمونه‌ای از سوء تدبیر را باز می‌توان در این حرکت‌های اصلاحی مشاهده کرد.

لاریجانی اضافه کرد: انقلاب اسلامی با رهبری امام (قدس‌سره) مسیر جدیدی را ایجاد کرد که اصالت آن در احیای سنت نبوی و مکتب علوی در حکومت بود و به جای قرار گرفتن در زد و بندهای قدرت‌های جهانی ثقل استواری نظام را بر رأی اعتقادی ملت قرار داد و ستون این حاکمیت بر ولایت مستقر شد که مورد پذیرش قلبی ملت است و استراتژی وحدت امت اسلامی به جد پیگیری شد.

رئیس مجلس گفت: گرچه در این راه دولت‌های مستبد از یک طرف و مسئله‌سازی‌های قدرت‌های بزرگ از طرف دیگر موانعی را ایجاد کرد، اما جاذبه این تفکر راه خود را در این ملت‌های مظلوم مسلمان باز کرد.

وی با اشاره به مسئله خاطرنشان کرد: در مسئله فلسطین مسیر مقاومت را عملا محقق کرد نه اینکه در کنفرانس‌های متعدد و پر خرج کشورهای اسلامی صرفا به مرثیه‌سرایی برای ملت فلسطین بپردازد، به طوری که امروز همگان در صحنه بین‌المللی درج کرده‌اند که حرکت مقاومت در مسئله فلسطین به نقطه تعیین‌کننده خود رسیده است.

نماینده قم تصریح کرد: در مقابل قلدری‌های آمریکا، غرب با شجاعت ایستادگی کرد و این استراتژی عملا سبب هوشیاری ملت‌های مسلمان شد به طوری که در سیاست وحشیانه آمریکا در افغانستان، عراق و جنگ 33 روزه گاه جمهوری اسلامی به تنهایی مجبور شد از مظلومیت این ملت‌ها حمایت کند و در این راه گرچه هزینه‌هایی را تحمل کرد اما نتیجه آن سرافرازی ملت ایران، به عنوان ملتی قدرتمند و صاحب ابتکار آزادیبخش برای امت اسلامی شد و ملت‌های اسلامی در این حرکت به بیداری رسیدند به طوری که آمریکا را از عراق اخراج کردند و در لبنان با شکست مفتضحانه مواجه شدند و به زودی از افغانستان نیز اخراج می‌شوند.

رئیس مجلس شورای اسلامی با شاره به مسئله هسته‌ای کشور ادامه داد: در مسئله هسته‌ای با همه فراز و فرودهای آن، ایستادگی در مقابل زیاده‌خواهی‌های غرب، ملت ایران را صاحب دانش صلح‌آمیز هسته‌ای کرد و با تکیه بر استقلال علمی و تشویق دانشمندان داخلی در صنایع گسترده‌ای صاحب فن شد، حتی در فناوری‌های نوین نیز به جایگاه قابل قبولی دست یافت.

وی افزود: در حرکت اقتصادی کشور و آبادانی شهرها و روستاها گام‌های عدالت‌محور برداشت که در سطح زندگی مردم مؤثر بود، گرچه در ابعاد اقتصادی هم به دلیل تغییر سیاست‌ها و گاه چپ‌زدگی و گاه راست‌روی بی‌جهت و گاه با بی‌تدبیری دولت‌ها در بیشتر موارد با رفتار ستمکارانه غرب مشکلاتی پیدا کرد که برخی از مشکلات فعلی ما در حوزه اقتصاد نتیجه آن است، اما در کل حرکت به سوی استقلال اقتصادی و تحقق عدالت اجتماعی استراتژی سنجیده‌ای بود.

لاریجانی بیان داشت: در این دوره شکوهمند انقلاب اسلامی با یک ارزیابی کلان می‌توان متوجه شد که نقش ولایت فقیه در پیمودن صراط درست نظام به ویژه موضوعات استراتژیک بی‌بدیل بوده است، چه در زمان امام (قدس‌سره) و چه در زمان رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (دامت‌برکاته) بنابراین افزایش توان ملی کشور و نقش‌آفرینی نظام در مسائل مهم منطقه که اکثرا بی‌نظیر است، نتیجه راهبری ولایت فقیه بوده که البته سهم بی‌تدبیری‌های دولت‌ها را در مسائل اقتصادی گاه در نظام‌های دموکراتیک بروز پیدا می‌کند، نمی‌توان نادیده گرفت.

نماینده قم با اشاره به حوادث فتنه 88 ادامه داد: موضوع فتنه سال 88 را باید در چنین متنی مورد بررسی قرار داد که در حرکت نوین که در طول تاریخ اسلامی بدیع بود و در سه دهه اخیر ثمرات آن سبب یأس دشمنان اسلام و قدرتمند شدن نظام اسلامی شده را یکباره نادیده گرفت و صرفا به بهانه یک انتخابات، ماجراجویی به راه انداخت که به اعتبار یک نظام پرقدرت لطمه وارد کرد و به همین دلیل آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی با گفتارها و رفتارهای سرخوشانه به موضع‌گیری و بل‌بله‌گویی، پرگویی و تحقیر ملت ما پرداختند.

وی تصریح کرد: این حرکت به نوعی ظرفیت‌سوزی سال‌ها تلاش ملت ما بود که با زبانگاه نافذ رهبری و ایستادگی ملت علاج شد.

رئیس مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: ملت ایران در چند برهه چنین نقش ستودنی و غیرتمندانه را از خود نشان داد و برای همگان مکشوف شد که با ملتی غیور و آگاه مواجه هستند، ابتدا در پیروزی انقلاب اسلامی که با وجود همه دسایس خارجی و توطئه‌های مختلف حتی کودتا و بحران‌سازی‌ها و تفرقه‌افکنی داخلی با پیروی از ولایت امام (قدس‌سره) و حضور جدی در صحنه ساختار نظام دیکتاتوری را برچیدند و در جنگ تحمیلی نیز با حضور غیرتمندانه و مجاهدانه در جبهه‌ها در مقابل صف شرق و غرب و بدصفتان منطقه‌ای ایستادگی و سرافرازی ملت را تضمین کردند.

لاریجانی ادامه داد: همچنین در ماجرای مخالفت لیبرال‌ها و بنی‌صدر در لایحه قصاص با یک سخن امام (ره) که مخالفت با لایحه قصاص را در حد ارتداد اعلام کردند، به خیابان‌ها ریختند و صحنه را تغییر دادند و همین حرکت مردمی به فرار بنی‌صدر منجر شد.

وی افزود: همچنین در 23 تیر با حضور یکپارچه خود حرکت توطئه‌آمیز بداندیشان داخلی و خارجی را در ماجرای 18 تیر عقیم کردند و در 9 دی ماه بود که پس از ماه‌ها مسئله‌سازی داخلی و خارجی پس از توهین آشکار در عاشورای حسینی ملت ایران با حضور در صحنه پیام ایستادگی و مقاومت ملت را به جهانیان و فریب‌خوردگان داخلی رساندند و نشان دادند که ملت ایران ملتی باشرف، با وفا و معتقد به اسلام و محب اهل بیت و دلداده انقلاب و ولایت فقیه است و به هیچ کس اجازه نمی‌دهد با مبانی اصیل و ارزش‌های آن بازی کند، بنابراین 9 دی ظهور شکوفایی اراده ملت در مقابل کج‌اندیشی و انحراف و سبکسری استکباری بود.

لاریجانی تصریح کرد: 9 دی نشان داد که ملت ایران فرزندان راستین رهبری هستند که فرمود رهروان واقعی حسین هستند، بی‌تاب نسبت به بی‌غیرتی عده‌ای نسبت به ارزش‌های عاشورایی یکی از مناظر بی‌پروایی آن دوره، نوع موضع‌گیری‌های رئیس ‌جمهور و کنگره و وزیر خارجه آمریکا و سردمداران رژیم صهیونیستی نسبت به شرایط فتنه در ایران بود که با ناشی‌گری بودجه مصوب و حمایت سیاسی و رسانه‌ای کردند.

لاریجانی گفت: بسیاری از غربی‌ها در رسانه‌های خود زبان به موعظه ایران گشودند غافل از اینکه ملت ایران این ضرب‌المثل فرانسوی‌ها را به خوبی به خاطر دارد که اگر روباه موعظه می‌کند، مواظب غازهای خود باشید.

وی ادامه داد: ملت ایران، غربی‌ها را در طول 34 سال پس از انقلاب در میدان‌های مختلف آزموده است و نسبت عیار صداقت آنها در دلسوزی‌های روباه‌صفتانه را به درستی ارزیابی دارد و قاعدتا آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز در حرکت جهنده مردم در 9 دی پاسخ ملت ایران را شنیدند و مطمئن باشند که امروز هم آن تحریم خشمگینانه ملت را مستمرا می‌شنوند.

رئیس مجلس شورای اسلامی در پایان گفت: از رسول‌الله نقل است که خداوند فرمود: «هر کس که ولی‌ای از اولیا و دوستداران من را مورد اهانت قرار دهد در حقیقت برای جنگ با من کمین کرده است.»

به درک که قبول ندارید!

به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صبح امروز پس از اینکه آرای خود را به صندوق‌ها انداختند به بیان نکاتی پرداختند.

ایشان در بخشی از فرمایشات خود در واکنش به دخالت‌های بیگانگان در امور  داخلی کشورمان، به اظهارات یکی از مقامات آمریکایی درباره انتخابات ایران اشاره کرده و فرمودند: "اخیراً شنیدم که از شورای امنیّت ملّی آمریکا کسی گفته که ما این انتخابات ایران را قبول نداریم. خب به درک که قبول ندارید! اگر قرار بود ملّت ایران منتظر بماند که شما چه چیزی را قبول دارید و چه چیزی را میل دارید، آن‌طور عمل بکند، که کلاهش پسِ معرکه بود. ملّت ایران نگاه می‌کند ببیند خودش چه چیزی را احتیاج دارد و مصلحت او در چیست، آن را دنبال خواهد کرد".




پاسخ دندان شکن رهبری به آمریکا تیتر نخست سایت های آمریکایی



حزب‌اللهی در انتخابات به چه کسی رأی بدهند؟/بازهم بازی ذبح اصلح به پای صالح!


وحید یامین پور

ساعت های منتهی به انتخابات تحلیل های عجیبی منتشر می شود. عده ای میگویند باید آراء برای قالیباف ریخته شود تا در برابر روحانی شکست نخورد. حتی برخی از کسانیکه برای رأی دادن به جلیلی حجت شرعی دارند هم ممکن است با این استدلال متقاعد شوند. ولی این حرف ها بی مبناست و اشتباهی استراتژیک است.
 
اولاً: هرچند فاصله ی بسیار نزدیک کاندیداها اعتبار نظرسنجی ها را زیر سوال می برد ولی روشن است که انتخابات دو مرحله ایست و هیچ کاندیدایی به هیچ وجه نخواهد توانست بیش از نیمی از آراء را کسب کند. بنابراین رای بیشتر قالیباف برای کسانیکه به اصلح بودن اوقائل نیستند وجه شرعی ندارد و برای اوفایده ای هم ندارد.علاوه براین مفهوم صالح مقبول اینبار کاربرد دقیقی ندارد. هیچ برآورد دقیق و تحلیل واقع بینانه ای نشان نمی دهد که قالیباف صالح مقبول است. تکثر آراء و گرایش آراء به نسخه های اصیل گفتمانی این کاربرد را بی وجه کرده است.
 
ثانیاً: چرا عده ای رفتن روحانی را به دوردوم مفروض گرفته اند؟ این روشن است که رأی روحانی رشد کرده ولی حتی در نظرسنجی هایی که نشان می دهد روحانی دوم است، فاصله ی او با جلیلی آنقدر نیست که موفقیت او را مفروض بگیریم(در آمار و نظرسنجی اساساً تا 5 درصد احتمال خطا وجود دارد و فاصله این کاندیداها کمتر از 5 درصد است). برخی تصور میکنند با انصراف دکتر عارف، همه ی آراء او که در عموم نظرسنجی ها حدود 4 تا 6 درصد بوده، به سبد دکتر روحانی ریخته می شود؛ این تحلیل اشتباهی است.
 
روحانی هنوز برای بسیاری از اصلاح طلبان چهره ای متعلق به راست سنتی با سابقه ای ضد اصلاحات است. هنوز تعابیر و رفتارهای تند دبیرشورای عالی امنیت ملی در برخورد با فتنه ی کوی دانشگاه و آشوبگر خواندن معترضان و دستگیری و بازجویی از آنها از خاطر اصلاح طلبان نرفته است. بنابراین احتمالا بخش زیادی از طرفداران عارف با انصراف او کلا از شرکت در انتخابات منصرف خواهند شد. طبعاً شادی اصلاح طلبان رادیکال از پیروزی یکی از اعضای جامعه روحانیت برای دانشجویان علوم سیاسی مضحک خواهد بود.اما بخش دیگری از رأی غیرسیاسی عارف هم ترجیحاً به سبد ولایتی ریخته خواهد شد. طبقه ی متوسط با گرایش دانشگاهی، طبعاً از سوابق میلیتاریستی کسانی چون روحانی، رضایی و قالیباف واهمه دارد. حتی تکرار جمله ی «من سرهنگ نیستم» روحانی این اطمینان را ایجاد نخواهد کرد. او در سمت دبیری شورای عالی امنیت ملی اتفاقاً نشان داده که ذاتاً گرایش های میلیتاریستی دارد. 
 
ثالثاً: باید تلاش کنیم دوقطبی جلیلی-قالیباف گزینه های دور دوم انتخابات باشند نه دوقطبی پرهزینه ی روحانی-قالیباف؛ بنابراین اتفاقاً رأی دادن به جلیلی با این شرایط ضرورت بیشتری دارد. سبد رأی قالیباف با روحانی اشتراکاتی دارد و همانطور که با ثبت نام هاشمی بخش زیادی از آراء قالیباف جابجا شد و حتی برخی اعضای ستاد او هم نقل مکان کردند، در دور دوم هم به احتمال زیاد آراء معیشتی و غیر گفتمانی قالیباف تمایل بیشتری به گزینه ی اوریجینال معیشت گرایان یعنی روحانی پیدا خواهند کرد. پس *دوقطبی قالیباف-روحانی ممکن است به سرانجام دوگانه ی ناطق نوری-خاتمی منتهی شود*. صرف نظر از اینکه زمزمه هایی به گوش میرسد تا عده ای بالاخره در روزهای سرنوشت ساز دور دوم CD های رنگارنگی منتشر کنند تا قالیباف را رسماً از صلاحیت بیاندازند. نتیجه اینکه تلاش حامیان قالیباف برای جلب رأی حامیان جلیلی نهایتاً بازی خطرناکی را هم برای خود آنها و هم برای همه ی اصولگرایان رقم خواهد زد؛ به عبارت دیگر رأی دادن به قالیباف بجای جلیلی به معنای قطعی شدن رفتن روحانی به دور دوم است و این اتفاق بسیار پرهزینه ایست.
 

عناوین اظهارات سید محمد غرضی در شبکه اول سیما




سید محمد غرضی نامزد انتخابات ریاست جمهوری در برنامه دیدگاه و از طریق دوربین شبکه یک سیما به بیان دیدگاهها و مواضع و برنامه های خود پرداخت.
 

 * صدسال گذشته همه نسل ها زیر تورم گرفتار شدند و سوختند. انشاءالله از این به بعد ملت به دولتی رای بدهند که نخواهد با تورم کشور را اداره کند.

 * اشاره غرضی به افزایش قیمت دلار در صدسال گذشته. دلار نسبت به دوره مصدق 1500 برابر شده است.

 * اشتغال در کشور سرنگون شده است به خاطر آنکه تولید سرنگون شده.

 * هرچه الان در داخل تولید می شود گرانتر از خارجی است چرا که در خارج تورم پایین است و سرمایه با نرخ کم به بهره برداری می رسد.

* وقت بیکاری هست جوان نمیتواند ازدواج کند.

 * تورم جیب فقر را خالی و جیب اغنیا را پر میکند و هر دو برای کشور گرفتاری دارد.

 * به عنوان یک ندادهنده می گویم اقتصاد کشور را خوب می شناسم و در این کشور کارهای بسیار زیادی انجام داده‌ام مانند شبکه های تلفن و پست و راه. تمام اینها را در دوره جنگ انجام داده‌ایم.

 * علت اینکه توانستیم اینکار را انجام دهیم این بود که به دولت تکیه نکردیم.  پول دولت برکت ندارد.

 * شبکه تلفن فرسوده را به پیشرفته‌ترین شبکه تلفن تبدیل کردیم اما از کیسه دولت استفاده نکردیم. الان 105میلیون مشترک داریم که اینها سرمایه ملی است.

 * تا وقتی که کار به مردم واگذار نشود هزینه های دولت از درآمدش بیشتر خواهد بود.

 * تا الان هر دولتی آمده سر کار مسئولان دولت های قبلی را خانه نشین کرده و از نیروهای متخصص دولت قبلی استفاده نکرده است. امیدوارم دولت های بعد از این استفاده نکنند و کشور بتواند از نوامیس خود که همان متخصصان هستند استفاده کند.

 * دولت مکلف است قانون را تغییر بدهد نه اینکه آدم‌ها را عوض کند. این کار کشور را سست میکند وهزینه ها را بالا می برد.

 * از اول انقلاب تاکنون 330 استاندار عوض شده است. یعنی هر سال 10 استاندار عوض شده است. حداکثر استانها دو و نیم یا سه سال استاندار داشتند و حداقل یک و نیم سال. بعضی استانها 21 استاندار عوض کرده‌اند. یعنی هر یک و نیم سال یک استاندارد.

 * اینکه تهران بزرگ شده و استانها کوچک شده‌اند نتیجه تغییر آدمهایی است که مسئولیت داشته‌اند.

 * بایستی در هر استان جوابگوی مردم خود استاندار باشد نه اینها همه تهران نشین بشنوند به خاطر اینکه کسی به شکایتش رسیدگی نمیکند. باید 30 تهران داشته باشیم. راهکار این است که انتخاب استانداران را به رای مردم همان استان بگذاریم. هر استاندار با رای ملت به مدت 4 سال استاندار شود. فقط یک شرط برای استاندار می گذارم که خدایی نکرده ذهنیت تجزیه‌طلبی نداشته باشد.

 * اینکه من ستادی تشکیل دهم و بعد رئیس جمهور شوم و بعد اعضای ستادم وزیر و وکیل و استاندار شود در شان جمهوری اسلامی نیست و هر کس هم اینکار را انجام داده شکست خورده است. باید کار را به کسانی داد که کار معناداری کنند نه اینکه روابط معناداری داشته باشند.

 * اینکه دولت های ما ظرف 30 سال هیچکدام اعتبار اجتماعی قابل دوام گیر نیاوردند به خاطر این بود که دولت ها با ستادهایشان کار کردند لذا بنیه اجتماعی اش کم شد و توان فهم قضایای اجتماعی کم می شود لذا هزینه اش بالا می رود و بالا رفتن هزینه یعنی افزایش تورم.

 * ارز 3 ریالی 1292 تبدیل شده به ارز 35 هزار ریالی سال 1392

 * پیشنهاد من این است که به غرضی رای ندهید ولی به دولتی رای بدهید که با تورم مبارزه کرده و تورم را به صفر برساند.

 * تورم کاهش یابد تولید و اشتغال شکل میگیرد و جوانان امیدوار می شوند و توسعه سامان می یابد. جوان ها هستند که میتوانند اقتدار ملی را حفظ کرده و بجنگنند هم در حوزه اقتصادی و هم در حوزه نظامی و هم در حوزه تکنیکی.

 * پیشنهاد میکنم با هم یک عهد اخوت ببندیم برای اینکه سعی کنیم، حالا این دولت نشد دولت های بعدی. 55 میلیون نفر پای صندوق‌های رای بیایند و مردم به ضدتورم رای بدهند. در این صورت آمریکاییها نمیتوانند فکر کنند که با تیغ اقتصادی و ... زخمی کنند، پشیمان و منصرف شوند.

 * ایرانی توانایی اداره کشورش را دارد و زنده است و به همین خاطر مستعمره نشده است.

 * برای اینکه استعدادها شکوفا شود دولت باید در برابر ملت پاسخگو باشد نه اینکه بالعکس باشد.

 * دولت های قبلی خدمتگزار بودند اما این کافی نیست.

 * دولت باید بتواند ارزش پول ملی را حفظ کند و تورم را کم کند تا خانوار بتواند تثبیت شود. اگر خانوار را تثبیت نکنید، خانواده تثبیت نمی شود. انضباط فکری جامعه منوط به انضباط فکری دولت است.

 * ما باید از گذشته درس بگیریم برای آینده. باید بگوییم این کشور همه چیز دارد، ولی مدیریت های اداری و سیاسی اش بسیار ضعیف است. قانونی قانونی است که علاوه بر اینکه رای شورای نگهبان را داشته باشد باید تاییده عامه را داشته باشد. یعنی قانون باید توسط مردم استقبال شود. چرا مردم مالیات نمیدهند؟ مگر این کشور متعلق به ملت نیست و این ملت خودش انقلاب نکرده و این مجموعه توسط مردم اداره نشده است؟ یک دلیل بیشتر ندارد مردم احساس نمیکنند مالیاتشان هزینه توسعه میشود. بلکه احساس میکنند آنجایی هزینه می شود که به نفع ملت نیست بنابراین مایوس می شوند.

 * باید این پولها در جایی هزینه شود که نیاز مردم و اقتدار ملی را تامین کند.

 * وقتی مردم احساس کردند شبکه گاز و تلفن به نفعشان است، پولش را دادند. لذا تمام کشور متنعم به این کار است. مردم وقتی میگویند این مفید است سرمایه گذاری میکنند و پول میدهند. البته در قضیه مخابرات اشکالاتی هم دارم که اگر رای بدهید آن را اعلام میکنم.

 *  به همه صنعت‌"گران درود می فرستم و میگویم اگر میخواهید خیر دنیا و آخرت را داشته باشید طوری کار کنید که بتوانید رضایت مردم را جلب کنید. در صنعت فعلی کیفیت لازم وجود ندارد به همین خاطر مردم استقبال نمی کنند لذا واردات را بر خرید برخی کالاها مانند اتومبیل داخلی ترجیح میدهند.

 * اگر شما ملت به من رای دادید، شروع میکنم به تشکیل دولت ضدتورمی و مشکلات را رفع میکنم. امیدوارم توانایی درست گفتن را داشته باشم و توانایی درست کاری را هم با یاری ملت داشته باشم.