موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

موج سبز یا موج شورش؟

آزدی اندیشه با هرج و مرج نمیشه....

کوثری:میر حسین موسوی قصد براندازی داشت

نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی گفت: اعمال و رفتار میرحسین موسوی از پس از انتخابات ریاست جمهوری نشان داد که وی قصد براندازی نظام مقدس جمهوری اسلامی را داشته است.

اسماعیل کوثری در گفت و گو با ایرنا تاکید کرد: شاید میر حسین موسوی در اوایل کار قصد براندازی نظام جمهوری اسلامی را نداشته است اما با قرار گرفتن در مسیر قانون شکنان و آشوب طلبان نشان داد که میل به این کار دارد.
وی ادامه داد: پافشاری میر حسین بر قانون شکنی و قانون گریزی آگاهانه بوده است و او باید تاوان این اقدام خودش را پس دهد هر فردی در هر جایگاهی وقتی اقدام منفی را انجام می دهد باید منتظر تبعات آن نیز باشد.
این نماینده مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: معتقدم که در کنار میر حسین موسوی باید افرادی همچون مهدی کروبی و محمد خاتمی نیز محاکمه و به سزای اعمال خودشان برسند آنها نیز نقش مهم و تعیین کننده ای در اغتشاشات و آشوب های اخیر داشته اند.
کوثری گفت: این 3 تن باید به جرم اقدام علیه امنیت ملی و خدشه دار کردن حیثیت نظام مقدس جمهوری اسلامی در دادگاه صالحه محاکمه و به دست قانون سپرده شوند این مهم می تواند اقتدار و صلابت نظام را نشان دهد.
نایب رییس کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی افزود: کسانی که در خارج از چارچوب قانون حرکت می کنند و با اعمال و رفتار غیر منطقی و آشوب طلبانه خودشان امنیت جامعه را به خطر می اندازند باید پاسخگوی این رفتار و اعمال خود باشند.
وی در پایان خاطر نشان کرد: دستگاه قضایی کشور باید با قانون گریزان به شدت برخورد کند این برخورد می تواند از ایجاد آشوب های احتمالی بعدی جلوگیری کند.

حمایت ضد انقلاب از موسوی، کروبی و خاتمی در نیویورک

 
شهرری- نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: در سفر رییس جمهور به نیویورک، عناصر ضد انقلاب اعم از منافقین، سلطنت طلبان و گروه های معاند از موسوی، خاتمی و کروبی حمایت کردند.

حجت الاسلام "حمید رسایی" در حاشیه نشست شورای اداری شهرستان ری در محل آسایشگاه سالمندان کهریزک در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: کسانی که امروز به نام امام (ره) به میدان آمده اند و ضربه های مهلکی به نظام مقدس جمهوری اسلامی می زنند، دشمنان امام (ره) و مردم هستند.
وی تاکید کرد: کسانی مانند موسوی، کروبی و خاتمی که امروز خودشان را یار امام (ره) می دانند چگونه یاری هستند که رادیو اسرائیل و منافقان از آنها حمایت می کنند.
وی ادامه داد: در سفر رییس جمهور به نیویورک هر روز صبح و بعد از ظهر حدود دویست نفر در برابر مقر سازمان ملل و شب ها هم حدود صد نفر در برابر هتل محل اقامت جمع می شدند و شعار می دادند.
حجت الاسلام رسایی تصریح کرد: با دیدن صحنه هایی از شعار دادن جمع کوچکی از معاندین نظام علیه جمهوری اسلامی برای امثال آقای موسوی و خاتمی که هر دو سید هستند و برای خط امامی که اینها دم از آن می زنند تاسف خوردم.
او ادامه داد: بارها گفته ام که این چه خط امامی است که بوش، اوباما، مرکل، سارکوزی، طرفداران رژیم پهلوی، رجوی گرفته تا صدای آمریکا و اسرائیل و رادیو منافقین و شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب دم از آن می زنند.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی خاطر نشان کرد: به گفته مقام معظم رهبری دانشجویان افسران جوانی هستند که با کسانی که جنگ نرم راه راندازی کرده اند باید مقابله کنند.
حجت الاسلام رسایی تاکید کرد: بهترین سلاحمان در جنگ نرم باید شناخت صحیح از دشمن باشد.
وی اظهار داشت: یکی دیگر از سلاح قابل استفاده در مقابله با این جنگ باید شناخت دوستان امام (ره) و کسانی که ادعا می کند پیرو خط امام خمینی (ره) هستند باشد.
وی ادامه داد: هر چقدر دانشجو مسلم تر و آگاهتر به این امور شود بهتر می تواند با جنگ نرم در مقابل دشمنان مقابله کرد.
حجت الاسلام رسایی تصریح کرد: همانطور که دانشجویان تاکنون نشان داده اند باید تلاش شود تا افرادی که می خواهند فضای دانشگاهها را آلوده کنند به این مهم دست نیافته و به دشمنان اجازه رخنه در دانشگاه ها را ندهند. ک/3

شکست فاز دوم کودتای مخملی

دفتر پژوهش و بررسیها خبری-قاسم روانبخش:اکنون وقت آن رسیده است که با ایادی استکبار برخورد قاطع صورت گیرد و رهبران آن ها دستگیر و به سزای اعمالشان برسانند. تعلل در این امر ممکن است برای کشور خساراتی به بار آورد.

کودتاگران مخملین که درانتخابات و حوادث پس از آن از ملت ایران شکست سختی خورده بودند با پشتیبانی رسانه های غربی و ماهواره همواره در تلاشند این به‌اصطلاح انقلاب سبزشان را تازه نگه دارند. میر حسین موسوی در بیانیه اخیرش از همه طرفدارانش خواسته بود که به جریان «راه سبز امید» بپیوندند و با تشکیل شبکه های اجتماعی که ایده آن را از مؤسسه آمریکایی «رند» گرفته است از هر اجتماعی به نفع خود و در جهت مقابله با نظام استفاده کنند. یکی از این اجتماعات، راهپیمایی عظیم مردم در روز قدس بود.رسانه های خارحی از یک هفته قبل فعالیت تبلیغی خود را برای بسیج همه نیروهای به‌اصطلاح سبز متمرکز کردند و دائماً از آن ها می خواستند در این مراسم شرکت کنند و به جای شعار علیه اسراییل بر ضد نظام اسلامی شعار بدهند. جالب این که رادیو رژیم صهیونیستی به آموزش آن ها می پرداخت. شعار «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» که در روز قدس از سوی این گروه در تهران سر داده شد شعار پیشنهادی رادیو اسرائیل بود که از یک هفته قبل دائماً تکرار می شد در باره حرکت سبز پوشان در روز قدس نکاتی را متذکر می شویم:
1) این برای اولین بار بود که در طول 30 سال برگزاری مراسم روز قدس گروهی کوچک در مقابل فکر امام (ره) و مردم ایستادند و در جهت خواست رژیم صهیونیستی شعار دادندو دل صهیونیست‌ها را شاد کردند و عجیب آن که در انتخابات با عنوان این که راه امام فراموش شده و باید احیا گردد درجهت جذب آرای مردم می کوشیدند! و چه خوب مردم آن ها راشناختند؛ زمانی که سران آن ها در راهپیمایی مشاهده شدند با شعارهای توفنده مردم مواجه شدند و صحنه را ترک کردند.
2) اکنون روشن است اگر چنان چه این جریان در انتخابات پیروز می شد چه اتفاقی [حداقل به گمان آن‌ها] میافتاد. فلسطین و آرمان آزادی قدس خاتمه می یافت و طبق قراری که دولت خاتمی با غربی ها بسته بود در جهت خلع سلاح حزب ا... لبنان نیز نهایت همکاری صورت می گرفت و اسرائیل نیز به رسمیت شناخته می شد. چنان که عبدا... نوری در سال 79 پیشنهاد آن را داده بود؛ وی در آن زمان می گفت باید رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت و حتی بالاتر از آن نیز ادعا می کرد و می گفت چنان چه امام(ره) نیز زنده می بودند اسرائیل را به رسمیت می شناختند و در این صورت بود که شعار «از نیل تا فرات» که رژیم صهیونیستی در سال گذشته رسماً از آن دست برداشت دوباره جان تازه میگرفت و در نتیجه دوباره به نقطه آغاز برمی گشتیم. آیا با این حرکت آشکار هنوز جای تردید وجود دارد که سران این جبهه مزدورند؟
3) انتخاب شعار مرگ بر چین و روسیه به جای مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نه از سر دشمنی با چین و روسیه است، بلکه ایجاد یک خط انحرافی است و گرنه در زمان خودش حاضرند در برابر هر قدرتی سر تعظیم فرود آورند؛ زیرا سازشکاری جزو ذات آن ها ست تا زمان چه اقتضایی داشته باشد و ارباب چه خواهد.
4) بی اعتنایی مردم به دعوت این گروه موجب شد آن ها در همان حلقه کم‌تر از پنج هزار نفری اشان که در نماز جمعه آقای هاشمی آمده بودند بمانند و در مقابل دریای خروشان چند میلیونی ملت تاب نیاورند و سیل جمعیت آن ها را در هم بکوبد و پراکنده سازد و در نتیجه آخرین سنگرهای مقاومت آن ها متلاشی گردد.
5) بازگشت برخی از حامیان اصلاحات به صف ملت و شرکت آن ها در نماز عید سعید فطر در راستای شکست قطعی مدعیان اصلاحات تفسیر می شود. این افراد اگرچنان چه مرحله دوم کودتای مخملین در روز قدس با موفقیت انجام می گرفت هرگز به صفوف متحد ملت بر نمی گشتند. بنابر این باید مراقب برنامه های آینده آنها بود.
6) آخرین پرده تحرکات این گروه و به تعبیر دیگر آخرین امید «راه سبز» باز گشایی دانشگاه‌ها است که آن‌ها از مدتها قبل به یک جریان در دانشگاه چشم دوخته اند تا بتوانند کودتای مخملینشان را از آن جا ادامه دهند این پروژه که اکنون به شدت از سوی رسانه های بیگانه حمایت می شود درصدد است دانشگاه ها را به تعطیلی بکشاند، ولی مطمئن باشند که از این نمد هم برای آن ها کلاهی بافته نخواهد شد چرا که دانشجویان بیدارند و اکنون حقایق بیش از پیش بر آن ها روشن شده است که خائن را باید از خادم تفکیک کرد.
7) اکنون وقت آن رسیده است که با ایادی استکبار برخورد قاطع صورت گیرد و رهبران آن ها دستگیر و به سزای اعمالشان برسند. تعلل در این امر ممکن است برای کشور خساراتی به بار آورد.

موج سبز در مقابل دین و آرمان های امام

دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-جواد رضایی:بررسی فرایند آشوب ها پس از انتخابات تا روز قدس نشان می دهد که حرکت سبز با ریزش شدید عناصر مواجه شده و این ریزش همچنان ادامه دارد. ادامه این روند کار را به جایی خواهد رساند که از میان آشوبگران هم حامی برای موسوی، کروبی و خاتمی باقی نماند.

وقوع انقلاب اسلامی در ایران منجر به آن شد که ارزش های دینی به مردم معرفی شود و مبنای رفتار اجتماعی و حکومتی قرار گیرد. نظام اسلامی ایران در تثبیت و نهادینه کردن این مهم توفیقات خوبی داشته است. یکی از این توفیقات، تعیین شدن جمعه آخر ماه رمضان به عنوان «روز قدس» از سوی امام راحل و عظیم الشأن است.
نظام اسلامی با این نامگذاری موفق شد در هر سال میلیون ها انسان را در نقاط مختلف جهان برای حمایت از ملت مظلوم فلسطینی به خیابان ها آورد تا علیه رژیم اشغالگر قدس شعار دهند. با شکوه ترین حضور در روز قدس متعلق به مردم ایران است. امسال این مراسم دشمن ستیز در ایران در حالی انجام گرفت که در حواشی آن اتفاقاتی رخ داد. موضوع از این قرار بود که افرادی قلیل منسوب به «جنبش سبز» به برخی از خیابان ها آمدند و شعارهایی خلاف شعارهای تظاهرات چند میلیونی مردم تهران سر دادند. با این اقدام سخیف و دشمن شاد کن، جنبش سبز نشان داد بقای خود را در مقابله با ارزش های نظام اسلامی می بیند و آن را در شعارها، رفتار و وابستگی به بیگانگان نشان می دهد. این جنبش چون فاقد پایگاه اجتماعی است از برخی مناسبت ها مانند روز قدس برای ابراز وجود استفاده می کند و در این خصوص خود را وابسته به افرادی چون موسوی، کروبی و خاتمی نشان می دهد تا از نام و موقعیت آنها استفاده کند. این وابستگی دو طرفه است و این افراد نیز از حیث هوادار به آنها وابسته هستند.
شعارها - جهت و حرکت اعتراضات سیاسی - اجتماعی توسط شعارهای استفاده شده مشخص می گردد.
شعارها در تجمعات و اعتراضات سیاسی دو نقش مهم را به عهده دارند:
الف- شعارها به نوعی آشکارکننده هدف تجمع و اعتراض هستند که در اینجا افرادی وظیفه دارند با دقت شعارهایی را بسازند و آن را در اختیار معترضین قرار دهند تا در تجمعات و راهپیمایی از آن استفاده کنند. در این شعارها چندان توجهی به مسائل جزئی نمی شود. شعارهای جزئی ممکن است فی البداهه در حین تجمع و تظاهرات به شکل ناگهانی ساخته شود و در اختیار تجمع کنندگان و یا تظاهرکنندگان قرار گیرد. شعارها معمولاً دلالت بر خواسته های پیدا و پنهان مخالفین دارد و معترضین به این وسیله هویت و پیام شان را برای دیگران منعکس می کنند.
ب- شعارها چنانچه مناسب ساخته شوند انگیزه بخش هستند و می توانند افراد کم انگیزه و حتی بی تحرک را به خود جلب کنند و آنها را به صفوف معترضین وارد کنند. با ارائه شعارهای تند می توان جمعیت معترض را به سمت اعمال خشونت آمیز و تخریبی سوق داد. چون در مواردی مانند تجمع و تظاهرات غالباً افراد جوان شرکت می کنند، شعارهای سخته شده به نحوی است که بتواند به هیجان جوان دامن بزند تا از او هر کاری برآید. جوانان پس از اینکه مدتی شعارهای حساب شده را سر دادند به تدریج ذهن و اندیشه آنها وارد یک قالب سیاسی می شود که برخوردار از تصلب و عدم انعطاف است.
در روز قدس در گوشه و کنار تهران افرادی در جهت خلاف شعارهای ضد استکباری و ضد صهیونیستی اقدام به شعار دادن کردند اگرچه این تعداد در برابر تظاهرات چند میلیونی مردم در روز قدس عددی محسوب نمی شوند اما چون سردمداران آنها موسوی، کروبی و خاتمی هستند و هرسه نفر آنها ادعا می کنند که پیرو خط امام هستند، برخی از شعارهای سر داده شده توسط آشوبگران ارائه می شود: «موسوی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «کروبی دستگیر بشه، ایران قیامت می شه». «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بیایستیم.» «منتظری زنده باد، صانعی پاینده باد.» «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» «کروبی بت شکن، بت بزرگ را بشکن»، «کروبی با غیرت صدای خشم ملت»،« روحانی واقعی، منتظری، صانعی»، «شعار ملت ما، مرگ بر روسیه» به غیر از شعارهای عرضه شده شعارهای تندتری هم وجود داشت که از ذکر آن خودداری شد. با دقت در شعارها می توان هیأت کلی کسانی که این شعارها را می دادند تحلیل کرد. آنها چون احساس کردند ممکن است نظام کروبی و موسوی را دستگیر کند به نفع آنها شعار تهدیدآمیز دادند. با شعار کوفه موضع شان را نسبت به جماعت دریایی طرفدار نظام آشکار کردند. در شعار منتظری و صانعی رابطه سیاسی ونه دینی خود را با آن دو نفر رو کردند و با اینکه در ظاهر و باطن آنها نشانه ای از دین و مذهب وجود ندارد، نشان دادند که برای هدف سیاسی خود حاضرند با سران مذهبی که نسبت به نظام موضع دارند، بسازند و به نفع آنها شعار دهند. در بحث غزه و لبنان آنها صریحاً اعتراف می کنند که مخالف حمایت از مردم ستم دیده غزه و لبنان هستند و موضع نظام اسلامی را درخصوص آنها قبول ندارند. در دوشعار مربوط به کروبی مشخص است آنها به کسانی گرایش بیشتری دارند که ناجوانمردانه تر به نظام و ارزش های آن حمله می کنند. با اینکه روز به روز با آشکار شدن دروغ های کروبی رسوایی وی بیشتر می شود، آنها جدی تر از کروبی حمایت می کنند تا کروبی از موضع و اقدامات تند و بی پایه خود دست برندارد. شعارهای پیش گفته دقیقاً شعارهای مورد تایید ضد انقلاب و دشمنان نظام است.
رفتار- رفتار این جماعت آشوبگر در بعد از انتخابات همراه با خشونت و ویرانگری بود. آنها درصدد بودند با عمق بخشیدن به حرکات تخریبی خود از طریق درگیر شدن با نیروهای انتظامی و وارد کردن آنها به مقابله، توجه رسانه های مزدور صهیونیسم جهانی را به خود جلب کنند تا هم نظام تحت فشار قرارگیرد و هم از آنها حمایت شود. در روز قدس هم آنها به سبک گذشته عمل کردند اما با عصبانیتی بیشتر زیرا با چشمان خود دیدند که چه جمعیت عظیمی برای دفاع از ملت مظلوم فلسطین به خیابان ها سرازیر شده اند. پس از نماز جمعه ای که به امامت هاشمی برگزار شد و آنها با رفتار عجیب و غریب خود را مضحکه کرده بودند و توانستند خودی، نشان دهند، فرصتی برای ابراز وجود پیدا نکردند تا روز قدس. آنها گمان می کردند با تبلیغات داخلی و خارجی که کرده اند و حمایت رسانه های بیگانه را جلب نموده اند، می توانند جمعیت زیادی را در روزقدس به خیابان ها بیاورند، اما آنچه اتفاق افتاد عکس خواسته آنها بود لذا آنها ترجیح دادند برای اینکه جمعیت اندک خود را پر تعداد نشان دهند، به دسته های کوچک تقسیم شوند و در اطراف محیط اقامه نماز به شکل پراکنده اقدام به خودنمایی کنند. آنچه که با دیدن چهره های آنها می شد حدس زد این بود که برخی از آنها با گرفتن پول در سازماندهی آنها شرکت کرده اند. این رویه در کودتاهای مخملی یکی از شیوه های پذیرفته شده و جا افتاده است.
وابستگی به بیگانگان- برخی از ساده لوحان وابستگی حرکت سبز به بیگانگان را نفی می کنند و آنها را با خاستگاه داخلی تحلیلی می کنند، حال آنکه آنها از لحاظ جغرافیایی و شهروندی داخلی محسوب می شوند اما از لحاظ رویکرد و عملکرد کاملاً وابسته به بیگانه اند. ملاحظه شد که آنها شعارهایی سردادند که رضایت بیگانگان و دشمنان را به دنبال داشت و دشمنان نیز به همین خاطر رسانه های خود را به شکل دربست در اختیار آشوبگران قرار دادند. چنانچه درخصوص وابستگی آشوبگران به دشمنان و اجانب شکی وجود داشته باشد با شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» که توسط رسانه های رژیم صهیونیستی توصیه شده بود! و آشوبگران نیز این شعار را سردادند، این شک برطرف خواهد شد با دیدن سردادن شعار «الله اکبر» در برخی از شب ها و فراخوانی به منظور تجمع و تخریب که توسط رسانه های بیگانه انجام می شود و در داخل هم بعضی به آن عمل می کنند، چگونه می توان دست و نقش دشمن در این خصوص را نادیده گرفت و وابستگی آشوب طلبان به دشمن را انکار کرد.
مثلث وابستگی - چنانچه در پدیده آشوب و اغتشاشات اخیر دقت شود، سه وابستگی مشاهده می گردد: وابستگی اول همانی است که در بالا به آن اشاره شد یعنی وابستگی آشوبگران به دشمنان نظام. وابستگی دوم وابسته شدن رهبران آشوب به دشمنان نظام است. حمایت علنی دشمنان نظام از سران آشوب طلب و عدم برائت آنها از این حمایت ها دلیل اصلی این وابستگی است. ادامه این وابستگی می تواند وابستگی موجود را بیشتر کند، عدم واکنش رهبران حرکت سبز نسبت به وابستگی آشوبگران به بیگانگان دلیل دیگر وابستگی رهبران آنها به دشمن است. موضوع کاملاً روشن است در وابستگی عوامل و عناصر آشوبگر به دشمن شک و تردیدی وجود ندارد. یک عنصر وابسته و دلبسته به نظام در چنین شرایطی باید دست را به سینه عوامل وابسته به دشمن بزند، موسوی، کروبی و خاتمی کجا این دست را به سینه این افراد زده اند! اینها که ادعا می کنند پیرو خط امام هستند، چرا در برابر جفا و اهانت هایی که به میراث بر جای مانده از امام شد، زحمت اخم کردن هم به خود ندادند. این آقایان موضع جاودان حضرت امام (ره) را نسبت به فلسطین می دانند و آنچه را که آشوبگران در خصوص فلسطین مطرح کردند دیدند، چرا دم بر نیاوردند. آیا این سکوت معنای رضایت ندارد؟ آیا خرسند کردن آشوبگران برای آنها مهمتر از رضایت حضرت امام (ره) است. تغییر جهت دادن شعار مرگ بر آمریکا و تبدیل آن به مرگ بر روسیه چه معنایی دارد؟ این آقایان کدام یک از نشانه های خط امامی بودن را حفظ کرده اند؟ فریاد 50 ساله امام (ره) به خاطر دین بود، کدام یک از اقدامات این آقایان و سربازان آشوبگر آنها رنگ و بوی دینی دارد؟ کار این آقایان به جایی رسیده است که به واسطه اعمال و رفتار چند ماه اخیرشان باید تدین و تعهدشان را اثبات کنند. وابستگی سوم وابستگی متقابل میان آشوبگران و رهبران آنهاست. آشوبگران وابسته به دشمن بدون علم کردن یک شخصیت شناخته شده نمی توانند خود را مطرح کنند و در بین خود هماهنگی و انسجام ایجاد کنند از این رو با علم کردن موسوی، کروبی و خاتمی و پنهان شدن در پشت آنها آنچه را که دشمنان می خواهند انجام می دهند و این سه نفر نیز با سکوت معنادار و برخی اظهارات خود اقدامات ناشایست آنها را تأیید می کنند. وابستگی این سه نفر به آشوبگران به سبب فقدان پایگاه اجتماعی است. آنها می دانند با رفتاری که در حین و پس از انتخابات از خود نشان دادند اعتماد مردم از آنها سلب شده و مردم به معنای واقعی (نه عده کمی اراذل و اوباش) دیگر آنها را قبول ندارند بنابراین، این سه نفر فاقد پایگاه اجتماعی شده اند و چون نمی خواهند از میانه راه بازگردند رابطه خود با آشوبگران را حفظ نموده اند. بررسی فرایند آشوب ها پس از انتخابات تا روز قدس نشان می دهد که حرکت سبز با ریزش شدید عناصر مواجه شده و این ریزش همچنان ادامه دارد. ادامه این روند کار را به جایی خواهد رساند که از میان آشوبگران هم حامی برای موسوی، کروبی و خاتمی باقی نماند.

خاتمی در خلوت با شیاطین

دفتر پژوهش و بررسیهای خبری-سردار سرتیپ پاسدار دکتر یدالله جوانی*:آقای خاتمی ! بدانید مردم دل داده امام (ره) اکنون شما را با همان چهره ای که در خلوت با شیاطین نمایان شده می شناسند و دیگر تظاهر به همراهی و همسویی با امام (ره) در نزد آنان اعتباری ندارد.

قرآن کریم چهره منافقین را با تمامی ویژگی هایشان به گونه ای معرفی می کند تا مومنین آنان را شناسایی کرده و فریب نخورند. خطر منافقین از کفار بیشتر است و علت در پیچیدگی، چند چهره ا ی و دورویی آنان در برخورد با اهل ایمان است. در سوره بقره آیه 14، یکی از ویژگی های منافقین را حضرت حق اینگونه بیان می دارد:« چون با اهل ایمان برخورد کنند، گویند ما ایمان آورده ایم و با شما هستیم و چون خلوت با شیطان های خود کنند، گویند ما باطنا با شمائیم و جز این نیست که ما مومنان را استهزاء می کنیم.»
یکی از کار ویژه های اصلی جریان نفاق در جامعه دینی و اسلامی ایجاد شبهه و تردید نسبت به موضوعات مختلف و در نهایت تولید فتنه و گسترش و نهادینه کردن آن است. برای مهار فتنه و جلوگیری از گسترش و عمق یافتن آن، روشنگری و بالا بردن آگاهی ها و قدرت تحلیل و درک مردم تنها راه کار و علاج فتنه است. در این انجام این حرکت افشاگرانه، پرده از چهره نفاق کنار زدن ضرورتی اجتناب ناپذیر است. اهمیت و ضرورت انجام این حرکت افشاگرانه برای روشنگری آن چنان زیاد است که وقتی منافقین در صدد برآمدند تا پیامبر خدا (ص) را با دورویی و نفاق فریب دهند، خود حضرت حق وارد صحنه شد و بانزول آیات الهی چهره منافقین را افشا کرد. از آن پس یک خوف و وحشت همیشگی بر قلب های پر مرض منافقین حاکم گشت و آنان هر لحظه بیم آن داشتند که آیه ای نازل شود و آنچه در دل دارند و بر پیامبر و مومنین پنهان کردند از سوی خداوند افشا گردد.البته منافقین در برابر افشاگری ها دست به تکذیب می زنند و این تکذیب آنان نیز ریشه در همان نفاق و دورویی آنان دارد. اکنون جامعه اسلامی ما با فتنه ای عمیق مواجه گشته و در این شرایط یکی از وظایف اصلی نخبگان و خواص برای عبور دادن کشور و نظام اسلامی از خطر فتنه با کمترین هزینه، روشنگری و بصیرت افزایی با کنار زدن پرده از چهره منافقین جدید است. اگر با فتنه مواجه شدیم که تردیدی در آن وجود ندارد، نسبت به شکل گیری و فعال بودن یک جریان نفاق جدید که عامل تولید و تعمیق این فتنه است، نباید تردید به خود راه دهیم. باید تلاش کنیم جریان فتنه گر و در واقع جریان نفاق را شناسایی وبه مردم معرفی کنیم. هر چند این کار، سختی ها به دنبال دارد و کسانی که به روشنگری و افشاگری می پردازند در معرض تهمت ها و تهدیدها از سوی همان جریان نفاق یا هواداران نا آگاه و فریب خورده آنان قرارمی گیرند، لکن ضرورتی اجتناب ناپذیر است و به عنوان یک تکلیف و وظیفه بر دوش همه مومنین و نیروهای وفادار به انقلاب و نظام اسلامی مستقر شده و باید تا رفع فتنه و دفع خطر نفاق به انجام آن همت کنند.
در فتنه عمیق کنونی، یکی از ویژگی های جریان نفاق جدید، دورویی آن در قبال نظام دینی، قانون اساسی، ولایت فقیه و آرمان ها حضرت امام خمینی (ره) است. این جریان در حالی که از لحاظ اندیشه در حوزه سیاسی از امام (ره) عبور کرده و دارای تفکرات سکولاریستی شده و به دنبال استقرار یک نظام سکولار و لائیک به سبک دمکراسی های غربی در ایران می باشد، در میان مردم معتقد و وفادار به خط امام (ره) خود را وفادارترین جریان به خط امام (ره) معرفی کرده و جریان مقابل خود را مخالف آن (ره) معرفی می کند. شبهه و تردید از همین جا شکل می گیرد که جریان نفاق در حالی که دیگر هیچ اعتقادی به خط امام (ره) ندارد، خود را خط امام و در مقابل جریان وفادار و معتقد به خط امامی (ره) را به عنوان جریان ضد خط امام (ره) معرفی می کند. جریان دوم خرداد و احزاب برجسته آن مانند مشارکت، مجاهدین و مجمع روحانیون مبارز در مقطع کنونی چنین رفتاری دارند. تحلیل مواضع و رفتار چهره های محوری و عناصر اصلی جبهه اصلاحات مبتنی بر اطلاعات دقیق و غیرقابل خدشه، نشان می دهد که آنان چگونه منافقانه در ایجاد فتنه کنونی ایفای نقش کرده اند. در این نوشتار مواضع و رفتار یکی از چهره های محوری جبهه مدعی اصلاحات را مرور می کنیم. مواضعی که شکل آشکار آن برای مردم مسلمان، مومن، انقلابی و معتقد و وفادار به آرمان های حضرت امام (ره)، تفاوت 180 درجه ای با شکل مخفی آن در خلوت با شیاطین دارد. به این مطالب و جملات دقت کنید:
1- اصلاح طلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکل ها باید با قوت در صحنه حضوریافته و به فعالیت خود ادامه دهند. آنچه در این ایام رخ داده، دلیلی محکم برای حضوری قوی تر در صحنه با شعار اصلاح طلبی، چرا که ما همه دلبسته انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.
2- آنچه موجب می شود اصلاح طلبان قوی تر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیاناً متصدیان بی اعتقاد به انقلاب و راه امام (ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیمانند با تمام قوا درصدد نسخ و تحریف انقلابند، اگر چه در ظاهر خود را انقلابی می دانند.
3- امروز باید مصمم تر از قبل برخواسته به حق جنبش اصلاح طلبی یعنی «تغییر» پای فشاریم. مراد ما از تغییر، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام و انقلاب است.»
مطالب مذکور، گزیده هایی از سخنان سیدمحمدخاتمی در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات در موسسه باران به نقل از روزنامه آفتاب یزد مورخ (7/6/1388) می باشد. در این سخنرانی سیدمحمدخاتمی، ماهیت جنبشی اصلاح طلبی، اسلامخواهی و بازگشت به خط امام (ره) معرفی کرده و حرکت های اعتراضی آشوب های سبز اخیر را فریادهایی در همین راستا ارزیابی می کنند. این قبیل سخنان و اعلام مواضع از سوی آقای خاتمی و همفکرانش در حالی انجام می گیرد که از زمان به قدرت رسیدن ایشان در خرداد 1376 و شکل گیری جبهه دوم خرداد، این جریان تمامی تلاش خود را برای سکولاریزه کردن کشور و حذف دین از عرصه سیاست که نقطه مقابل خط امام (ره) می باشد به کار بست. آنچه مایه تأسف است بر قراری پیوند و ایجاد رابطه با دشمنان انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برای رسیدن به اهداف پلید و خواسته های شوم است. به دنبال حوادث اخیر و بازداشت برخی از عوامل اغتشاشات، کیان تاج بخش در اعترافات خود مطلبی را فاش ساخت که بسیاری از دلسوزان انقلاب را به حیرت فرو برد. کیان تاج بخش که نمایندگی بنیاد سوروس در ایران را برعهده داشت و رئیس ستاد خاتمی در خارج از کشور بود، در اعترافات خود، از ملاقات و دیدار محرمانه سیدمحمد خاتمی با «جورج سوروس» پرده برداشت. افشای این دیدار آنچنان برای خاتمی و جبهه اصلاحات شکننده بود که دفتر خاتمی در چهارم شهریور ماه با صدور اطلاعیه ای، ارتباط وی با سوروس را تکذیب کرد. اساساً شگرد جریان دوم خرداد به دنبال پخش اعترافات برای جلوگیری از ایجاد یک فضای شفاف برای افکار عمومی نسبت به پشت صحنه حوادث و اغتشاشات این بود که اعلام نمایند اعترافات تحت فشار بود و هیچ اعتبار و ارزش حقوقی و قضایی ندارد. در این فضاسازی علیه دادگاه متهمین اغتشاشات، مطلب کیان تاج بخش در خصوص دیدار خاتمی با جورج سورس نیز کم رنگ شد. اما از آنجا که سنت الهی بر آن است که بالاخره روزی پرده از واقعیت کنار زده شود، ماجرای دیدار و گفت وگو بین خاتمی و سوروس به گونه ای فاش گردید که دیگر امکان تکذیب آن وجود ندارد و اگر هم تکذیب شود، این تکذیب ارزشی ندارد. این بار کسی از این دیدار سخن گفت که آقایان نمی توانند بگویند این سخنان در زندان و تحت فشار و شکنجه گفته شده و فاقد اعتبار است. این بار خود جورج سوروس، با دقت و طی نشستی دو دیدار به یادماندنی اش با سید محمدخاتمی را روایت می کند.
«جورج سوروس» که با عنوان طراح و حامی مالی انقلاب های مخملی در کشورهای جهان شناخته شده و ریاست هیئت مدیره موسسه «جامعه باز» (OSI) را بر عهده دارد، طی سخنانی در شامگاه 11 سپتامبر 2009 در سالن اجتماعات هتل بین المللی ترامپ (Trump International Hotel) نیویورک و در جمع مدیران و فعالان تعدادی از سازمان های غیر دولتی آمریکا سخنرانی کرد و متناسب با موضوع، از دیدار و گفت وگوی خود با سیدمحمد خاتمی رئیس جمهوری سابق ایران مطالبی را بیان داشت.
«جورج سوروس» با بیانی طنز آلود درخصوص دیدارش با خاتمی می گوید: من حدود 10 سال در انتظار دیدار آقای خاتمی بودم و به همین دلیل این دیدار آنچنان برای من جذاب و به یاد ماندنی بود که حتی روز و ساعتش نیز در حافظه ام ثبت شده است.»
«جورج سوروس» مهمترین سخنان خاتمی را در آن دیدار در محورهای زیر بدین صورت روایت می کند: 1- خاتمی به من گفت: «تعارض موجود بین ساختار حقیقی و ساختار حقوقی در ایران، مهم ترین مانع برای پیشرفت و توسعه روابط ایران با غرب است.»
2- خاتمی معتقد بود که دموکراسی و رواداری دولت با ساختار کنونی یک حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی حکمرانی می کند، به دست نمی آید.
3- خاتمی انتخاب احمدی نژاد را حرکتی در جهت تثبیت بیشتر قدرت رهبر مذهبی ایران ارزیابی کرد و معتقد بود که در دوران احمدی نژاد جامعه مدنی تحت فشارهای بیشتری قرار گرفته است.
4- خاتمی معتقد بود که در دوره 8 ساله ریاست جمهوری خود با هیولای انسداد سیاسی همه روزه دست و پنجه نرم کرده است.
5- خاتمی در این جلسه به من گفت: «کلید قفل بسته شده سیاست در ایران تنها و تنها فشارهای اجتماعی و کمپین های وابسته به جنبش های دانشجویی، کارگری و زنان است که باید خواسته های گروهی و شعار تغییر را از درون دفاتر بسته خود به سطح معابر عمومی منتقل کنند.»
«جورج سوروس» پس از روایت گفت وگوهای خود با سیدمحمدخاتمی به دیدار دوم خودش با وی اشاره کرده و می گوید: «من مجدداً در سی و هشتمین اجلاس مجمع جهانی اقتصاد داووس در ژانویه 2007 با خاتمی ملاقات کردم که متوجه شدم، پس از یک سال دغدغه های خاتمی رادیکال تر شده است.»
«سوروس» با اشاره به حوادث پس از انتخابات و آشوب های سبز در ایران که وی نام آن را انقلاب سبز می نامد می گوید: «نقش موسساتی جامعه باز در چنین تحولاتی، حداکثر نقش الهام بخش بوده است!» وی در همین رابطه می گوید: «با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری را در ماه های اخیر داشته است.»
«جورج سوروس» طراح و پشتیبان مالی انقلاب های مخملی در جهان، در این سخنرانی ضمن فاش ساختن نقش مداخله جویانه خود در حوادث ایران می گوید: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز ایران و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی (اصلاح طلبان) با موسسه جامعه باز، ساختاری دموکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»
آقای خاتمی، دفتر آقای خاتمی و همفکران آقای خاتمی ممکن است برای جلوگیری از آشکار شدن نفاق شان، این دیدار و این مطالب رد و بدل شده را از اساس تکذیب کنند. اما آیا کسی این تکذیب را باور می کند؟ ای کاش امکان تکذیب و باور این تکذیب وجود می داشت و این لکه ننگ بر پیشانی آقای خاتمی حک نمی گردید. چگونه می توان دیدار آقای خاتمی با یک صهیونیست آمریکایی ضد اسلام را که با تمام وجود وارد عرصه مبارزه با اسلام ناب محمدی (ص) و آرمان حضرت امام (ره) شده را تکذیب کرد، در حالی که «سوروس» خود این دیدارها و گفت وگوها را روایت می کند و صدها وهزاران نشانه و شاهد از مواضع و رفتارهای آقای خاتمی وجود دارد که این نوع دیدارها و گفت گوها را تأیید می کند.

سخنی با آقای خاتمی
جناب آقای خاتمی، اینکه شما از قبل دارای چنین تفکرات (اندیشه های سکولاریستی و لیبرالیستی) بوده اید یا با گذر زمان دچار تحول فکری و اندیشه ای شده و اکنون به چنین باورهایی رسیده اید به خودتان مربوط است و به قول خودتان جلوی فکر و اندیشه را نمی توان گرفت! سخن ما با شما این است که چرا منافقانه عمل می کنید و آنچه را در دل دارید و در خلوت با شیاطین و افراد صهیونیست و ضد اسلام و مسلمانان چون «جورج سوروس» مطرح می کنید، همین مطالب را صریح با مردم ایران در میان نمی گذارید؟ آقای خاتمی از چه چیزی وحشت دارید که سعی می کنید افکار و اندیشه های لیبرالیستی خود را از مردم پنهان دارید.
آقای خاتمی به این سوالات که در فکر و ذهن میلیون ها ایرانی عاشق امام (ره) و دلباخته اسلام و انقلاب اسلامی وجود دارد با صراحت پاسخ دهید:
1- شما در تاریخ هفتم شهریورماه در جمع اعضای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات هدف از تغییر را بازگشت به خط امام (ره) و آرمان های آن عزیز سفر کرده اعلام کردید و روزنامه های همسو با شما به تیتر کردن این جملات پرداختند. آقای خاتمی خط امام (ره) با آن دمکراسی که شما و آقای سوروس نسبت به آن فهم مشترکی دارید و تلاش می کنید با برداشتن موانع سر راه آن را در ایران پیاده سازی کنید چه نسبتی دارد؟
2- آقای خاتمی مگر ساختار کنونی حکومت در ایران با رهبری مذهبی که با نام ولایت فقیه در رأس قرار دارد میراث گران سنگ حضرت امام (ره) نمی باشد؟ اگر اینگونه است، شما دنبال کدام نوع از دموکراسی هستید که در ملاقات با «سوروس صهیونیست» می گویید دمکراسی با ساختار حکومت مذهبی که در رأس آن رهبر مذهبی باشد به دست نمی آید؟!
3- آقای خاتمی، شما در دوره هشت ساله به عنوان رئیس جمهور دنبال به دست آوردن چه چیزی بودید و چه تغییری را در ساختارهای سیاسی ایران می خواستید انجام بدهید که نتوانستید و در خلوت با شیاطینی چون «سوروس» سفره دل باز کردید و گفتید در این هشت سال همه روزه با هیولای انسداد سیاسی مواجه بودید؟
4- آقای خاتمی، این آشوب های سبز که شادی دشمنان را به دنبال داشت و امنیت ملی، منافع ملی و وحدت ملی را در معرض تهدید قرار داد، با آن فشارهای اجتماعی مورد نظر که برای سوروس به عنوان تنها راه و تنها کلید قفل بسته شده سیاسی در ایران در میان گذاشتید، چه نسبتی دارد.
5- آقای خاتمی بین شما و آقایان «سروش» و «نصر» چه شباهت های فکری و اندیشه ای وجود دارد که آقای «سوروس» نام شما را در کنار این دو نفر قرار داده است؟ آقای خاتمی افکار و اندیشه های سروش با خط امام (ره) و اسلام ناب محمدی (ص) چه نسبتی دارد؟
6- آقای خاتمی، ماهیت جنبش های زنان، دانشجویی و کارگری که شما دنبال راه انداختن آن برای باز کردن قفل سیاسی در ایران هستید با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ آیا این جنبش های مورد نظر همان جنبش سبز مورد نظر آقای موسوی نیست؟ این جنبس به اصطلاح سبز آشوب آفرین در ماه های اخیر در کشور با اندیشه ها و آرمان های حضرت امام (ره) چه نسبتی دارد؟ برای پاسخ به این سوال حتماً به رفتارهای هتاکانه و حرمت شکنانه بخش قابل توجهی از این سبزپوشان در روز قدس توجه کنید. حتماً شنیده اید یا فیلم های آن را دیده اید که این جمعیت محدود که شما از آن به عنوان مردم یاد می کنید در روز قدس چه نوع رفتارهایی از خود به نمایش گذاشتد. آقای خاتمی روزه خواری بخش قابل توجهی از این جمعیت به صورت علنی و در ملأ عام و در برابر دوربین های محرم و نامحرم با موازین دینی و احکام شرعی چه نسبتی دارد؟ آیا این رفتار یک مقابله علنی با دین مبین اسلام نیست؟ آقای خاتمی شعار فراگیر این جمعیت سبزپوش یا همان جنبش به اصطلاح کذایی اجتماعی مورد نظر شما و آقای موسوی که در روز قدس به نفع اسرائیل سر داده شد، با خط امام (ره) چه نسبتی دارد؟ حتماً شنیده اید که این جمعیت محبوب شما چگونه با شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» برای اولین بار بعد از 30 سال راهپیمایی روز قدس، چگونه دل صهیونیست ها را شاد کردند.
سوال این است که این نوع شعارها که حامیان شما سر می دهند با خط امام (ره) که شما دم از آن می زنید! چه نسبتی دارد؟ آیا این شعارها را هواداران شما تحت فشار سر داده اند که مانند اعترافات بگویید اعتبار ندارد!
7- آقای خاتمی شما به خوبی می دانید که مردم ایران، مسلمان، مومن و انقلابی هستند و به امام (ره) و افکار و اندیشه های آن عزیز عشق می ورزند. چرا در حالی که از امام (ره) و افکار و اندیشه های ایشان فاصله گرفته اید، به صورت منافقانه و با تظاهر به همسویی با امام (ره) دنبال فریب مردم هستید؟ آیا این گناه شما قابل بخشش است؟ برای حضرت امام (ره) در روز قیامت چه پاسخی دارید؟
آقای خاتمی برای اینکه بدانید در چه مسیری در حال حرکت هستید و این مسیر شما با مسیر امام (ره) چقدر فاصله دارد، مجدداً به این جمله «سوروس» که شما در خلوتگاه با وی حرف دل زدید توجه کنید که می گوید: «با حضور رهبران هوشیاری چون خاتمی و موسوی، انقلاب سبز ایران پیشرفت های اعجاب آوری در ماه های اخیر داشته است.» آقای خاتمی این پیشرفت های اعجاب آور از نظر شما چیست؟ پیشرفت به سمت کجا و کدامین نقطه هدف انجام شده که آقای «جورج سوروس» صهیونیست و ضد اسلام و مخالف سرسخت انقلاب اسلامی و افکار و اندیشه های حضرت امام خمینی (ره) را اینگونه خوشحال کرده است؟ البته خود آقای «سوروس» سمت سوی این پیشرفت اعجاب آور را مشخص می کند.
ایشان در قسمت پایانی سخنرانی خود برای آینده حرکت شما و دیگر اصلاح طلبان تحقق چنین هدفی را آرزو می کند: «امیدوارم با پیشروی انقلاب سبز و همکاری و ارتباط گسترده تر رفرمیست های ایرانی با موسسه جامعه باز، ساختاری دمکراتیک را در ایران پایه گذاری نماییم.»
آقای خاتمی با صراحت و صادقانه برای یک بار هم که شده به مردم بگویید این ساختار دمکراتیک که سوروس برای فرجام حرکت شما آرزویش را دارد، با ساختار جمهوری اسلامی و نظام دینی با محوریت ولایت فقیه که حضرت امام (ره) آن را بنیانگذاری کردند، چه نسبتی دارد؟ اگر آن ساختار دمکراتیک مورد نظر شما و آقای «سوروس» و دیگر همفکراشان یک ساختار سکولار و غیردینی است، چرا برای فریب مردم می گویید منظور ما از «تغییر»، «بازگشت دوباره به اصول قانون اساسی و آرمان های امام انقلاب است؟»
آیا این مواضع و رفتار دوگانه، شما را در ردیف منافقین که خداوند در سوره بقره آیه 41 وصفشان می کند و می گوید با مومنان خود را همراه نشان می دهند و در خلوت با شیاطین باطن خود را آشکار کرده و چیز دیگر می گویند قرار نمی دهد؟ اگر اینگونه است که هست، بدانید مردم دل داده امام (ره) اکنون شما را با همان چهره ای که در خلوت با شیاطین نمایان شده می شناسند و دیگر تظاهر به همراهی و همسویی با امام (ره) در نزد آنان اعتباری ندارد

جنبش سبز یا چمن سبز؟!



تقلای چندماهه گروهک های ضدانقلاب و گروه های صهیونیستی برای راه اندازی میتینگ علیه سفر رئیس جمهور اسلامی ایران به نیویورک، با ناکامی مطلق همراه شد. با وجود هزینه های گزاف و فراخوان عناصر ضدانقلاب از سراسر آمریکا و حتی کانادا و برخی کشورهای اروپایی، نیویورک شاهد تجمعات چند ده نفره ضد انقلاب بود.
به گزارش رادیو زمانه در این تجمع، «سبزها، چریک های فدایی خلق، مجاهدین ]منافقین[ و سلطنت طلب ها حضور داشتند و شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران» سر دادند.» براساس این گزارش «تعدادی از یهودیان مقیم نیویورک نیز در جمعیت به چشم می خوردند». در این تجمع که با حضور عناصری چون رضا براهنی، علی اکبر موسوی خوئینی، محسن سازگارا، عبدالکریم لاهیجی (معروف به کریم بغدادی)، منصور فرهنگ، مهرانگیز کار، شهرنوش پارسی پور، علی افشاری و... برگزار شد، سوسن دیهیم و آرش سبحانی به خواندن ترانه و نواختن موزیک پرداختند. سبحانی در تجمع مذکور سرود آفتابکاران چریک های فدایی خلق را با تغییر نام (سر اومد زمستون) خواند. اما برخلاف گزارش رادیو زمانه و عکس های منتشره از حاضران ( با قیافه های نیمه عریان و لمپن) سایت نوروز ادعا کرد حاضران شعار یا حسین میرحسین سر داده اند!! 2 کامیون هم با بیل بوردهای نصب شده روی آن از سوی کمپین حقوق بشر وابسته به هادی قائمی اجاره شده بودند تا در محوطه تجمع تردد کنند. بنابر اخبار منتشره در رسانه های خارجی، قائمی از جمله مرتبطین با پروژه های سازمان سیاست که 500 هزار دلار از سازمان های آمریکایی پول دریافت کرده است. با حسابی سرانگشتی می توان پی برد که غیر از خرج اجاره 2کامیون و بیل بوردها، بقیه پول ها... خور شده باشد.
ناکامی ضد انقلاب در راه اندازی تجمع یاد شده به اندازه ای بود که رسانه های خارجی و مخصوصا شبکه های تلویزیونی صدای آمریکا، بی بی سی برخلاف وعده های قبلی برای پوشش گسترده!! این تجمع، به پخش چند تصویر بسنده کردند که بیشتر از افراد سبزپوش، نشان دهنده چمن سبز محل تجمع بود.